بررسیها نشان میدهد کاهش تورم ماهانه در یک سال گذشته، موجب شده بخشی از درآمد متوسط خانوارها در مقابل زیان ناشی از افزایش قیمتها حفظ شود و کاهش درآمد واقعی آنها، سرعت قبلی خود را از دست بدهد. مطابق آمارها، متوسط نرخ تورم ماهانه در اقتصاد ایران، از حدود 9/ 2 درصد (در بازه 17 ماهه از بهمن 1390 تا خرداد سال گذشته) به حدود 1/1 درصد (در بازه 11 ماهه از تیر سال گذشته تا اردیبهشت سالجاری) کاهش یافته است.
به گزارش دنیای اقتصاد، محاسبات صورت گرفته روی این آمارها با استفاده از اطلاعات بودجه خانوار بانک مرکزی، نشان میدهد که با فرض ثبات درآمد اسمی، تورم ماهانه 9/2 درصدی در هر ماه به میزان 66 هزار تومان از درآمد «واقعی» متوسط هر خانوار شهری کم میکند. این در حالی است که با این فروض، نرخ تورم ماهانه 1/1 درصدی موجب کاهش 26 هزار تومانی درآمد «واقعی» متوسط خانوارها در هر ماه میشود. بر این اساس، میتوان گفت کاهش متوسط نرخ تورم ماهانه از 9/2 درصد به 1/1درصد، موجب شده هر خانوار شهری ایرانی با درآمد اسمی ثابت، به طور متوسط در هر ماه، 40 هزار تومان از درآمد خود را در مقابل تبعات منفی تورم حفظ کند. صرفهجویی ماهانه هر شهروند ایرانی نیز از این کاهش تورم، تقریبا 12 هزار تومان بوده است.
کاهش تورم ماهانه از تیر 92بررسی آمارهای مربوط به تورم در چند سال گذشته حاکی از این است که از تیرماه سال گذشته به بعد، به میزان قابلملاحظهای از «رشد ماهانه قیمتها» کاسته شده است. به این معنا که اگرچه تورم (رشد سطح عمومی قیمتها) همچنان وجود دارد و بهای کالاها و خدمات مصرفی هنوز به صورت ماهانه افزایش مییابد، اما سرعت این افزایش در مقایسه با ماههای قبل از این دوره، کاهش قابلملاحظهای یافته است. بر اساس آمارها، متوسط نرخ «تورم ماهانه» از تیرماه سال گذشته تا اردیبهشتماه سالجاری، معادل 1/1 درصد بوده است، در حالی که متوسط نرخ تورم ماهانه در دوره قبلی؛ یعنی از بهمن 1390 تا خرداد سال گذشته، معادل با 9/2 درصد بوده است که فاصله کاملا معناداری را نشان میدهد. تورم ماهانه 9/2 درصدی به این معنا است که هر ماه معادل با این نرخ به سطح عمومی قیمتها در اقتصاد افزوده میشود. محاسبات نشان میدهد درصورتی که تورم ماهانه 9 /2 درصدی به مدت یک سال ادامه یابد، نرخ تورم سالانه در آن سال معادل 7/ 37درصد میشود. این در حالی است که تداوم تورم ماهانه 1/1 درصدی به مدت یک سال، به تورم سالانه 0/14 درصدی منجر میشود. این دو محاسبه، نشان میدهد که یک تفاوت به ظاهر جزئی در نرخ تورم ماهانه، در بازه سالانه چه اختلافهای قابلتوجهی را در رشد قیمتها بهدنبال خواهد داشت. علاوهبر این، دو روند گفته شده نشان میدهد در 28 ماه گذشته، اقتصاد ایران دو دوره کاملا متفاوت را از لحاظ شاخص «تورم ماهانه» طی کرده است: یک دوره 17 ماهه با متوسط نرخ تورم ماهانه 9/2 درصدی و در ادامه، یک دوره 11 ماهه با متوسط نرخ تورم ماهانه 1/1 درصدی؛ اما کاهش تورم ماهانه چه پیامدهایی برای «قدرت خرید خانوارها» در کشور به جای میگذارد؟
محاسبه درآمد خانوارها و اشخاصآخرین «گزارش بودجه خانوار» بانک مرکزی، آمارهای مربوط به سال 1391 را در برمیگیرد و بیانگر این است که هر خانوار شهری ایرانی در سال 1391، بهطور متوسط درآمدی حدود 9/ 20 میلیون تومان در سال داشته است (مجموع درآمدهای «پولی» و «غیرپولی» خانوارها). این درآمد در مقیاس ماهانه، معادل یک میلیون و 742 هزار تومان میشود. گزارش بررسی بودجه خانوار در سال 1391، «بعد خانوارهای شهری ایرانی»؛ یعنی تعداد متوسط اعضای هر خانوار را نیز، معادل 46 /3 نفر معرفی میکند. بر این اساس، میتوان گفت هر شهروند ایرانی در سال 1391، در هر سال درآمدی به طور متوسط معادل 6 میلیون و 42 هزار تومان و در هر ماه نیز، درآمد متوسطی معادل 503 هزار تومان داشته است. تا کنون گزارش بودجه خانوار مربوط به سال 1392 منتشر نشده است، اما با استفاده از دادههای مربوط به سال 1392 مثل تورم این سال، میتوان به صورت «تقریبی» محاسبه کرد که هر شهروند و هر خانوار ایرانی در سال گذشته چه درآمدی داشتهاند. با فرض اینکه درآمدها در سال گذشته متناسب با تورم 7/ 34 درصدی این سال افزایش یافته باشد، میتوان گفت هر خانوار شهری در سال گذشته درآمد ماهانهای معادل 2 میلیون و 347 هزار تومان داشته و درآمد ماهانه متوسط هر شهروند نیز، به میزان 678 هزار تومان بوده است.
حال با توجه به این آمارها، میتوان برآورد کرد که یک نرخ تورم ماهانه مشخص، در هر ماه چقدر از قدرت خرید واقعی درآمد خانوارها کم میکند. بر این اساس، محاسبه میشود در صورتی که نرخ تورم ماهانه 9/2 درصدی گذشته (که از بهمن 1390 تا خرداد 1392 وجود داشت) در حال حاضر نیز ادامه پیدا میکرد، چه کاهشی را به «درآمد واقعی» هر شخص و خانوار تحمیل میکرد. برای این منظور، اگر فرض کنیم خانوار شهری در ابتدای ماه، درآمدی به میزان 2 میلیون و 347 هزار تومان داشته باشد، تورم ماهانه 9/2 درصدی موجب میشود که درآمد واقعی این خانوار در انتهای آن ماه، معادل 2 میلیون 281 هزار تومان شود؛ یعنی 2 میلیون و 347 هزار تومان اولیه خانوار در ابتدای ماه، در انتهای ماه تنها به میزان 2 میلیون و 281 هزار تومان با قیمتهای ابتدای ماه، قدرت خرید خواهد داشت. به عبارت دیگر، یک تورم ماهانه 9/2 درصدی، در یک ماه حدود 66 هزار تومان از درآمد واقعی خانوارهای ایرانی کم میکند. به همین ترتیب، نرخ تورم ماهانه 9/2 درصدی، موجب میشود که درآمد واقعی هر شهروند از 678 هزار تومان در ابتدای ماه، به 659 هزار تومان در انتهای آن ماه کاسته شود. به بیان دیگر، هر شهروند ایرانی به طور متوسط در یک ماه، حدود 19 هزار تومان از یک نرخ تورم ماهانه 9/2 درصدی زیان «مستقیم» میبیند.
حال میتوان همین اثرات را در خصوص یک نرخ تورم ماهانه 1/1 درصدی نیز بررسی کرد تا تفاوت این دو تورم بر دخل و خرج خانوارها مشخص شود. با محاسباتی به شیوه قبل، یک نرخ تورم ماهانه 1/1 درصدی موجب میشود که درآمد واقعی هر خانوار شهری، از مقدار 2میلیون و 347 هزار تومان در ابتدای ماه، به مقدار 2 میلیون و 321 هزار تومان در پایان ماه کاسته شود. به عبارت دیگر، یک نرخ تورم ماهانه 1/1 درصدی، موجب زیان 26 هزار تومانی هر خانوار در هر ماه میشود. به همین منوال، درآمد واقعی هر شهروند نیز با وقوع تورم ماهانه 1/1 درصدی، از حدود 678 هزار تومان به حدود 671 هزار تومان کاسته میشود. بر این اساس میتوان گفت هر شهروند ایرانی، از نرخ تورم ماهانه 1/1 درصدی در هر ماه حدودا هفت هزار تومان زیان مستقیم میبیند.
برخی جزئیات برای محاسبه دقیقترالبته، باید توجه کرد که محاسبه دقیقتر، نیازمند ورود فرضهای دقیقتر و اطلاعات بیشتر است. بهعنوان مثال، معمولا درآمد خانوارها با وقوع تورم، در طول سال یا در پایان سال تعدیل میشود و افزایش مییابد. بهعنوان مثال در ابتدای هر سال به میزانی مشخص بر درآمد و حقوق کارمندان دولت و بخش خصوصی اضافه میشود. هر چند این افزایش در سالهای گذشته در سطحی پایینتر از تورم بوده است و به میزانی نبوده که افت قدرت خرید به دلیل تورم را جبران کند، اما به هر طریق، این تعدیل موجب میشود که بخشی از قدرت خرید از دست رفته، با افزایش سطح حقوقهای دریافتی به خانوار بازگردد. اما نکات دیگری نیز وجود دارد. بهعنوان مثال، براساس آمارها اقتصاد ایران در سال 1391 حدود منفی 6 درصد کوچک شده و آمارهای مقدماتی سال 1392 نیز، از رشد اقتصادی حدود منفی 3درصدی در این سال خبر میدهد؛ بنابراین به طور تقریبی میتوان گفت در دو سال گذشته، اقتصاد ایران مجموعا رشد اقتصادی منفی 10 درصدی را تجربه کرده است که انقباض شدیدی را در مقدار تولید در کشور نشان میدهد. اما به دلیل اینکه آن روی سکه «تولید»، «درآمد» قرار دارد، میتوان گفت در دو سال گذشته هر خانوار ایرانی، حدود 10درصد از درآمد واقعی خود را از دست داده است، اما این افت قدرت خرید، بهصورتی متوازن توزیع نشده و اثرات متفاوتی بر خانوارهای مختلف داشته است.
موضوع دیگری که در محاسبات دقیقتر تغییرات درآمدی باید لحاظ شود، «اثر بازتوزیعی» تورم است. برخی از مطالعات صورت گرفته نشان میدهد اثر تورم بر کاهش قدرت خرید خانوارهای دهکهای پایینتر، متفاوت از اثر آن بر دهکهای بالاتر بوده است. بهعنوان مثال، در برخی از سالهای گذشته رشد قیمتی کالای مصرفیتر، شدیدتر از متوسط کلی تورم بوده و در نتیجه دهکهای پایینتر که بخش بیشتری از درآمد خود را صرف کالاهای مصرفی و ضروری میکردهاند، در عمل با تورم بزرگتری مواجه بودهاند که قدرت خرید بیشتری از آنان را کاهش داده است. بنابراین آمارهای محاسبه شده اطلاعات دقیقی از جزئیات تغییرات درآمد خانوارهای ایرانی را نشان نمیدهد، اما به صورت ساده بیان میکند که یک تفاوت به ظاهر جزئی در نرخهای تورم ماهانه، در ابعاد بزرگتر چه اثراتی بر بودجه خانوارها در پی دارد.
علاوهبر این، با توجه به آمارهای موجود، میتوان نشان داد که ادامه روند کنونی تورم ماهانه، تا پایان سال منجر به ثبت تورم زیر 20 درصدی خواهد شد. پیش از این دولت هدف تورمی سالجاری را نرخ 25 درصد عنوان کرده بود. بررسیهای «دنیای اقتصاد» حاکی از این است که تا مردادماه، نرخ تورم به کمتر از 25 درصد خواهد رسید و تا پایان سال نیز، درصورتیکه واقعهای غیرمترقبه رخ ندهد، نرخ تورم به حدود 18 درصد یا کمتر نزول خواهد یافت.
حسن روحانی، رئیسجمهور، روز گذشته در نشستی خبری در پاسخ به این سوال که «چرا کاهش تورم در ایران برای مردم کشور محسوس نیست؟»، گفت: «تورم در زمانی که دولت عهدهدار امور شد، رشد فزایندهای داشت. دولت این رشد را متوقف و حرکت آن را کند کرد. بهعنوان مثال اگر قیمت اجناس مصرفی مردم در سال گذشته، طی دو روز افزایش مییافت، در حال حاضر مدت این افزایش قیمت به یک ماه رسیده است. کاری که دولت کرده و همه دستگاههای نظارتی و آمار و ارقام رسمی گواه آن هستند، این است که عنان اسب سرکش تورم را کشیدهایم.» در این زمینه، آمارهای منتشر شده گویای آن هستند که در مسیر طی شده از سوی تورم در کشور، دو روند کاملا متفاوت وجود داشته است: روند اول که از بهمن 1390 به مدت 17 ماه آغاز شد و رشد ماهانه قیمتها در آن به میزان 9/2 درصد بود؛ این روند در خرداد سال گذشته به پایان رسید. روند دوم اما از تیرماه 1392 آغاز شد و مطابق آخرین آمارها، تا اردیبهشتماه سالجاری نیز ادامه داشته است. این موضوع به این معناست که هنوز «افزایش قیمتها» به پایان نرسیده، اما از «سرعت افزایش قیمتها» کاسته شده است. در این زمینه، بررسیهای «دنیای اقتصاد» حاکی از این است که کاهش متوسط نرخ تورم ماهانه از 9/2 درصد به 1/1 درصد، اثرات قابلملاحظهای بر حفظ «قدرت خرید درآمد خانوارها» داشته است و «درآمد واقعی» خانوارها را از کاهش شدید، دور کرده است.