دیپلماسی ایرانی به نقل از واشنگتن پست نوشت:
یافتن راهکاری برای پایان دادن به فعالیت های داعش در منطقه می تواند آخرین فرصت مشروعیت سنجی توان اوباما در حوزه سیاست خارجی باشد.
تصرف شهر موصل در شمال عراق توسط گروهی که سابقه همراهی با القاعده را در پرونده خود دارد نشان داد که ما شاهد رواج افراط و خشونت گرایی در خاورمیانه هستیم.این بحران زمان بسیار مناسبی را در اختیار باراک اوباما قرار می دهد تا بدون تکرار اشتباهات گذشته برنامه خود برای پایان دادن به این مساله را اعلام کند. اوباما باید برای توضیح به راه افتادن مجدد جریان افراط در منطقه نیم اشاره ای هم به گذشته بکند. تنها 19 ماه پیش بود که او انتخابات ریاست جمهوری برای دومین بار را به نفع خود به پایان رساند و در جریان رقابت های همان انتخابات بود که داعیه دار این بحث بود که سیاست های او در مواجهه با جریان افراط در سطح جهانی بوده که هسته های القاعده را خشکانده است.
با این همه این نهاد زاد و ولد کرده و ستیزهای جدیدی هم در راه است. در 22 اکتبر 2012 بود که در سومین مناظره انتخاباتی اوباما و رقیب او میت رامنی از حزب جمهوری خواه ، دو نفر به شدت و با حرارت در خصوص بحث مبارزه با افراط به بیان نظرات خود و نقد نظرات یکدیگر پرداختند. رامنی در آن مناظره تلاش کرد تا خوش بینی اوباما در خصوص پایان یافتن نسبی فعالیت های القاعده را اندکی قلقلک دهد : القاعده در حال فرار نیست و البته پنهان هم نیست. القاعده گروهی است که در حال حاضر در بیش از 10 تا 20 کشور در سطح بین المللی دامنه فعالیت خود را گسترانده است. فعالیت های این گروه به تهدیدی بزرگ برای دوستان و متحدان ما و البته منافع ملی ما تبدیل شده است. ما باید با توسل به یک استراتژی جامع این قبیل فعالیت های تروریستی را رد کنیم.
اوباما با شاه جمله خود در تمامی کمپین های انتخاباتی جواب رامنی را داد : ما به جنگ در عراق پایان دادیم. توجه خود را بر تروریست هایی متمرکز کردیم که در یازده سپتامبر 2011 تعدادی از ما را کشتند. در نتیجه این سیاست ها بود که هسته رهبری القاعده در حال حاضر از میان رفته است.
اوباما در آن مناظره بهتر از رامنی از عهده بحث در مقابل دیدگاه امریکایی های خسته از جنگی برآمد که چند هفته پس از آن تاریخ برگ حضور مجدد وی در کاخ سفید برای دومین بار پیاپی را امضا کردند. اما اگر به عقب نگاهی بیندازید، کدام تصویر به واقعیت نزدیک است ؟ قطعا تصویری که رامنی ارائه کرد.
بازگشت القاعده گناه اوباما نیست ، عوامل متعددی وجود دارد که به این مساله منجر شده است. اما این اتفاق به نوعی بازگوکننده صحت انتقادهایی است که جمهوری خواهان در قبال سیاست های اوباما در خصوص حوادث در بنغازی لیبی بیان می کردند. آنها ادعا می کردند که حمله ای که در 11 سپتامبر 2012 در لیبی رخ داد و بر اثر آن 4 امریکایی کشته شدند ، نشانه های ابتدایی از بازگشت ناآرامی ها و جریان افراط به خاورمیانه است. بسیاری از ادعاهای جمهوری خواهان در خصوص حوادث بنغازی به نوعی داستان سرایی بود و در حقیقت به توهم توطئه هایی اشاره داشت که هرگز وجود خارجی نداشته اند و البته به نوعی چهره های برخی نیروهای دولتی را هم تخریب کرد.ک اما بخش هایی از این انتقادها درست بود : جریان افراط بازگشته است و بنغازی آغازگر این داستان است.
اوباما در سخنرانی خود در وست پوینت در ماه گذشته میلادی به بیان استراتژی های جدید امریکا در مبارزه با ترور پرداخت : امروز تهدید اصلی از جانب هسته ای متمرکز به نام القاعده نیست بلکه این شاخه های جدا شده و غیرمتمرکز از القاعده و جریان های افراط است که به نوعی اصلی ترین تهدید به حساب می آید. او در این سخنرانی خود از بودجه ای بالغ بر 5 میلیارد دلار سخن گفت که مساله اموزش و بالا بردن ظرفیت مقاومت در کشورهای شریک امریکا در منطقه را گسترش می دهد. ایده ای خوب که بسیار کند پیش می رود.
دولت اوباما در نهایت یک استراتژی خوب برای سوریه تبیین کرد که بر اساس آن شبه نظامیان ارتش که آموزش دیده سیا هستند همزمان با نیروهای بشاراسد و شبه نظامیان القاعده مبارزه می کردند. علاوه بر این نیروهای عملیات های ویژه ایالات متحده به آموزش و تجهیز نیروهای ارتش ازاد سوریه می پردازند تا برای مناطقی که از کنترل ارتش خارج می شود نیروهای نظامی متمرکز تربیت کنند. اگر همه چیز بر اساس برنامه پیش رود در پایان سال جاری باید 9600 نیروی ارتش آزاد تربیت شده باشند.
اتش جریان افراط در قالب گروه داعش هم سوریه و هم عراق را می سوزاند. این گروه آنچنان شیوه خشنی را برای پیشبرد اهداف خود انتخاب کرده است که القاعده هم چندی پیش از آنها تبری جست. یک منبع اطلاعاتی امریکایی به من گفت که داعش در حال حاضر از سوی سایر شاخه های جریان های افراط مانند القاعده مستقر در یمن و گروه الشهاب هستند. شاید بهترین جانشین برای اسامه بن لادن رهبر گروه ابوبکر البغدادی است که هم بسیار خشن و هم بسیار ضدامریکایی تر از الظواهری است. افراطیون باز توان خود را احیا کرده اند.باراک اوباما پس از آنکه در سال 2012 به امریکایی ها اطمینان داد که القاعده در حال فروپاشی است اکنون باید پاسخی برای حل این بحران بیابد که در ان از اشتباه های رخ داده در پرونده عراق و افغانستان خبری نباشد. شاید این تصمیم گیری در حقیقت اصلی ترین سوژه مشروعیت سنجی وی در سالهای حضور در کاخ سفید باشد.