موج درخواست طلاق توافقی در تمام سنین

ازدواج‌ها آبکی شده یا حوصله ها؟!

چین و چروک دستان زن، از دستی که لبه ی روسری اش را به جلو کشیده و دستش را به همان حالت و سپر وار نگاه داشته تا مبادا حتی همسرش بتواند صورت او را ببیند پیداست.
کد خبر: ۴۰۹۶۰۳
|
۳۰ خرداد ۱۳۹۳ - ۲۰:۴۹ 20 June 2014
|
21348 بازدید
|
وارد دفتر که می شوند آرام اند و سر به زیر. هر دو چهره ی جوان و معصوم، لبخندی کم رنگ برلب و چشمان نگرانشان در جستجوی پاسخی که گویا سوالش جلوی چشمانشان است. تصویر مبهم زوج جوانی که تنها پس از گذشت چند ماه از ازدواجشان، به دفتر خدمات قضایی برای ثبت دادخواست طلاق مراجعه کرده اند. کمی آن طرف تر، زن مسنی که اگرچه که هم ردیف همه، اما تقریبا پشت به دیگران نشسته است از بس خودش را به سمت دسته ی سمت راست صندلی چرخانده تا چشمش به چشم همسرش که کنار دستش نشسته است نیفتد.

به گزارش پارسینه، چین و چروک دستان زن، از دستی که لبه ی روسری اش را به جلو  کشیده و دستش را به همان حالت و سپر وار نگاه داشته تا مبادا حتی همسرش بتواند صورت او را ببیند پیداست.

سر میز کنار دفتر، زن و مرد میانسالی ایستاده اند که به وضوح از همدیگر دلخورند و برای پر کردن فرم مشترک درخواست ثبت دادخواست طلاق توافقی، مدارک و قلم را هرچند گاهی به سمت همدیگر نیم پرت می کنند...

دختر نوجوانی که برای گرفتن اذن دادگاه برای ازدواج در نوبت ثبت دادخواست ایستاده است با شور و هیجان زیادی مرتب از دفتر خارج می شود و خنده کنان دوباره به داخل اتاق برمی گردد نوبتش که می رسد متصدی ثبت دادخواست از او می پرسد درخواستش چیست و او شروع می کند به توضیح دادن که می خواهد ازدواج کند و مرد زندگیش را پیدا کرده ولی پدرش با ازدواج او مخالف است و  او هم آمده تا بجای اذن پدر با اذن دادگاه ازدواج کند...

گوشه ی دیگر دفتر، مرد بلند بلند برای زن توضیح می دهد که یا طبق توافق هیچ نمی خواهی و طلاق توافقی درخواست می کنیم یا من چیزی امضا نمی کنم. زن شروع به فریاد زدن می کند.

مرد دست زن را می گیرد و از دفتر بیرون می روند و صدای کوبیده شدن جسم محکمی به آینه ی داخل آسانسور و صدای مهیبی که در دفتر می پیچد و فریاد زن و هوار مرد، حکایت از مسیر تلخی در آسانسور ساختمان تا طبقه ی اول دارد... زن جوان با اضطراب مدارک را روی میز می گذارد و آرام سرش را جلو می آورد و می گوید تو را خدا کار ما را زودتر انجام بدهید

 برویم تا سکته نکرده ام از غصه... و من همینطور که مدارکشان را کنترل می کنم پیش خودم می گویم کاش احساس نکنند بعد از جدایی دنیای بی سختی و بی دردسری در انتظارشان هست.

پیرمرد و پیرزن عصا به دستی که دقایقی است جلوی میز مسول دفتر ایستاده اند و بحث می کنند بالاخره توافق می کنند. پیرمرد بلند می گوید چک پولهایی که بابت مهریه گرفته ای بده؟ و زن در حالیکه عصبانی می شود می گوید خب گفتم دریافت کردم نیاز نیست باز بخواهی مدارک و مستندات نشان هر کس که در مسیرت هست بدهی.

حالا هم می رویم درخواست طلاق می دهیم و خلاص!... مردی که برای دادخواست مطالبه وجه چک برگشت خورده اش دقایقی است فرم خود را تحویل داده و منتظر جواب است مرتب میان دفتر از این سو به آن سو می رود و با هر بار تامل در میان هر زوجی که در دفتر در نوبت طلاق نشسته
 است، به وضوح عصبانی تر می شود و مدام لبهایش را می جود...

فرم کاغذ آ-چهاری که برای درج درخواستهای طلاق توافقی دست ارباب رجوع می دهیم تمام شده است برمی خیزم تا از اتاق انتهای دفتر بیاورم. از میان تمام زوج زوج چشمهایی که در صف دادخواست طلاق توافقی نشسته یا ایستاده اند عبور می کنم و نگرانی و تشویشی که در درون نگاه یکایکشان بی قرار و مستقر است ذهنم را به پیچیدگی ای مبهم سوق می دهد...

بی اینکه دلیلی و حرفی برای پاسخ به سوالات پیچیده در ذهنم به این سیل مراجعان این روزهای ثبت دادخواست طلاق توافقی در سن های مختلف متصور شود و پاسخگوی علامتهای سوال متعددم در این روزها باشد و جوابی برای حیرتم از این سیل وخامت بار بیابم، این جمله را  ذهنم زمزمه ناخوداگاه شروع به زمزمه می کند که یا ازدواجها این روزها زیاده آبکی شده یا صبر و حوصله ی ما...

این اتفاقات ساده اگرچه که روایتی کوچک از لحظاتی حضور در یک دفتر خدمات قضایی باشد اما در سطح کلان شاید تلنگری باشد برای ضرورت بازخوانی گسترده ی این مقوله ی هجوم آورده به دل زندگی مردمان این روزها، و غیرقابل انکار باشد نیاز مبرمی باشد که نهادهای موثر و تصمیم ساز و سیاستگذار هرچه سریعتر ورود به این موضوع و آسیب شناسی آن را در اولویت های خود قرار دهند.
اشتراک گذاری
تور پاییز ۱۴۰۳ صفحه خبر
بلیط هواپیما
نظرات بینندگان
غیر قابل انتشار: ۱
در انتظار بررسی: ۵۷
انتشار یافته: ۵۵
تبريزلي
|
Germany
|
۲۱:۳۲ - ۱۳۹۳/۰۳/۳۰
همش زير سر خانواده دخترهاست و دخالتهاي بيجايشان.
به جاي اينكه دخترشان را دعوا كنن از او حمايت ميكنن تا نسبت به طلاق گستاخ شود و واهمه اي از طلاق نداشته باشد
پاسخ ها
ناشناس
| Iran (Islamic Republic of) |
۰۰:۱۰ - ۱۳۹۳/۰۳/۳۱
مردها هم مردهای قدیم نیستند...
مهر
| Canada |
۰۱:۰۵ - ۱۳۹۳/۰۳/۳۱
از فامیلیت میشه حدس زد که از همشهریهای ما هستی! یه سوال فقط چرا باید دخترشان رو دعوا کنند؟ آیا با دعوا کردن مشکل حل میشه؟ آیا همه مشکلات زیر سر دختراست؟!! تو رو خدا یکم فکر کنید و عقلتون رو به کار بندازین. نمیدونم چند ساله تونه ولی خدابیامرز مادر بزرگ طرز فکر شما رو داشت
میثم
| Iran (Islamic Republic of) |
۰۱:۰۸ - ۱۳۹۳/۰۳/۳۱
جممممممممممممممممممممممممع نببببببببند
ناشناس
| Iran (Islamic Republic of) |
۰۳:۴۱ - ۱۳۹۳/۰۳/۳۱
جناب تبریزلی چقدر شما ذهن تک بعدی و ساده ای داری. چون یکی دو نفر از اطرافیانت دخالت بیجا کردن فکر می کنی همه اینکاره ان. بیچاره دختری که وارد خانواده ی شما بشه. از همون اول محکومه. بیچاره.
ناشناس
| Iran (Islamic Republic of) |
۰۸:۱۰ - ۱۳۹۳/۰۳/۳۱
انقدر دخترم را قوی ومستقل بار اوردم که اگر شوهر نالایقی داشت راحت طلاق بگیره ومجبور نشود عمرش را تلف کند.مردها نیاز دارند خیلی خودشون را تغییر بدهند.زمان قدیم نیست که جون فقط مرد بودن و یه تیکه نون می نداختند جلو زنشون زنها هم تحملشون کنند.
ناشناس
| Iran (Islamic Republic of) |
۰۸:۴۵ - ۱۳۹۳/۰۳/۳۱
تابناک جان می دانم که نظرم را نمی گذاری ولی خودت می بینی که کامنتهایی که به همه خانمها و همه خانواده دخترها نسبتهای بدی می دهند را درج می کنید . انگار که همه بدیها در وجود خانمهاست و همه خوبی ها در وجود آقایون تلمبار شده است .
ناشناس
| Iran (Islamic Republic of) |
۰۹:۵۲ - ۱۳۹۳/۰۳/۳۱
یعنی چی دختروشونو دعوا کنن!
ايراني00
| Iran (Islamic Republic of) |
۱۰:۰۳ - ۱۳۹۳/۰۳/۳۱
تبريزلي, خي....لي دل پري داريا !
مینا
| Iran (Islamic Republic of) |
۱۰:۱۷ - ۱۳۹۳/۰۳/۳۱
داماد هم دامادای قدیم این روزا هرچی خانواده دخترا بیشتر احترام میزارن دامادا گستاخ تر وپررو ترند
ناشناس
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۲۱:۳۷ - ۱۳۹۳/۰۳/۳۰
فعلا که حقوق ها و دستمزدها از همه چیز آبکی تر است .

یک خرید ساده برای یک هفته یک خانوار چهار نفری حدود 135000 تا 170000 تومان پول میخواهد یعنی ماهی ، میانگین 600000 تومان .

بدون احتساب هزینه درمان و ایاب و ذهاب و تحصیل و سرگرمی و ........... هم هیچ .. کرایه خانه هم .......

حالا شاید بهتر بتوانید قضیه را ببینید
پاسخ ها
ناشناس
| Iran (Islamic Republic of) |
۲۲:۲۷ - ۱۳۹۳/۰۳/۳۰
قبلا طلاق حرمت داشت الان طبیعی شده برای همین کسانی که مهارت های زندگی ندارن با کوچکترین تنشی جدا میشوند
ناشناس
| Iran (Islamic Republic of) |
۰۹:۳۸ - ۱۳۹۳/۰۳/۳۱
خوب بود، پس اعصاب ها داغون شده نه آبکی
باران
| Iran (Islamic Republic of) |
۰۹:۴۸ - ۱۳۹۳/۰۳/۳۱
کاملا باهات موافقم، یعنی هیچی به اندازه بی پولی و فقر انسان رو از زندگی بیزار نمیکنه...!!!!!
ناشناس
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۲۱:۴۳ - ۱۳۹۳/۰۳/۳۰
آقاااااااا

همه اش به دلیل بد حجابی و این ماهواره است .... والللااا

هر مشکل دیگری هم بشدت تکذیب میشود .

ومن ا... توفیق
سارا
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۲۱:۴۸ - ۱۳۹۳/۰۳/۳۰
نه.ملاك و معيارها آبكي شده
پاسخ ها
ایزا
| Iran (Islamic Republic of) |
۰۲:۱۴ - ۱۳۹۳/۰۳/۳۱
آفرین. وقتی همه چیز با پول سنجیده بشه همینه. آقا جان دو طرف باید باید باید هم شان هم باشند از نظر مادی، فرهنگی، فکری و ...
mostafa tehran
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۲۲:۰۳ - ۱۳۹۳/۰۳/۳۰
خدادل خوش وامیدواری ازهیچ کسی نگیره درکل گذشت خانم هاوخانوادها کم شده همه رفاه وسیله آسایش ازشروع اول زندگی برای خودشون میخواهند
ناشناس
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۲۲:۱۲ - ۱۳۹۳/۰۳/۳۰
نظر من همه اش زیر سر خانواده اقایونه هیچ دختری دوست نداره زندگیش نابود بشه
ناشناس
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۲۲:۱۴ - ۱۳۹۳/۰۳/۳۰
متاسفانه دروغ جامعه ما را الوده تر ازگذشته کرده .
علی
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۲۲:۱۷ - ۱۳۹۳/۰۳/۳۰
چرا همه چیز را گردن جوانان می اندازیم؟ انسان ازدواج میکند تا به ارامش برسد واقعا با این همه هزینه کمرشکن ارامش وجود دارد؟
محمد
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۲۲:۱۷ - ۱۳۹۳/۰۳/۳۰
نه عزیزم
دروغ زیاد شده قناعت کم
وقتی میری خواستگاری ملاک دختر فقط ایمان و اخلاقه نه مادیات!!!!!
اما وقتی میری زیر یک سقف از تو همون قدر توقع داره که از یک میلیاردر بدون توجه به سطح درآمدت
گلی
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۲۲:۲۵ - ۱۳۹۳/۰۳/۳۰
سلام دوستان.کاری نداریم طلاقها تقصیر کیه اما در مورد دوست من حق با تبریزلیه.دخالتهای مادر وخواهر دوستم باعث شد فقط 3ماه بعداز ازدواجشون شوهرشو بذاره وبره خونه باباش وتقریبا دو سالی هست که مردشو ول کرده و رفته.الان دوستم افسرده وپشیمون شده اما از کرده خودش خجالته و نمیتونه برگرده وشوهرش هم بخاطر اینکه کل شهر فهمیدن دیگه بیخیال زنش شده.خونواده های عزیز لطفا ازحمایت بیجا از بچه هاتون بپرهیزید وبذارید زتدگیشونو بکنن اگه درمون نمیتونین بشین نمک زخم هم نشین
برچسب منتخب
# مهاجران افغان # حمله ایران به اسرائیل # قیمت دلار # سوریه # دمشق # الجولانی
الی گشت
قیمت امروز آهن آلات
نظرسنجی
تحولات اخیر سوریه و سقوط بشار اسد چه پیامدهایی دارد؟