جام جم در گزارشی نوشت:
آزمونهای سال سوم دبیرستان که به آزمونهای هماهنگ کشوری دبیرستان یا نهایی معروف است، چند روز پیش در حالی به پایان رسید که با حاشیههایی درخور درنگ همراه بود. برای نمونه اعتراض برخی از دانشآموزان به اینکه برخی از پرسشها خارج از کتابهای درسی طرح شده است.
این نگارنده که هم دبیر ریاضی پایه سوم دبیرستان و هم در آزمون های نهایی، مراقب یکی از حوزه های امتحانی هستم، با بررسی و پرس و جویی که از چند دبیر فیزیک، شیمی، زبان انگلیسی و... کردم، می توانم بگویم اعتراض این دانش آموزان بجا نبود. به سخن دیگر، پرسش های آزمون های هماهنگ امسال نیز مانند سال های قبل، از کتاب های درسی طرح شده بود.
اما نکته مهم این است که در برخی از درس ها مانند جبر و احتمال و فیزیک رشته ریاضی، برخی پرسش ها از چارچوب جاافتاده این آزمون ها بیرون بود و متاسفانه چون دانش آموزان به شکل و شمایل آزمون های سال های گذشته عادت کرده اند و البته با تاسف بیشتر برخی از دبیران نیز در همین چارچوب جاافتاده تدریس می کنند، برخی دانش آموزان تصور کردند تعدادی از پرسش ها خارج از کتاب درسی بوده است.
پس همین جا می توان به طراحانی خرده گرفت که توانایی پا بیرون نهادن از پرسش های متداول را ندارند و با طرح پرسش های تکراری، مایه و پایه ای می سازند برای دوری بیش از پیش دانش آموزان و معلمان از کتاب های درسی.
هنگامی که دانش آموزی با خواندن پنج شش نمونه از آزمون های سال های گذشته، می تواند نمره قبولی بگیرد، روشن است که هم ارزش درس و کتاب درسی زیر سوال می رود و هم ارزش آموزش و آزمون. نباید فراموش کرد که اگر به دنبال آموزشی مفهومی و ژرف هستیم و دانش آموز و معلم جدی می خواهیم شرط لازم آن، آزمون های مفهومی، ژرف و جدی است.
اما حاشیه دیگر آزمون های امسال به حوزه های تصحیح برمی گردد که البته رخداد چندان تازه ای هم نیست. مساله این است که بسیاری از دبیران به علت هایی همچون دستمزد پایین تصحیح برگه ها و تاخیرهای فراوان در پرداخت دستمزدها، انگیزه چندانی برای حضور در حوزه های تصحیح ندارند. این مشکل البته در درس های ریاضی و فیزیک که تصحیح برگه ها به زمان بیشتری نیاز دارد، نمود بیشتری دارد.
این وضع چنان است که امسال آموزش و پرورش در برخی از شهرها ازجمله تهران، برای فرستادن دبیران به حوزه های تصحیح، ناگزیر به صدور بخشنامه به مدارس شد که حضور دبیران دروس نهایی سوم در حوزه های تصحیح را کاری موظف اعلام می کرد: معلمی که درس های مربوط به امتحانات نهایی را تدریس می کند، موظف است حداکثر دو روز پس از برگزاری امتحان درس مربوط با تشخیص و برابر ابلاغی که از طرف اداره آموزش و پرورش منطقه صادر می شود به حوزه های تصحیح مراجعه کند و حداقل به تعداد دانش آموزان خود، نسبت به تصحیح اوراق امتحانی همان درس با دریافت حق الزحمه اقدام کند. در صورتی که معلمی نسبت به تصحیح اوراق اقدام نکند، موضوع از سوی رئیس حوزه تصحیح مربوط، به اداره آموزش و پرورش محل گزارش می شود تا برابر مقررات با وی رفتار شود.
اما تا آنجا که این نگارنده جستجو کردم و آگاهی یافتم این بخشنامه کارگر نیفتاد و برخی از کارگزاران حوزه های تصحیح تا روزها به دنبال دبیران پایه سوم می گشتند تا آنان را به حوزه های تصحیح ببرند. روشن است که در چنین شرایطی امکان از بین رفتن حقوق دانش آموزان بالا می رود. از این رو می توان گفت آموزش و پرورش بهتر است به جای صدور بخشنامه های اینچنینی به دنبال رفع ریشه ای مشکلات باشد.
روشن است که این سخنان به معنای مخالفت با کلیت برگزاری این آزمون ها نیست. این سخن از آن روست که اینجا و آنجا شنیده می شود باید در پایه سوم دبیرستان آزمون های هماهنگ برچیده شود یا ارزشیابی در آموزش و پرورش باید از سال اول دبستان تا پایان متوسطه دوم توصیفی و کیفی شود و ارزشیابی های کمی از میان برداشته شود که طبیعی است با این دیدگاه، آزمون های هماهنگ سوم دبیرستان نیز توجیه ندارد.
اما پرسشی که می توان از هواداران آزمون های توصیفی داشت، این است که آیا تاکنون درباره دستاورد این آزمون ها در دبستان های کشور، پژوهشی گسترده و همه سویه انجام شده است؟ آیا آزمون های توصیفی در دبستان، پیامدهای آموزشی مثبت و چشمگیری داشته که بخواهیم آنها را به دبیرستان ها هم تعمیم دهیم؟
پاسخ دقیق به این پرسش ها نیازمند پژوهش های دقیق است، اما مطابق دیده ها و شنیده ها می توان گفت متاسفانه و به دلایلی چون تعداد زیاد دانش آموزان در کلاس و گرایش مدیران به قبول شدن صوری همه دانش آموزان، طرح ارزشیابی توصیفی در دبستان های کشور آنچنان موفق نبوده است.
ناگفته پیداست رتبه خیلی خوب یا خوب گرفتن همه دانش آموزان دبستان، گواه و نشانه موفقیت این آزمون ها نیست؛ گرچه می تواند با جلوگیری از تکرار پایه، باعث صرفه جویی اقتصادی شود.
پس با این توضیح، سرنوشت قبول شدن همگانی دانش آموزان دبستان در ارزشیابی های توصیفی کنونی می تواند پیش روی آزمون های کمی پایه سوم دبیرستان نیز باشد، به شرطی که این آزمون ها کشوری برگزار نشود و اوضاع جاری در حوزه های تصحیح، اصلاح نشود.
هم اکنون دانش آموزان دبیرستان های دولتی و غیرانتفاعی بسیاری هستند که تا پایه سوم دبیرستان تا حدودی آسان بالا می آیند، اما پشت همین آزمون های هماهنگ ـ با همه ایرادهایی که به آنها وارد است ـ می مانند. اگر در فلسفه آموزشی خود برای یادگیری علم جایی در نظر می گیریم دست کم در شرایط و سپهر فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی کنونی آموزش و پرورش و آموزگاران آن نباید بر آزمون های کمی هماهنگ کشوری در دوره متوسطه چشم بپوشیم. این آزمون ها هم اینک یکی از بهترین ابزارهای سنجش آموزشی ماست که بهتر است آن را بهبود بخشیم نه این که آن را از بنیاد براندازیم