دکتر "مهدی سنایی" سفیر ایران در روسیه و رئیس موسسه مطالعات ایران و اورسیا (ایراس) طی یادداشتی در صفحه فیسبوک خود به تحلیل مشکلات پیش روی روسیه در شرق اوکراین پرداخته است.
در این یادداشت آمده است:
ادامه و تشدید درگیری ها در اوکراین میان طرفداران فدرالیسم و روس تبارهای شرق این کشور از یک سو و دولت کی یف در سوی دیگر، پتانسیل تنش و تغییر در سطوح داخلی (اوکراین)، دوجانبه (اوکراین با روسیه)، منطقهای و بینالمللی را همچنان حفظ کرده است.
در آخرین تحولات، گروه اول در شرق اوکراین از جمله در شهرهای لوهانسک، دونتسک، اسلاویانسک و اُدسا همچنان بر نافرمانی از کی یف و دریافت خودمختاری تأکید دارند و در مقابل "پترو پاراشنکو" رئیس جمهور جدید این کشور از اعاده حاکمیت و تمامیت سرزمینی اوکراین، حتی بازگرداندن شبه جزیره کریمه به خاک این کشور سخن میگوید و ارتش این کشور را مامور سرکوب نیروهای فعال در شرق اوکراین نموده است.
هرچند کییف بر این ادعا تأکید می کند که ناآرامی ها در شرق اوکراین بخشی از برنامه مسکو برای تکرار سناریوی کریمه است و مقامات غربی نیز در باب دخالت روسیه در این مناطق ابراز نگرانی کردهاند؛ اما مسکو با رد این اتهامات، متقابلاً کی یف و غرب را مسبب خشونتها معرفی میکند و اصل تغییر دولت در اوکراین را نیز براندازی از طریق کودتا می داند. در این شرایط، پیش بینی ناپذیری شاخصه مهم تحولات اوکراین و شرق این کشور است و همچنان که پیداست، این تحولات به موضوع داخلی و حتی دوجانبهای میان مسکو و کی یف ختم نمیشود، و ابعاد منطقه ای و بین المللی حتی از جنبههای داخلی و دوجانبه آن مهمتر است.
ولادیمیر پوتین رئیس جمهور روسیه طی سخنانی در اشاره به تحولات اوکراین تأکید کرد: "سیاست شناخته شده بازدارندگی در برابر روسیه که در قرن های ۱۸، ۱۹ و ۲۰ در جریان بوده، هم اکنون نیز در جریان است." این دیدگاه که بروز بیرونی آن در رفتار سیاست خارجی روسیه از جمله ورود «قاطع» آن به تحولات اوکراین و استفاده از تهدید نظامی در فرآیند الحاق شبه جزیره کریمه مشهود است، حاكي از استمرار ذهنیت نخبگان کرملین در مقوله های سنتیِ سیاست قدرت یعنی امنیت، موازنه قوا و مزیت ژئوپولیتیکی است.
بر این اساس، چرایی واکنش «سخت» روسیه به تحولات اوکراین و موضوع الحاق شبه جزیره کریمه تنها در چارچوب منشور رقابت کلان میان مسکو و غرب و «بازی ژئوپولیتیکیِ صفر» آنها قابل فهم است. مسکو عقبنشینی از اوکراین را مرادف با جای گرفتن غرب در این کشور، جابجایی «فضای» رقابت/تقابل ژئوپولیتیکی روسیه با غرب به «خارج نزدیک» و تالی آن آسیبپذیر شدن بیشتر عمق راهبردی این کشور در بلندمدت میداند. در مقابل نیز، مسکو با «بيرونگذاري» بیشتر از تحولات اروپا و عرصه بین الملل مواجه خواهد بود. البته که این وضعیت مطلوب روسیه نیست و عقب نشینی آن در «بازی صفر» میتواند پیام «بدی» برای دوستان و دشمنان روسیه داشته باشد. لذا، کرملین مقاومت مستقیم را تنها راه حل مقابله با هجمه ژئوپولیتیکی غرب میداند و «وادادگی» در برابر غرب در اوکراین را آغازی بر از دست رفتن «خارج نزدیک» و آرمان احیاء موقعیت «قدرت بزرگ» روسیه تفسیر میکند.
این نگاه ژئوپولیتیکی در غرب نیز دیده میشود. برخی سیاستمداران آمریکایی مسئله الحاق شبهجزیره کریمه به روسیه را گواهی بر صحت ادعای میت رامنی مبنی بر این می دانند که روسیه دشمن اصلی ژئوپولیتیکی آمریکا است، و تأکید دارند این تقابل ژئوپولیتیکی پیش از اوکراین در سوریه و ایران نیز وجود داشته است. به نظر کارشناسان، برای واشنگتن اوکراین به خودی خود اهمیت ندارد، و مسئله مهم قابل پذیرش نبودن تخطی روسیه از قواعدی است که امریکا پس از فروپاشی شوروی بر ساختارهای اروپایی مسلط کرده است. لذا، در این بازیِ صفر همچنانی که غرب میدانند که عقبنشینی در برابر روسیه میتواند عواقب منفی بیشتری برای آنها داشته باشد، مسکو نیز تسامح در برابر غرب را مصادف با خسارات جبران ناپذیر میداند.
در سوی دیگر، اروپاییها که اصرار روسیه به پیشبرد اهداف خود در اوکراین از طریق فشار نظامی را خدشه به ساختار و مفاهیم سیاسی-امنیتی اروپایی تفسیر کرده و معتقدند با الحاق شبه جزیره کریمه به روسیه موضوع امنیت سرزمینی دوباره به لیست مسائل امنیتی اروپا بازگردانده شده، در باب تهاجمی تر شدن سیاست خارجی روسیه و سرایت تبعات منفی آن نگران هستند. بر همین اساس، آنها، صرفه نظر از فضاسازی آمریکا، به این نتیجه رسیده اند که باید مسئولیت مستقیم تری در قبال تغییر این ساختارها به عهده گیرند. لذا، هرچند اروپا نسبت به امریکا و سایرین از سیاست تحریم بیشتر متضرر خواهد شد، اما به نظر میرسد اهمیت حفظ ساختارهای اروپایی بر ملاحظات دیگر چربش یافته است (هرچند در این زمینه اختلافات غیرقابل اغماضی وجود دارد.)
اما باید اشاره کرد که هرچند روسیه با استفاده راهبردی از شرایط پیش آمده در اوکراین برای تثبیت موقعیت ژئوپولتیکی و سیاسی روسیه به خوبی استفاده کرد و تسامح ناپذیری ملاحظات امنیتی- ژئوپولیتیکی مسکو را بار دیگر به غرب گوشزد نمود، اما سیر تحولات در شرق اوکراین پیچیدگیهایی را برای مسکو ایجاد کرده است. چرا که از یک سو، اساساً بیثباتی در مرزهای غربی روسیه که به احتمال زیاد کوتاه مدت نیز نخواهد بود و پتانسل گسترش به ابعاد و موضوعات مختلف را دارد، چالشی امنیتی است و از سوی دیگر، حمایت و انضمام کریمه و در مقابل، رویکرد منفعل در برابر تحولات شرق این کشور برای افکار عمومی روسیه و روس تبارهای اوکراینی قابل پذیرش نیست و همین انتظارات فزاینده ای میتواند تعهدات و هزینه های غیرلازمی را تحمیل کند.
اما، از آنجا که روسیه بخشی از اهداف خود در اوکراین را محقق شده میبیند و مایل به پذیرش تعهدات جدید و دادن هزینههای جدید نیست، رویکرد محافظه کارانه تری نسبت به تحولات شرق اوکراین در مقایسه با موضوع کریمه در دستور قرار داده است. چرا که اساساً مداخله نظامی و الحاق یک شهر، مطالبه و انتظارات را در شهر دیگر برانگیخته و مجموعهای از کنش و واکنش های احتمالاً کنترل ناپذیر و به تبع آن بی ثباتی بیشتر را در پی خواهد داشت. بر همین اساس مسکو از ضرورت فدرالی شدن اوکراین سخن به میان آورده و از نگاه به تحولات این منطقه در چهارچوب مدل کریمه احتراز دارد.
در سوی دیگر، آمریکا نیز به واسطه مشکلات خود در سطوح مختلف منطقه ای و بین المللی از جمله در موضوع عراق، سوریه و افغانستان و آگاهی از مشکل بودن حل برخی از این مشکلات بدون کمک روسیه مایل به درگیری بیشتر با مسکو نیست و شکل بندی جبهه ای با محوریت روسیه علیه خود را مطلوب نمی داند. اروپا نیز به دلیل پیوندهای سیاسی، اقتصادی و امنیتی با روسیه از تنش بیشتر پرهیز دارد.
در این بین، از جمله عواملی که بر پیچیدگی اوضاع میافزاید، فشار جمهوریخواهان بر کاخ سفید برای اتخاذ سیاست قاطعانه تر در برابر روسیه است. در مقابل، تبدیل شدن موضوع اوکراین به مسئله ای هویتی و ملی در روسیه و در میان روس تبارهای اوکراینی تصمیمسازی را برای کرملین مشکل کرده است.
اما نباید این را از نظر دور داشت که در مقطع حاضر، شاید گزینه مطلوب غرب تشدید تنش ها در اوکراین و مجاب کردن مسکو به دخالت بیشتر باشد. چرا که در شرایط فعلی غربی ها هزینه خاصی در اوکراین نمی پردازند و تنها با جنگ رسانه ای و لفظی میتوانند هزینه های روسیه را افزایش داده و از این طریق زمینه را در میان و بلندمدت برای تقویت حضور خود در اوکراین و تحقق اهداف خود فراهم آورند. کی یف نیز که کریمه را از دست داده و رسماً از کنترل مناطق شرقی عاجز مانده، به نظر میرسد، نامتمایل نیست که با اقدام نظامی در شرق اوکراین، روسیه را وادار به واکنش نظامی کند. چرا که از این طریق میتواند توجه بیشتری از جامعه جهانی و حمایت بیشتری را از کشورهای غربی دریافت نماید و با توجه به اینکه در عمل توان مقابله با روسیه و روس تبارهای مورد حمایت مسکو در شرق این کشور را ندارد، تنها امید آن برای مقابله با مسکو، فشار جامعه جهانی و حمایت غرب است.