حساب زبان انگلیسی توئیتر منتسب به وبسایت رهبر انقلاب همراستا با روز جهانی موسیقی یا همان 21 ژوئن، اقدام به انتشار فرازهایی از یکی از سخنرانیهای مهم رهبر انقلاب داشته که بیشتر تمرکز را در موسیقی داشته و تصویری خاص از نگاه رهبری را به موسیقی به تصویر میکشد؛ تصویری که نه تنها موسیقی ایران را در حدود شرع تحسین میکند، بلکه بخشی از موسیقی غربی را نیز انسانساز و حتی زمینهساز تحولات بزرگی چون انقلابهای بزرگ تعبیر میکند.
به گزارش «تابناک»، روز جهانی موسیقی در ایران چندان جدی گرفته نمیشود و حتی میان پیگیران حوزه موسیقی نیز کمتر شخصی خبر دارد که 21 ژوئن روز جهانی موسیقی است. در دیگر کشورها اما همزمان چنین روزی شاهد برگزاری کنسرتهای بسیار مهمی هستیم و برخی از مهمترین اجراهای زنده موسیقی برجسته هر سال اجرا و برخی آلبومهای مهم در چنین روزی رونمایی شده و حرکتی جهانی را در این روز در حوزه موسیقی میبینیم.
در این شرایط شاهد چندین توئیت انگلیسی در حساب کاربری انگلیسی منتسب به وبسایت رسمی رهبر انقلاب بودیم که برخی سخنان کمتر شنیده شده ایشان را یادآور شده بود؛ توئیتهایی که بخشهایی از یکی از سخنرانی مهم و کلیدی رهبر انقلاب درباره موسیقی است؛ سخنرانی که مواضع ایشان را در قبال موسیقی کشورمان و همچنین موسیقی غربی به تصویر کشیده و حتی بخشی از موسیقی مغرب زمین را تا سرحدی حائز اهمیت میپندارد که انسان عارفِ واقفِ خردمند میتواند بلیت تهیه کند و در سالن از اجرایش لذت ببرد.
«تابناک» همزمان با انتشار این توئیتها
متن کامل این سخنان که بیانات مقام معظم رهبری در بازدید از صداوسیما و دیدار با جمعی از اهالی موسیقی در نهم مردادماه 1375 را منتشر میکند؛ سخنانی که میتواند در این مقطع حساس که برخی اتفاقات برای موسیقی و حتی موسیقی اصیل و فاخر به ویژه در اجراهای زنده رخ داده، برای مسئولان امر و انقلابیون راهگشا باشد.
هنر موسیقی تلفیقی از دانش، اندیشه و فطرت خدادادیآنان که در امر نوازندگی یا خوانندگی فعال بودند اظهار داشتند که بنا بر فطرت و ذوقی سلیم، نظم منطقی را در کار معمول میداشته، و قواعد را رعایت میکردهاند. هفت دستگاه اصلی موسیقی و دستگاههای فرعی آن، که تنها مربوط به موسیقی ایرانی نیست، بلکه در همه آهنگهای جهان وجود دارد، به گونهای تکوین یافته که هر صدایی شما دربیاورید، در یکی از آن دستگاهها هست.
بدین ترتیب میتوان نتیجه گرفت هنر موسیقی، تلفیقی از دانش، اندیشه و فطرت خدادادی است؛ که مظهر فطرت خدادادی، در درجه اول، حنجره انسانها، و در درجه دوم، سازهایی است که به دست انسانها ساخته شده است. پس میبینید که پایه، پایه الهی است. اولین نتیجهای که میشود گرفت آن است که ما این هنر را، در راه خدا مصرف کنیم.
تعالی موسیقیما از دوران جوانی خودمان حرفهای برخی از اهالی هنر را میشنیدیم که روشنفکر مآبانه و واقعاً بیپایه و اساس، مبتنی به این نکته بود که «ما هنر را در راه فکر و پیشبینی و سیاست، به کار نمیبندیم». آنها که ادعاهایی چنین داشتند، هنرشان ـ اعم از شعر و دیگر فنون ـ بیش از سایرین در خدمت سیاستها قرار میگرفت. قصد ورود به چنین بحثهایی را ندارم. اما میخواهم بگویم هر کاری که متکی به اراده انسان است، باید برای هدفی انجام گیرد. هرچه هدف متعالیتر باشد، آن کار یا هنر ارزشمندتر میشود. متأسفانه هدف موسیقی در شرق، در حد تعالی خود موسیقی نبوده است.
در غرب موسیقیهایی که گاهی یک ملت را نجات داده کم نبوده استمی دانید که من به طور طبیعی از جمله آدم های غرب ستیزم. چنانکه هیچ ویژگی غرب، مرا مبهوت و مجذوب نمی کند. در عین حال، ویژگی های مثبت غرب را از روی محاسبه، تأیید می کنم. یکی از آن ویژگی ها، مقوله موسیقی است.
درست است که در غرب، موسیقی رقص و لهو و سایر موسیقیهای منحط وجود دارد، اما در همان نقطه از جهان، از دیرباز موسیقیهای آموزنده و معنادار هم بوده است؛ موسیقیای که برای گوش سپردن به آن، انسان عارف واقف خردمند، میتواند بلیت تهیه کند، در سالن اجرای کنسرت بنشیند و ساعتی از آن لذت ببرد. در غرب موسیقیهایی که گاهی یک ملت را نجات داده و گاهی یک مجموعه فکری را به سمت صحیحی هدایت کرده، کم نبوده است. غرب برخوردار از چنین ویژگیای نیز بوده و هست.
موسیقی لهوی حرامدر شرقی که راجع به آن گفتم (در محدوده جغرافیایی مورد اشاره) متأسفانه موسیقی چنین اعتبار و جایگاهی نداشته است. موسیقی در اینجا عبارت از آهنگها و آلات و ادوات لهو بوده که فقها از آن به «موسیقی لهوی حرام» تعبیر کردهاند. فرض بفرمایید فلان خلیفه، شبی دچار بیخوابی میشده است.
موسیقیدان با آن خصوصیاتی که گفتم «اهل خرد و قریحه و ذوق است»، بایستی خود را میشکست، پای تخت خلیفه مینشست، تا خلیفه از حالت افسردگی که بیرون میآمد! این وضعیت موسیقی در بارگاه خلفا و امرای عرب بود. عین همین قضیه، در مورد سلاطین ایران هم صدق میکند. پادشاهانی که اهل موسیقی لهو بوده و دربارهای موسیقی طلب داشتهاند، کم نیستند. که از آن جمله میتوان به دربار قاجار و پادشاهان آن سلسله اشاره کرد.
توجه میکنید که موسیقی در خدمت چه جریانها و کسانی بوده است؟! اینکه میبینید در کلمات فقها، موسیقی، مقولهای حرام و ممنوع و دست نزدنی و نزدیک نشدنی است، به همین خاطر است.
در برخورد با حرام هم جای ملاحظه نیستتوجهی که بعد از پیروزی انقلاب اسلامی بایستی از طرف دست اندرکاران موسیقی نسبت به موسیقی صورت می گرفت، نگرفت. البته این بدان معنا نیست که کارها خوب انجام نشده است. مسلماً شده است که ما اینجا می نشینیم و به کار شما گوش می سپاریم. بنده آدمی نیستم که اگر موسیقی حرام نواخته شد بنشینم و به آن گوش بسپارم. آنچه در این مقوله، حرام بوده هنوز هم حرام است. در برخورد با حرام هم جای ملاحظه نیست و من هم به عنوان فرد متشرع که ملاکم فقه است، ملاحظه کاری نمی کنم.
موسیقی که هدف متعالی داشته باشد پاک و مقدس است
حرف من با موسیقیدانها این است که موسیقی را به سمت معنا و هدفهای متعالی ببرید؛ هدفهایی فراتر از هدف عیاشی؛ فلان عاشق کذایی که بهمان معشوقه کذاییتر را دوست میداشته، و چون مورد بی اعتنایی وی قرار گرفته و دلش شکسته است، میخواهد پای فلان ساز بنشیند، و در اثر آهنگ و ترانه سوزناک، اشکی از ره فراق بریزد! چنین هدفی در استعمال موسیقی ارزشمند نیست.
چه ارزشی دارد که به خواهش دل یک نفر بسازند و بخوانند و بنوازند، و آن اندیشه ریاضی و محاسبه علمی و منطقی را - که اعتبار موسیقی است - چنین خوار و ذلیل کنند؟! ارزش و هدف و تعالی در موسیقی، این نیست. موسیقی متعالی، موسیقی است که برای هدف متعالی باشد. اگر چنین باشد، آن وقت میشود موسیقی را پاک و مقدس نامید.
وجود کلام، از محسنات موسیقی ماستموسیقی را باید به سمت هدف متعالی بکشانید. این را هم فراموش نکنید که کلام از محسنات موسیقی ماست. اصلاً نقطه قوت در موسیقی فارسی و عربی، وجود کلام به صورت اغلبی است. یعنی غالباً چنین بوده که موسیقی با کلام همراه می شده است. مسلماً کلام بر جهت گیری کار مجموعه شما تأثیر می گذارد.
به تعبیر دیگر در بعضی اوقات، کلام که با آهنگ نواخته شده همراه است، وجه هدایتگر دارد و این وجه در معنای عرفانی، اخلاقی، اجتماعی یاسیاسی کلام نهفته است. آن وقت است که می توان گفت: کلام هدایت گر، موسیقی را دارای جهت متعالی می کند.
یک وقت است که آهنگ را با کلامی گمراه کننده همراه می کنید. فرض بفرمایید کلام، مبین سوز و گداز یک عاشق کاملاً جسمانی و مادی برای معشوقه خود است. سوز و گداز کذا هم به خاطراین است که عاشق به معشوقه دست پیدا کند و شب را با او تا صبح بگذراند! هیچ هدف دیگر ندارد و صد در صد هدف مادی است. مسلماً کلام که برای این مقصود گفته شود، حرام است. این هنر شماست که بگردد و شعر های خوب را پیدا کند. البته شعر های حافظ و سعدی هم، همیشه عرفانی نیست.
چه بسا شعر جسمانی و مادی هم دارند. شعر را پیدا کنید و کلامی را بیابید که حقیقتاً معنای عرفانی یا اخلاقی داشته باشد؛ مثل خیل از غزل ها ی صائب و بعضی از شعرای سبک هندی، که از جنبه اخلاقی خوب و قابل قبولی برخوردار است. کلام هایی چنین را روی آهنگ های خود بگذارید، تا آثار پسندیده ای به وجود بیاورید.
درخواست من از شما آقایان موسیقی دانها و افرادی که در این زمینه بسیار مهم صاحب نظر و هنر هستید، این است که احساس مسئولیت کنید و موسیقی را نجات دهید. البته من دلم نمی خواهد مفاهیم با هم مخلوط شود. بعضی از موسیقی دان های سنتی اصیل و ریشه دار، گاهی می گویند که موسیقی قبل از انقلاب دچار ابتذال شده بود؛ ولی در دوران انقلاب الحمدا... آن ابتذال از بین رفت. من این را نمی خواهم بگویم.
از دید یک متخصص، همان است که موسیقی دچار ابتذال شده بود. خوشبختانه، به خاطر محدودیت های قهری انقلاب، آن ابتذال ها از پیکر موسیقی فرو ریخت. من تقسیم دیگر را می خواهم مطرح کنم. چون تنها به این که آن ابتذال ها از بین برود، قانع نیستم. بلکه می گویم: در همین موسیقی غیر مبتذل سنتی عالمانه هم شما وظیفه دارید جهت گیری درست ایجاد کنید.
موسیقی را هدفدار کنیدبعضی از موسیقیدانهای سنتی اصیل و ریشهدار، گاهی میگویند که «موسیقی قبل از انقلاب دچار ابتذال شده بود؛ ولی در دوران انقلاب الحمدالله، آن ابتذال از بین رفت». من این را نمیخواهم بگویم. من تقسیم دیگری را میخواهم مطرح کنم. چون تنها به اینکه آن ابتذالها از بین برود، قانع نیستم. بلکه میگویم در همین موسیقی غیرمبتذل سنتی عالمانه هم، شما وظیفه دارید جهتگیری درست ایجاد کنید. توقع من از شما، هدفدارکردن موسیقی است.
به دنبال مسائلی چنین، در وادی موسیقی باشید. موسیقی باید در این جهت برود و صدا و سیما، موظفترین و مسئولترین مرکز برای این کار است. اینکه از صدا و سیما اسم میبرم، بدین معنا نیست که وزارت ارشاد را فراموش کنیم. وزارت ارشاد هم جزو موظفترینهاست. اما شما جزو متعهدترین و موظفترینها هستید. پس، به سراغ این کار بروید.
شور (علی اف) بتهوونبه یاد دارم در زمان گذشته که ما مشغول مبارزه بودیم یک وقت بحث از موسیقی و سمفونیهای بتهوون پیش آمد. از برخی مطلعین شنیدم که شور «علی اف» در جنگ جهانی، باعث نجات شوروی، شده بود! از همین آهنگ شور موسیقی شما، آهنگساز و نوازنده ای در شوروی، قطعه ای ساخته که ملت را تکان داده است! من اگر چه «علی اف» را نمی شناسم و شور او را نشنیدهام اما میدانم «شور» چیست و میدانم که انسانی با قریحه میتواند با یک آهنگ ملتی را منقلب کند و تکان دهد.