رسالت نوشت:
باراک اوباما رئيس جمهور ايالات متحده آمريکا به صورت کلي هنوز قدرت ترسيم و تدوين دکتريني مشخص در قبال تحولات نظام بين الملل را نداشته است.اين موضوع در جريان سخنراني اخير اوباما در خصوص سياست خارجي اين کشور به طور کامل مشخص بود. با اين حال در عمل شاهد هستيم که رئيس جمهور ايالات متحده آمريکا سعي دارد در ظاهر خود را فردي داراي نقشه و هدف معرفي کند. طي هفته هاي اخير رسانه هاي مختلف جهان در صدد ترسيم نسبت واقعي ميان اوباما و عراق برآمده اند. به راستي دکترين اوباما در عراق،آن هم در برهه فعلي و در آينده چيست؟ بديهي است که در اين خصوص مي توان حدود و ثغوري را تعيين کرد. در اين ميان تحليل گاردين از دکترين اوباما در عراق در نوع خود قابل تامل است. تحليلي که نشان مي دهد اوباما چگونه با عراق و پيچيدگي هاي آن دست و پنجه نرم مي کند.
بدون شك ملت عراق به خوبي درك مي كند كه حضور هزاران آمريکايي در كشورشان چه معنا و مفهومي دارد!حضور نيروهاي آمريكايي در عراق نشان مي دهد كه دوحزب دموكرات و جمهوريخواه در خصوص حضور بلند مدت در عراق به توافق رسيده اند و تنها نوع و قالب اين حضور تغيير مي كند.
طي سالهاي اخير تقابل دولت اوباما و دولت مالکي در عراق به نقطه اوج خود رسيده است. ناکامي ايالات متحده آمريکا در وارد کردن مهره هاي خود به معادلات سياسي و امنيتي بغداد دليل اصلي چنين تقابلي است. از سوي ديگر، آمريکا نيز علي رغم خروج ظاهري خود از عراق ، هنوز حضور بلند مدت خود در عراق و تسلط بر منابع و ثروتهاي ملي اين کشور را دنبال مي کند. اين موضوع تا کنون بر همگان محرز بوده است.
باب وودوارد، روزنامه نگار محقق آمريکايي فاش ساخته است که ايالات متحده به طور گسترده از نوري المالکي، نخست وزير عراق و ساير رهبران دولت اين کشور جاسوسي کرده است.
او در چهارمين کتابي که در باره رياست جمهوري بوش و تحت عنوان «جنگ درون» نگاشته، به نقل از يکي از منابع مي گويد:«او (المالکي) هرچه بگويد، ما مي شنويم.» تصميم دولت آمريکا براي جاسوسي لاينقطع از مالکي نشانگر عدم اعتماد واشنگتن به رهبري عراق است. شنود مکالمات المالکي حتي زماني که او هفته اي يک بار با تلفن ويدئويي با بوش صحبت مي کرد نيز صورت مي گرفت.دولت عراق با خشم و ناخرسندي به اين خبر عکس العمل نشان داده و اعلام کرده است که از ايالات متحده در اين باره توضيح خواهد خواست هر چند المالکي و ديگر رهبران عراق احتمالا از شنيدن خبر مزبور تعجب نکرده اند.
چندي پيش اسنادي توسط روزنامه اينديپندنت منتشر شده است كه برخي از پشت پرده هاي حمله به عراق را نشان مي دهد.پيش از حمله سال 2003 به عراق وزيران و شركت هاي نفتي انگليس درباره طرح هاي استثماري خود براي ذخاير نفتي عراق به رايزني پرداختند. اسناد منتشر شده از نشست هاي وزراي انگليسي و مديران اجرايي ارشد انگليس پنج ماه پيش از حمله به عراق در مارس 2003 نشان مي دهد بارونس سيمونس كه بعدها وزير بازرگاني شد خطاب به بريتيش پتروليوم (BP) اظهار كرده بود دولت انگليس معتقد است شركت هاي انرژي انگليس بايد از ذخاير نفت و گاز عراق سهم داشته باشند. واقعيت امر اين است كه انتشار اين اسناد موضوع تازه اي نيست ،زيرا بر همگان مسجل شده است كه ايالات متحده آمريكا از همان ابتدا چشم طمع به ثروتهاي ملي عراق داشته است.به عبارت بهتر اشغال عراق پروسه اي از پيش تعيين شده بوده است كه با گذشت زمان ابعاد بيشتري از آن افشا مي شود.
روزنامه گاردين در تحليل خود از دکترين اوباما در قبال حوادث عراق مي نويسد که رئيس جمهوري آمريکا به دليل آشوب خونبار در خاورميانه به شدت مورد انتقاد قرار گرفته است اما ضعف آمريکا به سال ها قبل باز مي گردد و اوباما اشتباهات بسياري را از روساي جمهوري اين کشور به ارث برده است. ميراث باراک اوباما چه خواهد بود؟ کاملا آشکار است که وي جهاني را از خود به جاي مي گذارد که آشوب و بي نظمي اش کمتر از آنچه به ميراث گرفت نخواهد بود و کشوري که نتوانست قطب بندي سياسي اش
را تغيير دهد. اما اوباما تا چه اندازه مقصر چنين شرايطي است و اين اوضاع را چقدر مي توان ناشي از قضاوت هاي غلط وي، سياست هاي نادرستش يا ترکيب مرگبار ضعف و احتياط بيش از حدش دانست؟
پاسخ اين سئوال چندان پيچيده نيست. عادت تقسيم سال ها به بسته هاي زماني مرتبط با دوره هاي رياست جمهوري که هر کدام «ميراث» خود را داشته اند و چندي بعد در کتابخانه هاي رياست جمهوري به تصوير درآمده اند يا در کتاب ها ستوده شده اند، بيش از هر چيز ديگري به خودبيني انسان مربوط مي شود.اکثر روساي جمهوري آنقدرها هم مهم نيستند و بعضي مواقع سخت است که تشخيص دهيم کداميک از آنها نگاه به گذشته را فرماندهي مي کنند. بي شک اوباما به دليل مسائل عراق بد به نظر مي رسد. بر اساس نظرسنجي اخير 58 درصد آمريکايي ها از جمله بسياري از دموکرات ها از سياست هاي خارجي وي ناراضي هستند. آنها وي را شخصيتي مي دانند که قول داده بود مشکلات آمريکا در زمان روي کار آمدن را حل کند و سپس قبل از موعد مقرر اعلام کرد که مشکلات حل شده اما چندي بعد اتفاقات نشان داد اينطور نبوده و همه را متعجب کرد.
باراک اوباما امروز در شرايط بدي قرار دارد چراکه در سخنراني فارغ التحصيلان وست پوينت در ماه گذشته يک سياست خارجي نه چندان برجسته «جديد» را معرفي کرد. موفقيت در عراق، افغانستان و منطقه مرزي پاکستان رويکرد متفاوتي بود که حال ممکن به نظر مي رسيد و از استفاده گسترده از نيروي نظامي آمريکا جهت همکاري با دولت هاي خارجي عليه تروريسم اجتناب مي شد. وي به آموزش نيروهاي مخالف در سوريه، همکاري با نيروهاي ضدتروريسم در افغانستان و ماموريت هاي مشاوره نظامي در آفريقا اشاره کرد. از آنجايي که مردم آمريکا به شدت عليه هرگونه مداخله هستند، اوباما مي خواست از اين فرصت استفاده کند اما دکترين جديد وي تنها در آن زمان موقر به نظر مي رسيد.حال با توجه به شرايط عراق، چنين دکتريني بي ربط و نامناسب به نظر مي رسد بخصوص از زمانيکه مشاوران اوباما شواهد مربوط به افزايش قدرت داعش در عراق و سوريه را براي ماه هاي متمادي ناديده گرفتند.