داستاني تكراري اما ماندگار
دروازه غار، زيستگاه قاتلاني خاموش
در روزگاري نه چندان دور شنيدن نام "دروازه غار" از محلههاي قديمي تهران، ذهن هر فردي را به سمت دوران كهن سوق ميداد، آن روزگاراني كه مردان و زناني اصيل در كوچه پس كوچههاي قديمي اين محله ميزيستد و اكنون اين محله قديمي با آن سابقه و تاريخچه به سكونتگاه ساقيان و مصرف كنندگان موادمخدر تبديل شده است.
در روزگاري نه چندان دور شنيدن نام "دروازه غار" از محلههاي قديمي تهران، ذهن هر فردي را به سمت دوران كهن سوق ميداد، آن روزگاراني كه مردان و زناني اصيل در كوچه پس كوچههاي قديمي اين محله ميزيستد و اكنون اين محله قديمي با آن سابقه و تاريخچه به سكونتگاه ساقيان و مصرف كنندگان موادمخدر تبديل شده است.
آن روزي كه ناصرالدين شاه قاجار حصاري در اطراف تهران كشيد، شايد هرگز فكرش را نميكرد، اين مكان روزي به محل سكونت ساقيان مواد مخدر و محل تجمع معتادان خياباني تبديل شود.
دروازه غار نام يكي از دروازههاي قديمي شهر تهران است كه در اطراف حصار ناصري (حصاري كه در عهد ناصرالدين شاه قاجار در اطراف شهر تهران يا به اصطلاح آن روز، در اطراف دارالخلافه ناصري كشيده شده بود)، قرار داشت.
اين دروازه در حد فاصل بين خاني آباد و ميدان شوش در حوالي مكاني كه امروزه در آن ميدان غار (شهيد هرندي) بنا شده، واقع شده است اما محل دقيق اين دروازه در حد فاصل ميدان شوش و ميدان راه آهن است كه در شماليترين قسمت محله باغ آذري قرار گرفته است.
وضعيت اين محله از جمله ناامني، سكونت ساقيان مواد مخدر و فعاليت بيباكانه آنها، وجود معتادان كه چهره محله را ناخوشايند كرده، هجوم مهاجرت از شهرهاي مختلف به اين محله، فقر فرهنگي و اقتصادي اهالي محله، همه و همه خبرنگاران و گزارشگران را بارها و بارها بر آن داشت تا از اين محله قديمي گزارشهايي تهيه كنند تا اينكه با گذشت سالها و گزارشهاي فراوان از اين محله اين سوژه به تدريج به دست فراموشي سپرده شد.
با وجود انتشار گزارشهاي فراوان از اين سوژه تكراري، خبرنگار ايرنا بر آن شد تا بار ديگر اين سوژه را زنده كند.
هر چند نيروي انتظامي در سالهاي اخير با اجراي طرح جمع آوري معتادان، كمك فراواني به امنيت اين محله كرده به گونهاي كه اهالي محله دروازه غار بر اين مساله تاكيد دارند اما اعتياد، اين معضل خانمان سوز و جانسوز، همچنان در اينگونه محلات رخ مينمايد.
در محلاتي مثل دروازه غار و شوش، ساقيان مواد مخدر اين قاتلان خاموش در كمين جواناني نشستهاند تا با يك بار مصرف، آنها را براي هميشه برده خود كرده و از اين طريق هر روز فربهتر از ديروز شوند.
آري هرچند وضعيت امنيتي در محله قديمي دروازه غار بهتر از چهار يا پنج سال گذشته شده، اما هنوز سايه ناامني را در اين مكان ميتوان احساس كرد.
در چند سال گذشته ساقيهاي مواد مخدر و معتادان به وضوح در كوچه پس كوچههاي دروازه غار و پيش چشم كودكان پاك و معصوم به خريد و فروش مواد مشغول بودند، اين رويه آن چنان براي اهالي محل، عادي و تكراري شده بود كه ديگر هيچ گونه اعتراضي نسبت به مشاهدات خود نداشتند.
اكنون محله دروازه غار تا حدودي تغيير كرده و شهرداري منطقه 12 شهر تهران سعي كرده با ايجاد فضاي سبز و زمين چمن رنگ و بويي به اين محله بدهد اما گويا اين اقدامات چندان تاثيري نداشته است.
زماني، براي تهيه گزارش به اين محله آمديم كه ماموران نيروي انتظامي با اجراي طرحي، معتادان را جمع آوري كرده و آنها را در زمين چمني كه براي اهالي محل تعبيه شده، در زير آفتاب نشانده بودند.
نيروي انتظامي هر از گاهي طرح جمع آوري معتادان را اجرا ميكند اما از آن جايي كه مراكز مسووليت نگهداري از آنها را به عهده نميگيرد، بار ديگر رها ميشوند و اين سيكل همچنان ادامه مييابد.
ماموران نيروي انتظامي برحسب وظيفه آنها را جمع آوري كرده و تحويل مراكز ويژه نگهداري از معتادان ميدهند و اين مراكز آنها را يا پذيرش نكرده يا بعد از مدت كوتاهي رها ميكنند.
يك مامور نيروي انتظامي كه در زمين چمني كه معتادان را نگهداري ميكنند، نشسته است و در حالي كه مشغول استراحت است ميگويد: روزانه 70 تا 100 نفر را جمع آوري كرده و تحول مركز نگهداري معتادان شفق ميدهيم اما از آنجايي كه بسياري از اين معتادان مريض هستند، آنها را پذيرش نميكند.
وي با بيان اينكه بسياري از اين معتادان خياباني كه ضايعات جمع ميكنند، از شهرهاي مختلف به تهران آمده اند، اضافه ميكند: بسياري از اين افراد از شهرهاي شمال، مشهد، اردبيل، قرچك و غيره به تهران آمده و كمتر كسي از اين معتادان تهراني هستند.
اين مامور نيروي انتظامي ادامه ميدهد: بيشتر افرادي كه در اين محدوده جمع آوري ميشوند 16 تا 55 ساله هستند.
وي در مورد جمع آوري زنان معتاد در محدوده دروازه غار ميگويد: ما اجازه نداريم زنان معتاد را جمع آوري كنيم.
اين مامور نيروي انتظامي اضافه ميكند: نيروي انتظامي وظيفهاي براي نگهداري از اين افراد ندارد ما وظيفه تامين امنيت منطقه را داريم بر اين اساس اين افراد را جمع آوري ميكنيم اما متاسفانه بعد از مدت كوتاهي دوباره رها ميشوند.
براساس اين گزارش، اكثر خانههايي كه در اين محدوده ديده ميشوند، فرسوده و قديمي هستند و بسياري از صاحبان اين خانههاي بيتوته گونه، از شهرهاي مختلف ايران و گاه از افغانستان به اين مكان نقل مكان كردهاند.
به گفته يكي از اهالي محل؛ صاحبان برخي از اين خانههاي كلنگي و فرسوده، ساقيهاي مواد مخدر هستند و فردي جرات نميكند به اين خانهها نزديك شود.
جواني حدود 32 ساله كه در بين معتادان جمع آوري شده، ديده ميشود، با اشتها در حال خوردن نان بربري است كه ماموران نيروي انتظامي به عنوان ناهار براي آنها خريداري كردهاند.
وي كه تمايلي به صحبت ندارد اما به ناچار و با دستور مامور نيروي انتظامي حاضر به صحبت شده و ميگويد: بار دومي است كه مرا گرفتهاند در حالي كه تنها سيگار مصرف ميكنم و اعتياد به هيچ گونه مواد مخدري ندارم.
اعتياد از سر و روي اين فرد ميبارد، دندانهايش يك خط در ميان افتاده، چشمانش خمار و خواب آلود است، از او ميپرسم: از كجا به تهران آمدي و در مدتي كه در طرح جمع آوري معتادان دستگير شدي، در كجا نگهداري ميشدي؟
مي گويد: از بندرعباس به تهران آمدم، به كلانتري رفتم و آزاد شدم، گاهي به گرمخانه ميروم و براي رفت و آمد به آن جا مشكلي ندارم.
وي در پاسخ به اين سئوال كه آيا ساقيان مواد مخدر اين محدوده را ميشناسي و آيا با فرد خاصي كار ميكني؟ ميگويد: هيچ فردي را نميشناسيم.
مردي حدود 40 ساله كه هروئين مصرف ميكند، ميگويد: پنج يا شش بار در طرح نيروي انتظامي دستگير شدم و به مركز ترك اعتياد شفق رفتم، هر بار، حدود يك ماه در آن جا نگهداري و سم زدايي شدم و بعد بيرون آمدم و بار ديگر مصرف را شروع كردم.
وي كه از طريق جمع آوري ضايعات، هزينه مصرف هروئين خود را تامين ميكند، ادامه ميدهد: روزانه 10 تا 15 هزار تومان از اين طريق به دست ميآورم و همه را خرج مواد ميكنم.
يكي ديگر از معتاداني كه در طرح نيروي انتظامي جمع آوري شده، از معتادان تزريقي است، وي كه حدود 45 سال دارد از 17 سال گذشته از بابل به تهران آمده و در اين مدت اعتياد داشته است.
اين فرد ميگويد: داراي زن و يك فرزند دختر هستم كه نزد والدينم در بابل زندگي ميكنند.
به وي ميگويم، به آينده تنها دخترت فكر كرده اي، در حالي كه سرش را پايين مياندازد، ميگويد: شرمنده آنها هستم.
وي كه از طريق جمع آوري ضايعات هزينه موادش را تامين ميكنم، در پاسخ به اين سووال كه آيا ساقيداري و آيا براي آنها كار ميكني تا مواد مخدر بفروشي؟ ميگويد: اكثر ساقيهاي مواد مخدر را كه در شوش هستند، ميشناسم، اما هرگز قبول نكردهام كه براي آنها مواد بفروشم چون ميدانم اين كار آيندهاي ندارد، خماري را تحمل كردهام اما هرگز تن به اين كار ندادم.
وي ميگويد: بسياري از ساقيهاي مواد مخدر در محدوده شوش زندگي ميكنند و در اين جا(دروازه غار) تعداد كمي از ساقيان فعاليت ميكنند.
امام جماعت يكي از مسجدهاي محله دروازه غار در گفت و گويي كه از بهتر شدن وضعيت امنيت اين محدوده توسط نيروي انتظامي رضايت دارد، ميگويد: امنيت اين محدوده نسبت به چند سال گذشته اصلا قابل مقايسه نيست هرچند امنيت اين محدوده بهتر شده است اما از آن جايي كه در اين محدوده بافت فرسوده وجود دارد و اكثر مهاجر هستند، هنوز اعتياد و فروش مواد مخدر از معضلات اصلي محله قديمي دروازه غار است.
وي اضافه ميكند: تغيير بافت مسكوني اين محدوده در درمان اين معضل اجتماعي چندان راهگشا نيست هر چند ميتواند تاثير گذار باشد اما مشكل اصلي فرهنگ است كه بايد تغيير كند؛بسياري از افراد از شهرهاي مختلف براي يافتن كار به اين محدوده مهاجرت ميكنند كه در دام مواد مخدر اسير ميشوند.
زني حدود 25 ساله كه از بابل به تهران آمده و حدود هفت سالي است كه در محله دروازه غار زندگي ميكند، ميگويد: از ساعت 9 شب به بعد ديگر تردد در اين محله امنيت ندارد هر چند در چند سال گذشته حتي در روز هم نميشد در اين محله تردد كرد اما اكنون با كنترل ماموران نيروي انتظامي وضعيت بسيار بهتر شده است.
صدها و شايد هزاران محله ديگري مثل دروازه غار در اقصي نقاط كشور پهناور ايران اسلامي قرار دارد كه نبايد چنين محلههاي فقيرنشيني زيستگاه امن ديوصفتاني شود كه جواني و سلامت خانوادهها را نشانه گرفتهاند بلكه همواره بايد در كنار طرحهاي ضربتي نيروي انتظامي براي مقابله با چنين پديده هايي، ساير نهادها نيز به كمك بشتابند چرا كه مجموعه اقدامهايي براي مبارزه با چنين پديدههايي نياز است.
بر اساس برخي آمارهاي موجود از محله آلوده به مواد مخدر در تهران 40 محله خيلي آلوده بوده و درصد مابقي آنها متفاوت است.
اگر نيروي انتظاني به عنوان حافظ امنيت مردم در قالب طرحهاي ضربتي به مبارزه با پديدههايي از جمله قاچاق، مواد مخدر، اعتياد و غيره ميپردازد بايد ساير نهادها نيز به همياري ناجا شتافته نه اينكه يك اقدام مثبت را بينتيجه باقي گذاشته و هيچ گونه مسووليتي در خود احساس نكنند.
بايد گفت مبارزه با پديده اعتياد، يك اقدام فرهنگي و جمعي است و همه ارگانها اعم از آموزش و پرورش، بهزيستي، مراكز ترك اعتياد، نيروي انتظامي و همه آحاد جامعه بايد در اين جبهه حضور يابند.