به عقیده متخصصان علوم اجتماعی و روانشناسان، پدرو مادر هر کدام نقش بخصوصی در تربیت فرزندان خود دارند، البته این دو نقش به نحوی یکدیگر را تکمیل میکنند.
به گزارش باشگاه خبرنگاران، کودکان ساعت زیادی از روز را در خانه و نزد مادر میگذرانند، به همین دلیل بسیاری از صاحب نظران بر این باورند که فرزندان بیشترین تاثیر خود را از مادر میگیرند و براین اساس شیوه تربیتی و رفتاری مادر در آنها نمود بیشتری دارد. این در حالی است که در تعریف جامعه شناسان از خانواده در شکل هسته ای که نوع قالب در دورانی است که ما در آن زندگی میکنیم، این نهاد اجتماعی متشکل از پدر، مادر و فرزندان است، بنابراین هر یک از والدین به طور قطع نقش و تاثیرگذاری متفاوتی با یکدیگر دارند، از این رو بررسی این نکته که تاثیرگذاری کدام یک از والدین بر تربیت کودک کمتر یا بیشتر خواهد بود موضوعی است که نیازمند دقت و توجه بیشتری است.
به عقیده متخصصان علوم اجتماعی و روانشناسان، پدرو مادر هر کدام نقش بخصوصی در تربیت فرزندان خود دارند، البته این دو نقش به نحوی یکدیگر را تکمیل میکنند. به عبارتی پدر نقش ارشادی- هدایتی و مادر نقش عاطفی را بر عهده دارد. با وجود این، داور شیخاوندی، آسیب شناس اجتماعی در گفت و گو با «حمایت» رسالت مادر را در این باره سنگینتر میداند، زیرا وی به دلیل حمل جنین در دوران بارداری و شیر دادن مسئولیت بیشتری نسبت به پدر در قبال فرزند بر عهده دارد. اگرچه در برخی موارد مادران با پنهانکاری از پدران موجب ایجاد خلل در برخورد با رفتارهای نادرست دختران یا پسران خود میشوند که این نگاه ترحم آمیز میتواند عواقب ناخوشایندی را در زندگی آینده فرد به دنبال داشته باشد.
اما به طور کلی اعتقاد بر این است که سهم مادر و پدر در این باره یکسان بوده و مهمتر اینکه آنها به نوعی آموزشهای یکدیگر را تکمیل میکنند. این در حالی است که مریم علیزاده، جامعه شناس بررسی مسایل اجتماعی ایران هم با شیخاوندی هم عقیده است و نقش مادر در ارایه این آموزشها به فرزندان بیش از پدر اهمیت دارد.
زیرا سهم مادر در 80درصدی که از آن به عنوان تاثیرگذاری خانواده در امر آموزش مهارتهای زندگی یاد شده بسیار بیش از پدر است. به تعبیری شغل نخست مادر تربیت فرزند است و زنان با تاهل به نوعی شاغل میشوند علاوه بر این چنین رویکردی به موضوع، با فطرت زن نیز سازگار است. در حالی که برای مردان ابتدا شغل اجتماعی به دلیل نقشی که در نان آوری دارند اهمیت دارد.
با وجود این، نباید از تاثیرگذاری و اهمیت پدر در تربیت کودک غافل شد. زیرا پدر در کنار برخی وظایف مانند تامین هزینه های زندگی مسئولیتهایی دیگر نیز دارد که شامل آموزش و مراقبت از کودک نیز میشود.
این در حالی است که در گذشته تنها وظیفه مرد خانواده در کسوت پدر تأمین مخارج کودک بود و امور مربوط به دختر و پسر خردسال بر اساس یک قاعده نانوشته اما عرفی به مادران واگذار میشد، اما امروزه تا حد زیادی این قاعده دستخوش تغییر شده است. شاید به همین دلیل است که ناصر قاسم زاد، دبیر انجمن حمایت از سلامت و بهداشت روان جامعه براین باور است که در ماه های نخست تولد فرزند به عبارتی نوپا بودن وی به این دلیل که کودک قادر به سخن گفتن یا درک کامل سخنان پدر نیست کمتر از پدر تاثیر میپذیرد.
در این دوره مادر به لحاظ اینکه مسئول تغذیه و شیر دادن به دختر یا پسر خود است ارتباط بیشتری با کودک دارد و به این ترتیب نخستین فردی است که میتواند برخی مفاهیم را به وی بیاموزد.
البته خلأموجود در این زمینه را پدر میتواند با بازی کردن در زمان اوقاعت فراغت پرکند. به باور شیخاوند نیز شیوه برقراری رابطه والدین با فرزندان با توجه به جنس آنان متفاوت است. مادر از طریق مراقبت و شیردادن به فرزند خود احساس صمیمیت و نزدیکی را به وی منتقل میکند این در حالی است که پدر از طریق بازی با کودک میتواند به این حس دست یابد. براین اساس میتوان اینگونه قضاوت کرد که اگر پدر و مادر مهارتهای یکدیگر در زمینه برقراری ارتباط با فرزند را بیاموزند به طور قطع قادر خواهند بود که در زمینه تربیت کودک به موفقیتهای بیشتری دست یابند.
به هر حال پدر میتواند به شیوههایی مختلف بر فرزند تاثیر بگذارد، روشهایی که مادرها قادر به اجرایی کردن آن نیستند. بهطورمثال میتوان به نحوه برقراری روابط با دوستان اشاره کرد. البته نباید فراموش کرد که نقش پدر و مادر در تربیت و پرورش کودک در خانواده های سنتی و قدیمی همچنین خانواده های جدید، با یکدیگر متفاوت است.
در خانواده های سنتی، پدر نقش مهم و حیاتی را د رخانواده برعهده داشته و دارد و در کنار وی مادر مدیر تولید خانواده به شمار میرفت ولی در عصر کنونی نقش افراد خانواده تا حد زیادی تغییر کرده است. دور شدن محل کار و زندگی موجب شده تا دیگر پدر نتواند مدت زیادی را در کنار اعضای خانواده به ویژه فرزندانش باشد.
وجود پدر و حضور او برای رشد عاطفی کودکان اهمیت دارد. در رابطه بین پدر و فرزند، کیفیت رابطه بسیار مهمتر از میزان کمی آن است. همچنین تحقیقات نشان میدهند که نبود رابطه موزون بین پدر و فرزندان برنتیجه تحصیلی و آزمونهای هوشی فرزندان بخصوص پسران آثار منفی دارد و اینکه حضور پدر و کیفیت رابطه او با کودک، برای تشکیل خود پنداره، عملکرد شخصیت و رضایت کلی کودک از زندگی کمک بزرگی است.
جالب است بدانید که برخی پدران در نقش راهنمایان عاطفه هستند. آنها عواطف منفی كودك را نادیده نمیگیرند یا با آن مخالفت نمیكنند، بلكه به فرزندانشان نشان میدهند كه آنها را درك، سپس آنها را راهنمایی میكنند تا نسبت به احساسات منفی خود واكنش مناسبی نشان دهند.
طبق بررسیها، كودكانی كمترین نمرات و بدترین روابط اجتماعی را دارند كه پدرانشان سرد، قدرتطلب، ستیزهجو و مداخلهگر بودند. در یك تحقیق پژوهشگران متوجه شدند پدرانی كه طی یك تمرین بازی ویدئویی فرزندانشان را مسخره و تحقیر میكردند و برای اشتباهاتشان آنها را سرزنش میكردند یا كنترل بازی را خود به دست میگرفتند و به كودكان نشان میدادند كه بیكفایت هستند، فرزندانشان بیشتر از بقیه دچار مشكل بودند.
این بچهها با دوستانشان رفتارهایی ستیزهجویانه داشتند، در مدرسه ناموفقتر از دیگران بودند و مشکلاتی داشتند كه بهطورمعمول به بزهكاری و خشونت در آنان منتهی میشد. براین اساس باید گفت هر یک از والدین در تربیت فرزندان خود نقشی ایفا میکنند که لازمه آن همگام و همدل بودن آنها در آموزش است.
اگرچه مادر به دلیل اینکه زمان بیشتری را در کنار فرزندان میگذراند در مقایسه با مدت حضور پدر در خانه فرصتی بیشتر برای آموختن مفاهیم بنیادی به کودک خود دارد، اما درصورتی که نحوه آموزش آنها با یکدیگر همسویی نداشته باشد این احتمال میرود که بازهم افراد در این خصوص با مشکل مواجه شوند.