گفتوگوی شرق با رییس سازمان فرهنگی، هنری شهرداری را در حالی در ادامه میخوانید که روز گذشته اعلام شد اعضای هیاتمدیره خانه موسیقی با امیر عبدالحسینی، معاون هنری سازمان فرهنگی، هنری شهرداری دیدار و درباره آموزش موسیقی صحبت کردهاند. گویا در این نشست مقرر شده ضمن بازنگری در آموزش موسیقی، خانه موسیقی با سازمان فرهنگی، هنری شهرداری تهران در زمینه تقویت و ارتقای فعالیتهای آموزشی همکاری داشته باشد.
در چند هفته گذشته بحثهای زیادی در مورد تعطیلی کلاسهای آموزش موسیقی در فرهنگسراها صورت گرفته است. با اینکه طی این مدت بابک ربوخه، مدیر موسیقی و امیر عبدالحسینی، معاون هنری سازمان فرهنگی- هنری شهرداری تهران برلزوم بازنگری آموزش موسیقی تاکید کردند و برگزارنشدن کلاسها را ناشی از این موضوع دانستهاند اما به نظر میرسد نگرانی جامعه هنری نسبت به نادیده گرفتن آموزش این هنر در فرهنگسراها همچنان ادامه دارد و شما نیز به اعمال نگاه سلیقهای و بیتوجهی در این زمینه متهم شدهاید. با توجه به این مساله تعطیلی کلاسهای آموزش موسیقی در فرهنگسراها با چه هدفی صورت گرفته است؟قبل از هر چیز باید راجع به کلید واژه «تعطیلی موسیقی» که این روزها زیاد شنیده میشود صحبت کنیم. تعطیلی زمانی معنا مییابد که تمامی ابعاد یک موضوع متوقف شده باشد و این در حالی است که بنای ما حمایت از موسیقی فاخر و تخصصی کردن آموزشهاست، اگر عدهای از این ساماندهی و حرفهایسازی برداشت تعطیلی دارند، موضوع دیگری است. با این وجود ترجیح دادم بدون اینکه وارد حواشی شویم کارمان را ادامه دهیم. عملکرد ما در مورد فعالیتهایی که در این سازمان انجام میدهیم شفاف است و مشکلی با موسیقی یا آموزش آن نداریم اما در پاسخ به این سوال باید بگویم که بررسی نحوه آموزش موسیقی در فرهنگسراها به بهار و تابستان امسال مربوط نمیشود و به زمستان سال گذشته برمیگردد. در همان دوره با گلایه و شکایات برخی از اهالی هنر روبهرو بودیم که میگفتند کلاسهای آموزش موسیقی از سطح کیفی مناسبی برخوردار نیستند، نقد و انتقادی که بجا بود، لذا تصمیم گرفتیم دورههای جدید آموزش موسیقی در سطح و کیفیت بالاتری طراحی و اجرا شود اما کلاسها ادامه پیدا کرد تا انتصاب معاون جدید هنری سازمان و مدیر جدید موسیقی آن معاونت مورد توجه و بررسی قرار گرفت. مدیر بخش موسیقی ما آقای ربوخه موسیقیدان است و با این حوزه آشنا. او معتقد است با وضعیت کنونی نباید ثبتنام کلاسهای موسیقی برای دورههای جدید صورت بگیرد. در مقابل، مدیریت آموزش سازمان اعتقاد دارد به دلیل مراجعه مردم برای شرکت در این دورهها نمیتوان فعلا کلاسها را تعطیل کرد. پس از بررسیهای تخصصی و دقیقتر مشخص شد ما با دو مشکل اساسی روبهرو هستیم؛ اول سطح کلاسها که اغلب معطوف به آموزشهای ابتدایی بود و مطابق آمار، منجر به طی مراتب متوسطه و عالی نمیشد؛ دوم، کیفیت نازل و دم دستی اجرای کلاسها که در این بخش میتوان به ضعف مربیان اشاره داشت. به همین دلیل با نظر تخصصی مدیریت موسیقی جهت بازنگری سطح و کیفیت کلاسهای موسیقی موافقت شد.
چه شرایطی در این دورهها حاکم بوده است که تصمیم به بازنگری گرفتید و بر اساس آن، چه معیارهای جدیدی برای رسیدن کلاسها به سطح استاندارد درنظر گرفتهاید؟در بررسی مربیانی که به آموزش موسیقی میپرداختند، متوجه شدیم با وجود افراد متخصص و متبحر در میان مربیان، تعداد قابل توجهی از آنها با مدرک دیپلم به امر آموزش موسیقی اشتغال دارند و آموزشهای حداقلی و حرفهای را در این رشته ندیدهاند. همچنین قریب به اتفاق آنها فاقد مدارک آموزش عالی در این زمینه هستند. البته این اشکال به دلیل نوع تعامل مربیان با مراکز سازمان از دیرباز وجود داشته که مربیان به صورت درصدی با فرهنگسراها کار میکردند لذا مساله بیش از آنکه یک فرآیند هنری باشد یک تعامل اقتصادی حرفهای شده بود. بنابراین در برخی از کلاسها، صلاحیت آموزش موسیقی در سطح حداقلی قرار داشت؛ در صورتی که همه ما براین باور هستیم هر نوع آموزشی به خصوص هنر، باید حرفهای و تخصصی باشد و با این وضعیت، آموزش حرفهای و مطلوبی انجام نمیشود. راهکار پیشنهادی من این است؛ افرادی که قرار است مربی آموزش موسیقی فرهنگسراها شوند، باید مدرک دانشگاهی در این حوزه یا درجه هنری از وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی داشته باشند. حتی برای کسانی که به صورت تجربی، موسیقی را فراگرفتهاند تمهیدی اندیشیدهایم و اگر آنها از سه استاد طراز اول موسیقی تاییدیه مکتوبی بیاورند، مورد قبول ما خواهند بود. مثلا اگر مربی میخواهد تدریس حرفهای «تار» داشته باشد و فاقد مدرک آکادمیک است اما از گذشته تاییدیه مکتوبی از اساتیدی مانند شادروان جلیل شهناز، شادروان محمدرضا لطفی یا استادانی همانند جناب آقای حسین علیزاده و امثال این اساتید دارد مورد قبول مدیریت موسیقی سازمان خواهد بود. پس از در نظر گرفتن این سه ملاک، مربیها مورد پالایش قرار گرفتهاند و این فرآیند ادامه دارد اما پیشبینی میشود اغلب مربیان حایز شرایط فوق نباشند. تمهید دیگری که در نظر گرفتیم تعامل با «خانه موسیقی» است که در مورد آن جناب آقای عبدالحسینی، معاون سازمان توضیحات لازم را ارایه خواهند کرد. یکی دیگر از نقدهای من به برگزاری کلاسهای موسیقی نحوه قرارداد مربیان به صورت درصدی بود؛ یعنی بخشی از هزینه کلاسها به مربیان و بخشی به فرهنگسراها میرسید. من با این شیوه مخالفم و ترجیح میدهم از یک استاد طراز اول و مجرب استفاده شود حتی با وجود هزینههای بالاتر. ما نباید در این فرآیندها به دنبال کسب درآمد باشیم.
آنچه باعث میشود برخی از علاقهمندان موسیقی نسبت به توقف این کلاسها نگران شوند، این است که چرا این بازنگری در مورد موسیقی صورت گرفته و اساسا قرار است در دیگر رشتهها هم چنین تغییراتی اعمال شود؟بازنگری در دورههای آموزشی از رشته موسیقی آغاز نشده و پیش از این نیز دورههای دیگری بوده که بررسی شدهاند؛ بهعنوان نمونه کلاسهایی که در زمینه اجتماعی و مسایل دینی برگزار میشد مورد بازنگری قرار گرفتند و الان از حضور افراد متخصص استفاده میکنیم؛ ضمن آنکه در سالهای اخیر تمامی مربیان مهدکودکهای سازمان از فرآیند ساماندهی آموزش عبور کردهاند و هم اکنون مشغول فعالیت هستند.
در مورد رویکرد سازمان فرهنگی هنری شهرداری به موسیقی این طور عنوان شده است که موسیقی جزو اولویتهای این نهاد نیست. این مطلب تا چه حد صحت دارد و موسیقی در برنامههای این سازمان چه جایگاهی دارد؟در برخی از خبرها گفته شده بود که آموزش موسیقی جزو اولویتهای ما نیست. بله، من گفتهام که آموزش و ترویج موسیقی جزو اولویتهای سازمان فرهنگی- هنری شهرداری نیست و ما باید از فضای رقابت با بخش خصوصی در حوزههای آموزش هنر فاصله بگیریم. دقت کنید در تهران حدود 300 آموزشگاه آزاد موسیقی وجود دارد که برخی از آنها از همکاران من گلایه داشتهاند و این یک اصل است که بخش دولتی و عمومی نباید با بخش خصوصی رقابت کنند، بله ما در آموزش هنرهایی که بخش خصوصی در آن فعالیت ندارد، تلاش میکنیم تا خللی ایجاد نشود و درخصوص موسیقی حمایتهایی را که در توان بخش خصوصی نیست انجام میدهیم. من مکرر گفتهام تولید آثار فاخر هنری در رشتههای گوناگون موسیقی از اولویتهای ماست.