خواستگاری اینترنتی شگردی بود که پسر جوان با استفاده از آن توانست دختری را فریب دهد و از او کلاهبرداری کند.
به گزارش شرق، زنی میانسال چندی قبل به پلیس استان فارس مراجعه و علیه پسری به نام منصور شکایت کرد. او گفت: «منصور دخترم را فریب داده و به بهانه خواستگاری، از او کلاهبرداری کرده است.» این زن توضیح داد دخترش منیژه و منصور به صورت اینترنتی با هم آشنا و دوست شدند.
کارآگاهان برای شناسایی متهم به تحقیق از منیژه پرداختند. دختر جوان گفت: «مدتی قبل در یک سایت اینترنتی به صورت کاملا اتفاقی با منصور آشنا شدم. او پسر خوبی بهنظر میرسید و ما چندبار با هم چت کردیم تا اینکه گفت از من خوشش آمده و قصد دارد به خواستگاریام بیاید. در این مدت من هم به منصور علاقهمند شده بودم به همین دلیل به او جواب مثبت دادم و از آن به بعد ارتباط ما بیشتر شد تا اینکه یکی از اقوام منصور با خانه ما تماس گرفت و درباره مراسم خواستگاری با مادرم صحبت کرد. این اتفاق باعث شد کاملا به منصور اعتماد پیدا کنم. دیگر به این باور رسیده بودم که ما بهزودی با هم ازدواج خواهیم کرد.» دختر فریبخوره در ادامه اظهاراتش گفت: «مدتی بعد از این ماجرا احساس کردم منصور از موضوعی ناراحت است وقتی علت را پرسیدم جواب نداد آنقدر اصرار کردم تا اینکه بالاخره راضی شد مشکلش را با من در میان بگذارد. او گفت در تنگنای مالی گرفتار شده است و نیاز فوری به پول دارد چون به منصور اعتماد داشتم و او را همسر آینده خودم میدانستم به وی گفتم من حاضر هستم مبلغی را که نیاز دارد در اختیارش بگذارم. ابتدا این پیشنهاد را قبول نکرد اما باز هم اصرار کردم تا اینکه بالاخره پذیرفت و من تمام پساندازم را به حسابش واریز کردم. از آن به بعد بود که از منصور خبری نشد. اوایل خیال میکردم گرفتار است اما بعد از مدتی مطمئن شدم او مرا فریب داده و کلاهبرداری کرده است.»
کارآگاهان در ادامه تحقیقات با بررسیهای تخصصی و ردیابیهای اینترنتی توانستند ردی از متهم به دست آورده و سرانجام او را دستگیر کنند. منصور ابتدا منکر اتهامش بود ولی وقتی مدارک کافی از رایانه وی استخراج شد به ناچار به کلاهبرداری از منیژه اقرار کرد.
پسر جوان در بازجوییها گفت: «آشنایی من و منیژه کاملا اتفاقی بود ما چند جلسهای با هم چت کردیم تا اینکه فهمیدم او دختر زودباور و سادهای است به همین دلیل تصمیم گرفتم از او کلاهبرداری کنم. برای این کار نقشهای کشیدم و اینطور وانمود کردم که عاشقش شدهام. برای اینکه اعتماد این دختر را به طور کامل جلب کنم از یکی از آشنایانم خواستم با مادر منیژه تلفنی صحبت و موضوع خواستگاری را مطرح کند. بعد از آن بود که منیژه کاملا به من اعتماد پیدا کرد و وقت آن رسید که مرحله بعدی نقشهام را اجرا کنم. وانمود کردم به دلیل گرفتاری مالی به شدت در تنگنا هستم و از نظر روحی شرایط خوبی ندارم، این طوری بود که منیژه برای کمک به من داوطلب شد و در نهایت پولی را که میخواستم به حسابم واریز کرد. من فکر نمیکردم او شکایتی را مطرح کند و اینطور تصور میکردم که حتی در صورت طرح شکایت چون سرنخی از من وجود ندارد هیچوقت شناسایی و دستگیر نمیشوم.»
بنابر این گزارش، رسیدگی به این پرونده در حال حاضر ادامه دارد.