سالار ایرانزاد در جهان صنعت نوشت:
روند اوضاع جمعیتی کشور از نظر
سنی در شرایط نامناسب و نگرانکنندهای قرار دارد بهطوری که هرم سنی کشور
در حال گذر از یک ساختار جوان به یک ساختار پیر است. طبق آمار و اطلاعات
موجود و همچنین طبق بررسیها و پیشبینیهای مراکز ذیربط در سال 65 نرخ
باروری زنان کشور 3 /6 و نرخ رشد جمعیت 91/ 3 بوده است اما در سال 85 نرخ
باروری به 8/ 1 و نرخ رشد جمعیت به 61 /1 تقلیل یافته است. اما این تازه شروع
بحران است بهطوری که نرخ رشد جمعیت ایران در سال 1390 به 3 /0 رسیده و
پیشبینی میشود در سالهای 1400، 1410 و 1420 این نرخ به ترتیب به 57 /0،
15 /0 و 12/ 0- برسد و این یعنی فاجعه جمعیتی برای یک جامعه زیرا در تمام طول
تاریخ و تاکنون هم بهطور بالقوه نیروی انسانی منشا قدرت و عامل توسعه
اقتصادی یک کشور بهشمار میرود به شرط آنکه این نیرو به درستی جهت داده
شده و به خوبی مورد بهرهبرداری قرار گیرد.
اما در هر صورت نداشتن
یا کاهش و فرسودگی جمعیت در آینده کشور را با محدودیتها و معذوریتها و
مشکلات جدی مواجه خواهد ساخت و چه هوشیارانه این خطر گوشزد شد و دستور رفع
خطر صادر گردید اما در راستای رعایت این دستور و به منظور بازدارندگی کشور
از خطر پیری آتی، باز طبق معمول حرکتهای هیجانی شروع و تصمیمات خلقالساعه
اتخاذ و راهکارهای نسنجیده و غیراصولی ارایه شدند. عزیزانی که علیالقاعده
باید در اتخاذ تصمیم و مشورت با صاحبنظران و دستاندرکاران هر فن و هر
موضوع سرآمد بوده و اسوه دوراندیشی و تدبیر و تدبر باشند به یکباره به همه
چیز پرداختند و همه نوع بگیر و ببند را توصیه کردند به غیر از راهکاری که
در نهایت منجر به دستیابی به ازدیاد، تعادل مناسب و رشد جمعیت به میزان
مورد نیاز در سالهای آینده شود.
به نظر نمیرسد مسوولان و
دستاندرکاران مربوط و مرتبط با موضوع افزایش جمعیت، ندانند که ضروری و
اجتنابناپذیر است که در یک فرآیند فشرده، تیمی متشکل از صاحبنظران و
خبرگان این مهم، اعم از کارشناسان علوماجتماعی، بهداشتی و پزشکی، انرژی،
مسکن، کار و اشتغال، آموزش و پرورش و سایر کارشناسانی که به هر شکل و نوع
مستقیما مرتبط هستند با خوراک، پوشاک، مسکن، درمان و رفاه انسانهایی که
قرار است در قالب افزایش جمعیت از آیندهای نه چندان دور شروع کنند پا به
عرصه وجود گذاشتن، دور هم جمع شوند و برای بازههای زمانی متفاوت پنج ساله،
ده ساله، بیست ساله و... برنامهریزی کرده و در نهایت چکیده مطالعات و
بررسیها و همفکری آنها منجر به طرح و نقشه جامعی گردد که عملا و به دور
از عوامفریبیها و شعارهای مرسوم، مشکل افزایش جمعیت را حل کند. آنها
ابتدا باید تمام عوامل و انگیزههای کاهش نرخ رشد جمعیت را بهطور دقیق و
صحیح زیر ذرهبین قرار داده و به شکلی سنجیده و حساب شده جهت از میان
برداشتن عوامل و انگیزههای یادشده راهحل مفید، موثر و کاربردی ارایه
دهند.
بعضی از تصمیمات و اقدامات کلان، کشوری و استانی و شهرستانی
هستند که نیاز به کارشناسان و خبرگان و مجربین مربوطه دارند بنابراین مردم
عادی غیرمتخصص نمیتوانند در مورد آنها اظهارنظر کنند اما در مورد علل کاهش
جمعیت هیچ نیازی به خبره و زبده و عالم و دانشمند نیست و هر بیسواد بالغی
میتواند به خوبی و روشنی تقریبا تمامی علل و عوامل ازدواج نکردن را برای
هر پرسندهای برشمارد.
آنهایی که میخواهند به ندای رهبر لبیک گفته و
از پیری و سایر معضلات جمعیتی در آینده جلوگیری کنند باید به جای
غوغاسالاری و احساساتی شدن، خالصانه و صادقانه دست در دست هم نهاده و
ترتیبی اتخاذ کنند که یک جوان بداند برای فراهم آوردن مراسم ازدواجش (در
نازلترین شکل آن و در حد عرف جامعه و بهطور غیرتحقیرآمیز) تسهیلات لازم
در اختیارش قرار خواهد گرفت و لازم نیست که آنقدر وام بگیرد که تا مدتهای
مدید زیر بار بازپرداخت آن کمر تا کند. آن جوان باید مطمئن باشد که اگر
ازدواج کند بیکار نمیماند تا لازم باشد برای اعاشه خود و همسرش محتاج کسی
حتی والدینش باشد، آن جوان همچنین باید بداند یک سرپناه به نام مسکن دارد
که بتواند با جفتش در آن بیتوته کرده بدون آنکه لازم باشد بخش عمده درآمدش
را به عنوان اجاره بپردازد و در پایان قرارداد اجاره مصیبت تخلیه و جا پیدا
کردن بر او وارد شود، آن جوان بداند که اگر بعد از ازدواج لازم شد به هر
دلیل زنش را به بیمارستان ببرد یا خودش بیمار شود با مشکل عمده درمان
روبهرو نخواهد شد.
اگر از یک زوج بیسواد سوال شود که چرا بچهدار
نمیشوید یا چرا به داشتن یک فرزند اکتفا کردهاید، چه پاسخی خواهند داد؟
آیا واقعا مدیران مملکت، مقامات، مسوولان و سیاستگذارانی که عنان اعاشه
مردم را در دست دارند نمیدانند که یک زوج، نگران چیست که ناخواسته به شعار
و خواسته استعماری فرزند کمتر، زندگی بهتر، تن در داده است؟ اگر نمیدانند
پس بپرسند تا آن زوج پاسخ دهند: ما برای فرزندمان اتومبیل پورشه و مازراتی
و بورسیههای تحصیلی و سایر امکانات و تسهیلات رویایی نمیخواهیم اما آیا
برای تولد و ادامه حیات یک انسان، امکانات بیمارستانی، شیرخشک، پوشک،
واکسیناسیون، اسباببازی، مهدکودک، دبستان و لوازمالتحریر، وسایل ایاب و
ذهاب، لباس، خوراک، تفریح و... لازم نیست؟
آن زوج پاسخ خواهند داد
بچه نداشتن بهتر از به دنیا آوردن بچهای است که از بیدارویی، بیبهداشتی
یا سوءتغذیه بمیرد یا همیشه در مراحل مختلف سنیاش در حسرت داشتههای
دیگران باشد.
نیاز به پیچاندن موضوع و ارایه راهکارهای عجیب و غریب
نیست. شاید موضوع از سادگی سخت به نظر میرسد زیرا چنانچه اولا موانع
ازدواج برداشته شده و ثانیا امکان پرورش فرزندان فراهم شود بستر مناسب برای
افزایش جمعیت فراهم خواهد شد به شرط آنکه اولا کل سناریو خوب مدیریت شود،
ثانیا داشتهها و ثروت کشور (نه نقدینگی) عادلانه و بالسویه بین مردم و
اقشار مختلف تقسیم شود!! و از سپردن کلید بیتالمال به دست کسانی که از
انجام هیچ کاری برای زائل کردن نتیجه زحمات دلسوزان کشور ابایی ندارند، به
جد جلوگیری و اجتناب شود.