يونس جاويد نسب در ابتکار نوشت:
يکي از خدمات بسيار مهم دولت دکتر روحاني تدوين و اجراي طرح تحول نظام سلامت ميباشد که موجب شده بار سنگين هزينه هاي درمان پزشکي از دوش بيماران برداشته شود. اين طرح در ابتداي راه خود قرار دارد و تا رسيدن به هدف، بايد ضمن اجرا، معايب و مزاياي آن شناخته شود. جملهاي که دکتر هاشمي وزير بهداشت نيز به آن اشاره کرده است: "البته طبيعي است که اين اتفاق يک روزه نميافتد و لازم است مردم صبوري کنند تا به تدريج تمام برنامههاي مورد نظر عملياتي شود." به نظر ميرسد در همين فرصت اندک از اجراي طرح، بخش عمدهاي از مشغله هاي فکري مردم در بعد درمان کاهش يافته و مراجعان به بيمارستانها و مراکز درماني دولتي، آرامش بيشتري را نسبت به گذشته احساس ميکنند.
سلامت انسان داراي جنبه هاي رواني و جسمي است و انسان سالم فردي است که در دو بعد جسمي و روحي/رواني سالم، و داراي کارکرد بهينه باشد. اگرچه توجه کردن به هرکدام از ابعاد سلامت بر بهبود بخش ديگر نيز اثرگذار است اما غفلت از هرکدام موجب تشديد بيماري جسمي و يا رواني خواهد شد و بيماري رواني به بيماري جسمي تبديل شده و يا عکس آن اتفاق ميافتد.
اين مسئله نشان ميدهد که سلامت جسمي و رواني مانند زنجير به هم متصل هستند و ايجاب ميکند که سياستگزاران حوزه بهداشت از تأکيد صرف بر جنبه پزشکي فاصله گرفته و سلامت رواني را به عنوان يک مؤلفه مهم مورد توجه قرار دهند.
آنچه تاکنون از بيانات شفاهي مسئولان وزارت بهداشت در رسانه ها منعکس شده و در مراکز درماني اجرا شده است، از مغفول واقع شدن سلامت روان در طرح تحول نظام سلامت خبر ميدهد. ممکن است وزارت بهداشت خود را متولي سلامت روان در کشور نداند بنابراين اين سؤال ايجاد ميشود که متولي بهداشت روان در کشور کيست؟ و يا سلامت روان از نظر مسئولان مربوطه چندان مهم نباشد و ارتباطي با سلامت جسم ندارد که اين فرض نيز بعيد مينمايد چرا که موضوع ضمن تأييد توسط پژوهشهاي مختلف، يک امر بديهي است.
اگر به سخنان رياست محترم جمهور در آغاز به کار طرح توجه کنيم يکي از ريشه هاي مشکلات مردم را موضوع بيماري هاي رواني و عوامل تشديدکننده آن دانسته که توجه به آن موجب بهبود سلامت و توسعه نشاط در جامعه خواهد بود: "رئيسجمهور با بيان اينکه بخش بزرگي از بيماريهايي که امروز در در جامعه وجود دارد، به نوع و شيوه زندگي مربوط ميشود، گفت: «بسياري از رفتارها، بدبينيها و بياعتماديها در محيط زندگي، مشکلات و فشارهاي عصبي را ايجاد ميکند که خود زمينهساز بروز و تشديد بيماريهاي گوناگون جسمي خواهد بود و همه بايد دست به دست هم بدهيم تا از فشارهاي رواني که معضلات بسياري در سلامت مردم به وجود ميآورد، کاسته شود و آرامش را در جامعه ايجاد کنيم.» اين سخنان ضرورت توجه به سلامت روان جامعه در طرح تحول سلامت را متذکر ميشود که نمود آن در اجرا به چشم نميخورد.
با توجه به نقش محوري سلامت روان در بهداشت جامعه و افزايش آسيبهاي رواني، ضرورت بازنگري در سياستهاي کلان نظام سلامت، جهت توجه به سلامت روان احساس ميشود. سازمان نظام روانشناسي و مشاوره جمهوري اسلامي و کميسيون بهداشت مجلس شوراي اسلامي ميتوانند راهبردها و برنامه هاي لازم، از جمله حمايت بيمه ها از خدمات روانشناختي و مشاوره را براي پرکردن اين خلاء به وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکي ارائه نمايد تا کشتي سلامت تعادل لازم را پيدا کند.