سینمای ایران در سال جاری با حجمی بیش از سالهای گذشته در حال تولید آثاری است که همه اتفاقاتش در یک آپارتمان محدود میشود؛ رویکردی که شاید در فیلمسازی رویداد معمولی باشد، ولی اگر بخش چشمگیری از تولیدات سینمایی یک کشور در چنین لوکیشنی محدود و محصور شود، چه اتفاقی برای سینمای آن کشور خواهد افتاد؟
به گزارش «تابناک»، تمرکز فیلم سینمایی در یک لوکیشین و مشخصاً در یک آپارتمان، چیز تازهای نیست و بسیاری از کارگردانها به میزانسنی که آپارتمان بخش مهمی از آن است، گرایش دارند. در سینمای ایران نیز از گذشته تاکنون فیلمهای اینچنینی ساخته شده بود، ولی پس از موفقیت اصغر فرهادی با جدایی نادر از سیمین و همچنین افزایش اقبال عمومی به آثاری با مضامین اجتماعی، این فضاسازی در فیلمها به رویکردی غالب بدل شده است.
یک سبک فیلمسازی از جشنواره سی و یکم فیلم فجر به این سو در حال گسترش است و مسیر تولید آثار در این ماهها، نشان میدهد در جشنواره سی و سوم، شاهد بیشترین گستره فیلمهای آپارتمانی خواهیم بود که اتفاقی معمول را در یک آپارتمان یا خانه روایت میکنند و در نهایت دو یا چند سکانس در خارج از آپارتمان خواهند داشت؛ فیلمهایی که لزوماً از آثار ضعیف نیستند و اتفاقاً بسیاری از این آثار ظرفیت جذب مخاطب را دارند، ولی از دایره محدودی در قصه گویی بیرون نمی روند.
بی گمان این سبک فیلمسازی به خود خودی میتواند منجر به خلق آثاری شود که برخی از آنها همچون تنها فیلم ایرانی برنده جایزه اسکار مورد تحسین بسیاری از رویدادهای سینمایی، سینماگران و منتقدان سینمایی جهان قرار گیرد؛ اما واقعیت آن است که بسیاری از سناریوها ناخواسته برای چنین فضایی نوشته میشوند و فیلمساز چارهای جز استفاده از چنین فضایی ندارد، ولی پیرنگهای بسیاری از فیلمنامهها بنا بر جبر زمانه بر یک آپارتمان استوار میشوند.
جبر زمانه را هنگامی میتوان بیشتر حس کرد که با یک بررسی ساده درمییابیم بسیاری از فیلمهای تولیدی بار فضای آپارتمانی جزو آثار سینمای مستقل یا دارای بودجه محدود هستند و به همین دلیل، سینماگر ترجیح داده با تمرکز بر یک فضای محدود، متناسب با بودجهای که دارد به فیلمسازی بپردازد و در پایان امیدوار باشد که فیلم مورد استقبال منتقدان و مخاطبان قرار گیرد و با فروش نسبی فیلم، امکان ادامه فیلمسازیاش فراهم باشد.
با فروش محدود فیلمها که در قیاس با افزایش هزینههای فیلمسازی، دورنمای چندان امیدبخشی را ـ به رغم افزایش نسبی سطح فروش فیلمها از آغاز سال ـ پیش روی قرار نمیدهد، دور از انتظار نیست که موج شکل گرفته در دو تا سه سال آینده، همه سینمای کشورمان را در بر گیرد و داستان معدود آثاری در بیرون از یک خانه قدیمی یا آپارتمان بگذرد و سینمای ایران فضای یکنواختی را خواهد یافت که احتمالاً نمونه مشابهی در سینمای دیگر کشورها نخواهد داشت.
بدون تردید نمیتوان جلو اراده سینماگران ایستاد و اگر حتی تلاشی نیز از سوی مسئولان برای تغییر فضا صورت پذیرد، احتمالاً حاصلی نخواهد داشت، چرا که چنین فضایی برگرفته از رخدادهای متعددی است که تحلیل رفتن فضای اقتصادی سینمای ایران در یک دهه اخیر، یکی از مهمترین دلایلش است و دردسرهای فیلمسازی در سطح شهر یا جاده که نیاز به توضیحات فراوانی ندارد، از دیگر علل روی آوردن است؛ عللی که اگر طالب تغییر مسیر این موج هستیم، باید در پی رفعشان باشیم.
با این حال، میتوان این هشدار را داد که در صورت استمرار چنین فضایی و یکدست شدن فضای سینمای ایران با آثار آپارتمانی، مردم از این سبک فیلمها و در مجموع سینمای ایران بیش از پیش دلزده خواهند شد و یک مرحله دیگر از ریزش مخاطبان سینما را خواهیم دید و طبیعتاً بازگشت تماشاگر به سالن سینما به مراتب دشوارتر از حفظ این تماشاگر است.
بنابراین، ای کاش پیش از آنکه مخاطب و به ویژه مخاطب عام ـ که بخش اصلی بلیت فروشی را دارد ـ سینمای آپارتمانی ایران را کامل پس بزند و چنین فضایی شکل بگیرد که حتی تولید فیلمهای جدی در این فضا نیز ممکن نباشد، از افراط در استفاده از این فضا توسط خود سینماگران جلوگیری شود و این فرصت شکل یک تهدید برای هنر هفتم را نگیرد.