منتجب‌نیا: کارت زرد نمایندگان بدعت است

يكي از اقدامات به وجود آوردن بدعت «كارت زرد» بوده است. «كارت زرد»هيچ گونه پشتوانه حقوقي ندارد و اصلأ جايگاه قانوني ندارد. نمايندگان از وزرا سوال مي‌كنند؛ وقتي كه آنها توضيح دادند مي‌گويند كه ما قانع نشديم و كارت زردي را به آنها مي‌دهند. اين رفتار چه معني مي‌تواند داشته باشد؟
کد خبر: ۴۲۲۵۹۹
|
۱۴ مرداد ۱۳۹۳ - ۰۷:۱۵ 05 August 2014
|
4501 بازدید
انتخابات مجلس دهم را بايد يكي از مهم‌ترين بزنگاه‌هاي سياسي دهه‌هاي اخير كشور به شمار آورد؛ جايي كه نقطه تلاقي مطالبات دو جريان سنتي سياسي ايران يعني اصلاح‌طلبان واصولگرايان خواهد بود. از يك سو اصلاح‌طلبان تلاش مي‌كنند با از بين بردن چالش مجلس نهم با دولت برآمده از جريان اصلاح‌طلبي مجلس آينده را با دولت همسو كنند و از سوي ديگر اصولگرايان قرار دارند كه انتخابات مجلس آينده براي آنان داراي اهميتي استراتژيك و تعيين‌كننده است.

آرمان در همین زمینه با رسول منتجب‌نيا، نماينده سه دورهٔ اول مجلس شوراي اسلامي، مشاور رئيس‌جمهور در دولت آقاي خاتمي، قائم‌مقام و از اعضاي موسس حزب اعتماد ملي گفت‌وگو كرد. منتجب نيا با انتقاد از برخورد جناحي برخي نمايندگان با دولت آقاي روحاني تصريح مي‌كند: «‌برخي نمايندگان دنبال«قهرمان بازي» هستند. مي‌خواهند خود را نماد و قهرمان نشان دهند تا اگر در انتخابات مجلس آينده رأي نداشتند، حداقل به صورت قهرمان از عرصه سياسي كنار بروند. اكثر اين نمايندگان به اين نكته پي برده‌اند كه مردم ديگر به آنها رأي نخواهند داد و شكست آنها در انتخابات آينده حتمي خواهد بود». وي همچنين در واكنش به مطرح شدن بحث«نواصلاح‌طلبي» در فضاي سياسي كشور عنوان مي‌كند: «‌متاسفانه چون حركت‌هاي جمعي و گروهي كمتر رخ داده است، كار به دست افرادي افتاده كه حرف‌هاي اشتباهي را به جامعه القا كرده‌اند و امروز چنين تصور مي‌شود كه اصلاحات معناي غلطي داشته و هم‌اكنون قصد دارد خود را اصلاح مي‌كند. نه. اينطور نيست. اصلاحات نياز به اصلاح ندارد. اصلاحات مفهومي است كه تعريفي جامع دارد؛ منتهي افراد شايسته و لايق بايد تعريف جامعي براي آن ارائه كنند كه براي هميشه ماندگار باشد و در هر مقطع زماني براي مردم كاربرد داشته باشد.

 دولت آقاي روحاني از زماني كه بر سر كار آمده است با چالش برخورد جناحي و جرياني برخی نمايندگان مجلس روبه رو بوده است. تاكنون شش وزير از مجلس كارت زرد گرفته‌اند و فضاي مجلس هم به شكلي پيش مي‌رود كه به نظر مي‌رسد تعداد وزراي بيشتري كارت زرد بگيرند يا برخي از وزرا به استيضاح نزديك شوند. به نظر مي‌آيد با اين شرايط تنها راهي كه براي دولت باقي مانده است انتظار و تلاش براي تغيير ساختار نمايندگان مجلس است كه در انتخابات آينده رقم خواهد خورد. رابطه مجلس با دولت روحاني را چگونه ارزيابي مي‌كنيد؟

با توجه به اصل تفكيك قوا در جمهوري اسلامي به هر كدام از قوا اعم از مجلس، دولت و قوه قضاييه وظايف جداگانه‌اي محول شده است. طبق اين اصل هيچ كدام از قوا حق دخالت در امور قوه ديگر را ندارند، همچنين هيچ قوه‌اي حق ندارد اختيارات قوه ديگر را محدود كند. اين يكي از افتخارات جمهوري اسلامي و قانون اساسي است. نمايندگان مجلس شوراي اسلامي طبق قانون اساسي وظايف و اختياراتي را دارند كه بايد به دور از حب وبغض و با كمال بي‌طرفي آن را به انجام برسانند. نمايندگان در نخستين جلسه علني حضور خود در مجلس در محضر قرآن شريف سوگند مي‌خورند كه به مردم وفادار باشند، از حقوق آنان دفاع كنند و از قانون اساسي و منافع ملي حفاظت كنند.

از سوي ديگر دولت هم اختيارات و وظايفي دارد كه بايد بر اساس قانون از اختيارات خود استفاده كند و به وظايف خود عمل كند. در‌نتيجه هيچگاه مجلس و نمايندگان نمي‌توانند اختيارات دولت را سلب كنند يا در پيشبرد اهداف دولت خلل به وجود بياورند. با اين وجود بنده معتقدم در ميان دولت‌هاي بعد از انقلاب تاكنون هيچ دولتي مانند دولت آقاي روحاني تا اين حد با مجلس و نمايندگان همكاري و تعامل نداشته است. حتي دردولت‌هاي هشتم و نهم در حالي كه دولت بامجلس هماهنگ بوده و اكثريت مجلس همفكر كابينه محسوب مي‌شدند، چنين هماهنگي وجود نداشت. در اين دو مجلس رابطه دولت با مجلس دچار فراز و نشيب‌هاي مختلفي بود. حتي در برخي از مقاطع كشمكش‌ها بالا گرفت وبه‌نامه پراكني و شكايت و امثال اينها هم كشيده شد. در اين زمينه معتقدم آقاي روحاني و دولت ايشان بيش از حدي كه قانون الزام مي‌كرد با نمايندگان تعامل دارند. دولت فراتر از مسائل قانوني كه وظيفه نمايندگان است در مسائل مختلف مانند انتخاب وزرا، انتخاب استانداران، فرمانداران، مديران اداره‌ها با نمايندگان حوزه‌هاي انتخابي مشورت مي‌كند و نظرات آنها را جذب مي‌كند.

ما از اول هم نگران بوديم و اعلام كرديم كه چرا دولت و بويژه وزارت كشور نسبت به نمايندگاني كه اكثرا در جناح مقابل آقاي روحاني قرار گرفته‌اند تا به اين اندازه خضوع و خشوع از خود نشان مي‌دهد. ضمن اينكه از اين نكته نيز نبايد غافل شد كه اغلب اين نمايندگان در سال‌هاي آخر نمايندگي خود هستند و تلاش مي‌كنند با انتقاد نسبت به عملكرد دولت  خودي نشان بدهند تابتوانند در انتخابات مجلس آينده به موفقيتي برسند. من فكر مي‌كنم هيچ كدام از دولت‌ها تا اين حد با نمايندگان تعامل نداشته است. اين در حالي است كه متاسفانه برخی نمايندگان تا توانستند و با توسل به همه ابزارها در برابر دولت سنگ اندازي كرده‌اند. شما به حجم تذكراتي كه مجلس تاكنون به دولت، وزرا و رئيس‌جمهور داده توجه كنيد؛ سوال‌هايي كه از وزرا كردند، استيضاح‌هايي كه مطرح كردند اصلا قابل مقايسه با دولت‌هاي گذشته نيست. درنطق‌هاي قبل از دستور يا در مصاحبه‌ها در برابر دولت و رئيس‌جمهور ايستادگي مي‌كنند و حرف‌هاي تند مي‌زدند. اين در حالي است كه دولت تا آنجا كه جا داشته است تعامل خود را با مجلس بيشتر كرده بلكه بتواند اين تندروي‌ها را تعديل كند. اين رفتار دولت باعث شده كه آنها خود را پيروز ميدان تصور کنند.

يكي از اقدامات به وجود آوردن بدعت «كارت زرد» بوده است. «كارت زرد»هيچ گونه پشتوانه حقوقي ندارد و اصلأ جايگاه قانوني ندارد. نمايندگان از وزرا سوال مي‌كنند؛ وقتي كه آنها توضيح دادند مي‌گويند كه ما قانع نشديم و كارت زردي را به آنها مي‌دهند. اين رفتار چه معني مي‌تواند داشته باشد؟ انگار برنامه‌ريزي شده است كه وزراي حساس دولت كه تعيين‌كننده ترند به هر حال يا كارت زرد گرفته يا در آينده بگيرند. سوالي كه مطرح مي‌كنند وزير موظف است كه در زمان مشخص توضيح دهد؛ چه آنها قانع بشوند و چه قانع نشوند. بعد سراغ استيضاح مي‌روند. هدف از اين كار اگر درراستاي وظايف نمايندگي است، همه مي‌پذيرند. اما برخي نمايندگان تلاش كرده‌اند برخي از وزراي خوب دولت را استيضاح كنند. در اين زمينه حتي رئيس مجلس و هيات رئيسه تلاش مي‌كنند كه بين وزرا و استيضاح‌كنندگان تعامل ايجاد كنند، اما برخي پافشاري مي‌كنند، اين طرف وآن طرف مصاحبه مي‌كنند و مي‌گويند ما پاي استيضاح خود ايستاده‌ايم. بنده معتقدم با اينكه بيش از يك سال از انتخابات رياست‌جمهوري گذشته است برخي همچنان درانديشه جبران شكست در انتخابات هستند. اين عده راه را هم به نادرستي انتخاب كرده‌اند و به جاي كمك به دولت برآمده از مردم و مهيا كردن فضاي رقابت سالم براي انتخابات آينده تلاش مي‌كنند نسبت به راهي كه مردم انتخاب كردند مقاومت كنند. اين عده كانديداي خاصي داشتند كه به شكست خورد و رأي بسيار اندكي آورد. اينها عصباني شدند و درصدد انتقام‌گيري از دولت هستند.

اينها به جاي اينكه در وضعيت شكست و ناكامي نسبت به عملكرد گذشته خود تجديد نظر كنند، تلاش مي‌كنند با سنگ اندازي دولت را ناكارآمد جلوه دهند و در نهايت اعلام كنند كه ما كه كانديداي ديگري براي رياست‌جمهوري داشتيم حساب شده كار كرديم و همچنان هم دلسوز مردم هستيم، اما دولت آقاي روحاني توان اداره كشور را ندارد. علاوه بر همه اين موارد اين عده قصد دارند قهرمان شوند و دنبال«قهرمان بازي» هستند. مي‌خواهند در مقابل دولت بايستند و خود را نماد و قهرمان نشان دهند تا اگر در انتخابات مجلس آينده رأي نداشتند، حداقل به صورت قهرمان از عرصه سياسي كنار بروند. من فكر مي‌كنم اكثر اين گروه به اين نكته پي برده‌اند كه مردم ديگر به آنها رأي نخواهند داد و شكست آنها در انتخابات آينده حتمي خواهد بود. به‌فرض اين هم كه صلاحيت آنها تاييد شود مردم به آنها رأي نمي‌دهند؛ لذا مي‌خواهند در سال‌هاي آخر نمايندگي چهره قهرماني از خود به جا بگذارند و به اشكال مختلف در حال تلاشند كه جلوي حركت دولت را بگيرند.

 به نظر مي‌رسد انتخابات مجلس دهم يكي از مهم‌ترين انتخابات دهه‌هاي اخير كشور خواهد بود. از گوشه و كنار شنيده مي‌شود اصلاح‌طلبان عزم خود را جزم كرده و درصدد اين هستند كه مجلس را هم با دولت برآمده از جريان اصلاح‌طلبي همسو كنند. بحث‌هايي هم مطرح شده كه احتمالا محوريت اصلاح‌طلبان با آقاي عارف است و ايشان گزينه اصلاح‌طلبان براي رياست مجلس آينده است. برنامه اصلاح‌طلبان براي انتخابات مجلس آينده را چگونه ارزيابي مي‌كنيد؟

در اين زمنيه چند مساله مطرح است. مساله اول اينكه مجلس متاسفانه در طي سال‌هاي گذشته از جايگاه اصلي خود درحد بالايي دفاع نكرده است. به همين دليل بايد فكري كرد كه نمايندگي مجلس و در كل قوه مقننه به جايگاه رفيع خود برگردد. يكي از اين مسائل ناهماهنگي دولت و مجلس خواهد بود. البته فقط مساله ناهماهنگي مجلس و دولت نيست. كلأ اين بحث كه مجلس بايد در رأس امور قرار بگيرد نبابد نگاه ابزاري به آن داشت. بنابراين تمام عقلا اعم از اصلاح‌طلب، اصولگرا و همه مردم بايد به‌ مجلس آينده فكر كنند تا در مجلس بعدي ما شاهد  يك مجلس توانمند‌تر و يك مجلس دلسوز باشيم. بايد شرايطي مهيا شود كه نمايندگاني كه واجد صلاحيت لازم و شايستگي دفاع از حقوق به حق مردم باشند بتوانند جانشين برخی نمايندگان فعلي شوند.
اصلاح‌طلبان نيز بطور طبيعي و به دليل پيروزي در انتخابات رياست‌جمهوري92 بايد پيش قدم باشند و در انتخابات مجلس هم ميدان داري كنند. جريان اصلاح‌طلبي خود عامل به وجود آمدن فضاي عقلانيت و تعامل در كشور بوده‌اند و بايد براي انتخابات مجلس نيز از اين فضاي به وجود آمده استفاده و برنامه‌ريزي كنند. خوشبختانه اين وحدت و انسجام بين كليه اصلاح‌طلب‌ها شكل گرفته و قرار است كه به‌صورت مشترك و در شكل يك جبهه واحد وارد صحنه شوند. فرقي هم نمي‌كند كه محوريت با چه شخصي باشد. كارگزاران، آقاي عارف و ساير اصلاح‌طلبان همه يك جبهه را تشكيل مي‌دهند. اينها را از همه جدا نكنيد.

كارگزاران جزو جريان اصلاح‌طلبي است؛ دكتر عارف جزو جريان اصلاح‌طلبي است و همه با اتحاد و انسجام وارد صحنه مي‌شوند. اما اينكه چه كسي در آينده رئيس مجلس شود، اينها مسائلي است كه بعدا مطرح مي‌شود و در حال حاضر اصلا نبايد روي اين مسائل بحث كنيم، چرا كه ايجاد اختلاف مي‌كند. در شرايط فعلي اگر اين بحث‌ها مطرح شود ممكن است نظرات متفاوتي وجود داشته باشد. مهم اين است كه همه در صحنه حضور داشته باشند و بهترين و قوي‌ترين افراد را كانديدا كنند و از آنها حمايت شود كه لايق‌ترين و شايسته‌ترين افردا وارد خانه ملت شوند. بطور طبيعي هنگامي كه افراد شايسته و قوي وارد مجلس شوند، قوي‌ترين و بهترين فرد را براي اداره مجلس انتخاب مي‌كنند. بنده معتقدم هم‌اكنون مطرح كردن اينكه چه شخصي بايد رئيس باشد زود است. مهم اين است كه همه تلاش كنند و با اتحاد و انسجام وارد صحنه شوند و افراد شايسته و لايق و كارآمد را شناسايي و كانديدا كنند.

 شما عنوان مي‌كنيد كه اصلاح‌طلبان به صورت مشترك وارد عرصه خواهند شد. آيا محور معنوي وحدت طيف‌هاي مختلف اصلاح‌طلبي مانند انتخابات رياست‌جمهوري آيت‌ا... هاشمي‌رفسنجاني و آقاي خاتمي خواهد بود؟


ما در جريان اصلاحات چهره‌هاي شاخص زياد داريم؛ اما شاخص‌ترين چهره‌هاي تاثيرگذار كه از محبوبيت زيادي در بين آحاد مختلف مردم برخودارند، آيت‌ا... هاشمي‌رفسنجاني و آقاي خاتمي هستند كه مي‌توانند هر جرياني را در بزنگاه‌هاي سياسي به موفقيت نزديك كنند. ما بايد از اين چهره‌ها استفاده كنيم. بنده در سال گذشته پيشنهادي را مطرح كردم و از بزرگان جريان اصلاح‌طلبي تقاضا كردم كه هسته‌اي را تشكيل دهند تا بتوانند از طريق آن هسته و نقطه كانوني جبهه اصلاحات را مديريت و هدايت كنند تا از هرگونه اختلاف و جدايي پرهيز شود. اين نقطه كانوني باعث مي‌شود جريان اصلاح‌طلبي با انسجام كامل در صحنه‌هاي مختلف سياسي و از جمله انتخابات مجلس آينده حضور پيدا كند. حتي خود آقاي دكتر عارف از چهره‌هايي هستند كه مي‌توانند اثر گذار باشند. همه دوستان بايد در كنار هم باشند و دست برادري و اتحاد به هم بدهند؛ كه اگر چنين اتفاقي بيفتد به سود نظام، مردم و آينده كشور خواهد بود.

 اخيرأ برخي از تئوريسين‌هاي اصلاح‌طلب با عنوان كردن اين نكته كه اصلاحات نياز به «اصلاح» دارد از مبحث«نو اصلاح‌طلبي»سخن گفته‌اند. اغلب بزرگان اصلاح‌طلب نيز در اين زمينه اظهارنظر كرده‌اند. شما با مبحث «نواصلاح گرايي» يا «اصلاح اصلاحات» موافقيد؟آيا در شرايط فعلي اصلاحات به اصلاح نياز دارد؟

اصلاحات كه يك حركت موقت، يك تاكتيك و يك اقدام مقيد به يك نهاد نيست؛ اصلاحات يك تفكر و يك انديشه است. اصلاحات يك انديشه اسلامي تاريخي است، هميشه بايد در جامعه باشد وجامعه هميشه بايد در مسير اصلاحات حركت كند. اگر جامعه در اين مسير نباشد، يا در جا مي‌زند يا عقب گرد كرده و سير نزولي را طي مي‌كند. سير تكاملي جامعه همان حركت اصلاح‌طلبانه است كه در ايران به جريان اصلاح‌طلبي موسوم شده است. تفكر و انديشه اصلاح‌طلبي دردوم خرداد76 با امروز تفاوتي نمي‌كند. آنچه مهم است اين است كه ما بايد در آن زمان اصلاحات را براي مردم تعريف مي‌كرديم و ابعاد مختلف آن را بطور دقيق تشريح مي‌كرديم كه متاسفانه اين اقدام كمتر صورت گرفت و هركس «از ظن خود» اصلاحات را تعريف مي‌كرد. در نتيجه عده‌اي حرف‌هايي مي‌زدند كه با روح اصلاحات كاملا مغاير بود و بعضي‌ها تصور مي‌كردند كه اصلاحات يك حركت برانداز ومغاير با انقلاب و نظام است. اين سخنان بيشتر از سوي مخالفان جريان اصلاح‌طلبي عنوان مي‌شد؛ چرا كه آنها تنها راه مقابله با گفتمان مردم سالار را تخريب و تخطئه مي‌دانستند. مخالفان تلاش مي‌كردند ضعف‌هاي تئوريك خود را به شكل تخريب جريان مقابل نشان بدهند. ما همان زمان بارها خدمت بزرگان مي‌گفتيم كه اصلاحات را تعريف كنيد و براي آن معيار قرار بدهيد، تا افراد كم اطلاع و افرادي كه در حاشيه هستند صحبت‌هايي نكنند كه تاوان آن متوجه همه بشود. در آن زمان برخي با تعريف اشتباه خود از جنبش اصلاح‌طلبي مشكلاتي را به وجود آوردند.

 آيا اصلاحات نياز به تعريف روشني درشرايط فعلي ندارد؟


بله. الان هم بايد براي اصلاحات تعريف روشني داشته باشيم. اصلاحاتي كه ما از آن سخن مي‌گوييم به معناي يك حركت تكاملي و انقلابي، يك حركت بر مبناي اسلام ناب و انديشه‌هاي رهبر كبير انقلاب اسلامي و در راستاي آرمان‌هاي انقلاب اسلامی است. حركتي است با حفظ تمام موازين انساني و اسلامي و منافع ملي. حركتي است كه عقل سليم آن را مي‌پسندد و تاييد مي‌كند. بنابراين هر كس اصلاحات را به گونه‌اي به غير از اين تعريف كرده باشد يا بكند، اشتباه كرده است. اصلاحات هميشه مغاير با افراط و تفريط بوده است. اصلاحات هميشه يك تفكر اعتدال گرايانه ناب اسلامي شيعي و مردمي بوده است. بنابراين افراد نبايد نظر خود را از طرف كل جريان عنوان كنند. همه افراد و صاحب نظران در ارائه نظرات خود آزادند؛ اما تعريف اصلاحات بايد به وسيله مجموعه‌اي باشد كه شايستگي و لياقت اين كار را دارند. متاسفانه چون حركت‌هاي جمعي و گروهي كمتر رخ داده است، كار به دست افرادي افتاده كه حرف‌هاي اشتباهي را به جامعه القا كرده‌اند و امروز چنين تصور مي‌شود كه اصلاحات معناي غلطي داشته و هم‌اكنون قصد دارد خود را اصلاح مي‌كند. نه. اينطور نيست. اصلاحات نياز به اصلاح ندارد. اصلاحات مفهومي است كه تعريفي جامع دارد؛ منتهي افراد شايسته و لايق بايد تعريف جامعي براي آن ارائه كنند كه براي هميشه ماندگار باشد و در هر مقطع زماني براي مردم كاربرد داشته باشد.

اشتراک گذاری
تور پاییز ۱۴۰۳ صفحه خبر
بلیط هواپیما
برچسب منتخب
# مهاجران افغان # حمله ایران به اسرائیل # قیمت دلار # سوریه # الجولانی # فیلترینگ
الی گشت
قیمت امروز آهن آلات
نظرسنجی
سرمربی بعدی تیم پرسپولیس چه کسی باشد؟