محمدحسن ملكمدني، شهردار اسبق تهران ميگويد كه عامل شورا نبوده است و براي عناويني چون «توقف فروش تراكم، ارتباط با سرمايهگذاران و انبوهسازان، اختلافهاي سياسي و چوب گذاشتن لاي چرخ شوراي اول و تلاش براي انحلال آن« دلايل قانعكننده»يي دارد و بسياري از آنها را «بهانههايي براي دشمني عدهيي» ميداند.
گزيده گفتوگوي او با ايسنا را در ادامه بخوانيد:
شهرداري نبايد سياسي باشد. درهاي شهرداري بايد به روي هر كسي كه دغدغه بهتر كردن محيط زندگي مردم را دارد، باز باشد. هنر مديريت شهري است كه هنرمندان و ورزشكاران و نخبگان و دانشگاهيان و... را سهيم كند تا احساس علقه نسبت به اين محيط پيدا كنند، نه اينكه بيگانه باشند.
درست است كه دوران مسئوليت من بيشتر درگير اختلافنظرها شد و هرچند اختلافها از قبل بود اما در نهايت همين اختلافها به انحلال شورا هم انجاميد! ما نميتوانيم معجزه كنيم و من ترجيح دادم با هماهنگي شورا جلوي فروش شهر را بگيرم.
معني سرمايهگذاري خارجي متاسفانه 35 سال است كه در تهران تعطيل شده. در گذشته شركتهاي فرانسوي در تهران ساختمان ميساختند و يادگارهاي خوبي نظير ساختمانهاي «سامان» و «اسكان» را به جا گذاشتند. روزي با كيفيتترين ساختمانهاي دنيا در تهران ساخته ميشد كه هنوز هم روي پا هستند. اما بعد از40 سال به جاي اينكه آن الگوها ادامه پيدا كند همه مردم و مالكين در شهر را بسازوبفروش كردهايم.
بايد به سمتي برويم كه احزاب شكل بگيرند، قوي شوند، يك نفر در تهران كانديدا شود و بالا بيايد و وارد شورا شود و در مقابل حزب و گروهي كه از آن بالا آمده پاسخگو باشد. بعد اينطور نباشد كه اگر به وعدههايش عمل نكند، من و شما كه به او راي دادهايم دستمان به پاره تختهيي بند نباشد و اگر به قولهايش عمل نكرد پشتش را به ما كند و انگار نهانگار. اگر حزب شكل بگيرد، با هر تخلف و ايراد در كار فرد، بهاي كارش را پشتسريهاي آن فرد در حزب بايد پرداخت كنند و مردم و مخاطبان حزب هم دفعه ديگر به كانديداي اين حزب راي نميدهند و او را مواخذه ميكنند.
در همين موضوع انتخاب شهردار كه مهمترين تصميم يك شوراست شنيدههاي من حاكي از نفوذ چند نفر بر ديگران است ومسايلي كه گفتهميشود . شما هم نبايد از اين مسائل ساده بگذريد؛ چرا كه پشت هر حرف و حديثي حتما خبري هست!