زنگ خطر غیرانتفاعی شدن مدارس دولتی، از سالها پیش به صدا درآمده؛ زنگی که صدای آن بدون شک در گوش اقشار کم درآمد، ناهنجارتر است؛ همانها که گاه حساب دخل و خرجشان چنان با هم ناجور است که دیگر هزینه ثبتنام مدارس غیر انتفاعی میشود قوزبالاقوز زندگیشان. حالا حسابش را کنید که انتخاب دیگری هم نداشته باشند. این جور وقت هاست که یا النگوی یادگار مادربزرگ به طلافروشی میرود یا حلقه ازدواج مادر که البته کفاف کل هزینه را هم نمیدهد. 6 میلیون تومان برای ثبتنام در دبستان، پول کمی نیست برای پدری که حقوق ماهانهاش به یک میلیون هم نمیرسد آن هم برای چند سر عائله.
روزنامه ایران چندی پیش با چاپ گزارشی، به بحث غیرانتفاعی شدن مدارس دولتی پرداخت که اتفاقاً شاهد مثالی هم داشت و آن مدارسی بود که از سوی شهرداری در مجموعه شهرکهای واقع در منطقه 22 شهر تهران ساخته شده بود. ساکنان 8 شهرک امید دژبان، نمونه سپاه، صدف، آبشار، شهاب، پارس، کوهستان و اسکان دلشان را خوش کرده بودند که از این به بعد لازم نیست فرزندانشان برای رفتن به مدرسه، مسیر طولانی را طی کنند و هزینه گرفتن سرویس هم از دوش خانواده برداشته میشود.
حالا بگذریم از اینکه شرکتهای تعاونی مسکن به تعهداتشان مبنی بر ساخت مدرسه عمل نکرده و در ابتدا هیچ مدرسهای برای شهرکهای جدید ساخته نشده است.
مدارسی که از 6 سال پیش کلنگ آنها به زمین خورده بود، بالاخره شکل و شمایل مدرسه به خود گرفت و امید ساکنان را هر روز بیشتر و بیشتر کرد. قرار بود مدرسهها هم دخترانه و هم پسرانه باشند و در مقاطع مختلف آغاز به کار کنند. اما به گفته مسئولان وقت آموزش و پرورش، پیش از عید مدارس ساخته شده از سوی شهرداری طی برگزاری مناقصهای به بهره بردار واگذار شد که خواهان دایر کردن مدارس غیر انتفاعی در محل مورد نظر بود.
با این حال امیدهای ساکنان، دوباره ناامید شد. با وجود درآمد کم چطور میشد از عهده هزینه ثبتنام که از 5 تا 10 میلیون تومان بود، برآمد؟!
ساکنان منطقه دست به کار شدند تا مشکل را از طریق رسانهها همچنین شورای شهر و شهرداری تهران و آموزش و پرورش منطقه حل کنند.
رضا یوسفی، رئیس شورایاری محله امید دژبان منطقه 22 تهران در گفتوگو با ایران میگوید: «با توجه به اقدامات صورت گرفته و پیگیری موضوع از طریق صدا و سیما و روزنامه ایران همچنین ملاقاتهایی که با اعضای شورای شهر بویژه احمد مسجد جامعی رئیس شورای شهر داشتیم، موضوع به حراج گذاشتن مدارس و غیرانتفاعی شدن آنها مطرح شد و به دفعات خواسته شد تا به این موضوع رسیدگی شود.
در آخرین مرحله نیز در زمان حضور شهردار در پارک چیتگر موضوع مدارس را بازگو کردیم و اینکه مدارسی که قرار بود با عنوان دولتی به آموزش و پرورش واگذار شوند، اکنون از طریق مناقصه به مبلغ ماهی 25 میلیون تومان به اجاره شخصی درآمده است.»
یوسفی ادامه میدهد: «به شهردار تهران عنوان کردیم که شهردار قبلی مدرسه را واگذار کرده و شهردار جدید منطقه با بیان اینکه مناقصه قبلاً انجام گرفته و مربوط به زمان او نیست، از فسخ قرارداد خودداری کرده است. البته طی تحقیقاتی که انجام دادیم، مشخص شد هیچ قراردادی با برنده مناقصه بسته نشده و پس از برنده شدن در مناقصه، بلافاصله مدارس را تحویل گرفته و به تجهیز آنها اقدام کرده است. او تعداد 50 دانشآموز را نیز با دریافت مبالغ 5 تا 10 میلیون تومان در مدرسه ثبتنام کرده بود.»
او در ادامه بیان میکند: «به هرحال با دستور مدیران شهری، ظرف مدت یک هفته فعالیت شخص برنده مناقصه در مدارس، تعطیل شد و قرار بر آن شد شهرداری با حکم قضایی، مدارس را از او پس بگیرد که این اتفاق هم افتاد. البته برنده مناقصه به خاطر این مسأله از شهرداری شکایت کرد که دو مرحله هم دادگاه برگزار شد و در نهایت این فرد به دلیل اینکه قراردادی در این زمینه نداشت، محکوم شد. به این ترتیب شهرداری مدارس را پس گرفت و وسایل قبلی نیز از آن جمعآوری شد. حالا نوبت آموزش و پرورش بود که مدرسه را تحویل بگیرد و نسبت به تجهیز و آمادهسازی آن اقدام کند.»
قصه را تا اینجا نگه میداریم و سری میزنیم به اهالی که امید داشتن مدرسه دولتی در خود شهرک، دلشان را خوش کرده بود؛ آن هم در زمانی که مدت چندان زیادی به بازگشایی مدارس نمانده و بدون شک باید هرچه سریعتر نسبت به ثبتنام فرزندانشان اقدام کنند. اما گفتههای رئیس آموزش و پرورش منطقه 5 آب پاکی را ریخت روی دستشان. گفتیم منطقه 5؛ تعجب نکنید، اشتباهی در کار نیست؛ منطقه 22 تهران هنوز اداره آموزش و پرورش ندارد و تمام امور مربوط زیر نظر آموزش و پرورش منطقه 5 اداره میشود.
یوسفی مدعی است که: «آموزش و پرورش منطقه 5 در جواب درخواست برای تحویل گرفتن و تجهیز مدارس، عنوان کرد هنوز درخواستی از شهرداری مبنی بر این قضیه دریافت نکرده است که البته با توجه به جلسات متعددی که با حضور مسئولان شهرداری و آموزش و پرورش در این رابطه برگزار شده بود، دور از ذهن به نظر میرسد. در مرحله بعد، آموزش و پرورش عنوان کرد این مدرسه اصولی ساخته نشده و از استانداردهای لازم برخوردار نیست. این در حالی است که بعد از برگزاری مناقصه، مجوزهای لازم برای فعالیت از سوی آموزش و پرورش به برنده مناقصه داده شده بود. حالا این سؤال مطرح است که آیا مدرسه در آن زمان استاندارد بوده و ظرف این چند ماه از استاندارد خارج شده است؟!
البته هوشنگ میرشفیعی، رئیس آموزش و پرورش منطقه 5 تهران، این اظهارات را کاملا تکذیب میکند و در گفتوگو با ایران میگوید: مدارس مورد نظر نه تنها غیر استاندار نیستند، بلکه جزو بهترین مدارس ساخته شده در کشور به شمار میروند. اما شهرداری خود را مالک این مدارس میداند و طبق نامهای که به اداره کل ارسال شده، مدارس به موسسه سراج وابسته به یکی از نهادها فروخته شده و بنابراین آموزش و پرورش اختیاری در این باره ندارد وگرنه ما حاضریم مدارس را تا مهر تجهیز کرده و معلم برای آن بفرستیم.
در این شرایط که تکلیف مدارس همچنان در هالهای از ابهام است، یوسفی عنوان میکند . « حالا در شرایطی که کمتر از 40 روز به بازگشایی مدارس زمان باقی مانده است، اهالی منطقه بشدت نگران وضعیت ثبتنام فرزندانشان هستند و بیشتر گله آنها هم این است که هیچ مسئولی در این زمینه پاسخگو نیست. شهرداری که تنها ساخت مدارس را بر عهده داشته عنوان میکند برای فروش یا به مناقصه گذاشتن مدرسه، اختیارات لازم را دارد و حالا هم که قرار شده مدارس دولتی باشند، آموزش و پرورش از تحویل گرفتن و تجهیز آنها امتناع میکند.»
میرشفیعی اما همچنان مصر است که آموزش و پرورش منطقه 5 آمادگی تحویل گرفتن مدارس را دارد و این، شهرداری است که به عنوان مالک، مدارس را فروخته است و کاری از دست آموزش و پرورش بر نمیآید.
این قصه البته گویا همچنان سر دراز دارد. مدرسه برای فعالیت نیمکت میخواهد، تخته سیاه میخواهد و مهمتر از آن کارکنانی اعم از مدیر و ناظم و معلم. دانشآموز هم که به قدر کفایت موجود است؛ دانشآموزانی که ماندهاند میان راه و والدینی که نمیدانند باید دوباره به ثبتنام فرزندانشان در مدارس دور از محل زندگی شان اقدام کنند و هزینههای مربوط به رفت و آمد را به جان بخرند یا همچنان منتظر باشند تا شاید فرجی شود و مدارس دولتی مذکور شروع به کار کنند. لازم به یادآوری است که 14 هزار نفر در این شهرکها سکونت دارند و تأمین امکانات تحصیلی فرزندان خانوادههای ساکن، امری کاملاً ضروری و لازم است. مشکل کمبود مدرسه در شهرها و شهرکهای جدید، چیزی نیست که بشود براحتی از کنار آن گذشت. اقدامات عجولانه و غیرکارشناسی در زمینه ساخت این شهرکها، آنها را به سکونتگاههایی بدون اماکن فرهنگی، تفریحی و تجاری تبدیل کرده که نتیجهاش هم شده سرگردانی جمعیت ساکن که گاه برای رفتن به مسجد یا انجام یک خرید ساده مجبورند راه درازی را طی کنند. بحث مدرسه هم که دیگر قصه طولانی خودش را دارد که به نمونهای از آن اشاره شد.
ابراهیم سحرخیز، معاون سابق وزیر آموزش و پرورش اذعان کرده بود در برخی شهرکهای جدید مدرسهای وجود ندارد و معضل کمبود مدارس در شهرهای جدید و مسکن مهر دیده میشود. البته زمانی در قانون شوراها، بندی وجود داشت که بر اساس آن، هر انبوهسازی که 200 واحد ساختمان میساخت، موظف بود مدرسه بسازد و تحویل آموزش و پرورش دهد که مجلس این بند را حذف کرد.
البته بماند که آن زمان هم که این بند، حذف نشده بود. برخی از انبوهسازان قانون را دور میزدند؛ به عنوان مثال میگفتند 199 ساختمان ساختم و بر اساس قانون نباید مدرسه بسازم. حالا تکلیف ساکنان آن 199 ساختمان و فرزندانشان که ناگزیر از تحصیل هستند، چه میشود را تنها خدا میداند؛ فرزندانی که قرار است آینده سازان کشور باشند، آن هم در شرایطی که با توجه به کاهش موالید، کشور در آینده به استعدادهای جوان قطعاً نیاز مبرم خواهد داشت؛ استعدادهایی که امید است بر اثر بیتدبیریها هدر نروند.