علي سالهاست كه نانش را از كنارخيابانها و از راه دستفروشي درميآورد. آن روز هم به دنبال كسب روزي به همراه پسرش سوار مركب خود شد و راهي پاتوق هميشگياش در تهرانپارس و اينبار در اتوبان باقري نبش خيابان 196 غربي. عقربههاي مرگ، بيرحمانه ساعت 10 رانشان ميدهند، و علي غافل است از اينكه تا دقايقي ديگر، حادثهيي مرگبار برايش كليد خواهد خورد.
به گزارش اعتماد، گرچه نه او و نه پسرش و حتي همسر و خانوادهاش، حتي لحظهيي نيز تصور نميكردند كه آن روز آخرين روز مردخانه و كاشانه اشان خواهد بود.
ايلنا روز گذشته گزارش داد كه ابوالفضل 14ساله، پسرعلي مرحوم از دقايق درگيري پدر با ماموران سد معبرشهرداري ناحيه 4 منطقه 4 ميگويد: زماني كه ماشين بچههاي سد معبرجلوي وانت آنها ميپيچد و پس از متوقف كردن آنها، نيروهاي شهرداري با لحن تندي با پدرش درگيري لفظي پيدا ميكنند و ميخواهند وانت پدرش را توقيف كنند و با خود ببرند.
بنابرشهادت حاضران در محل، از اين به بعد ماجرا را اينگونه تعريف ميكنند: دعوا بالا گرفت و راننده قصد تماس با پليس را داشت كه ناگهان ماموران سد معبر شهرداري به وي حملهور شدند و يكي از آنها دستان علي را از پشت ميگيرد و بقيه شروع ميكنند به ضرب و شتم شديد وي! ضربههايي كه به گفته برخي از حاضران در صحنه و پسرمقتول، با پنجه بوكس به سر وي وارد آمدهاند.
پدر با اين ضربات بيهوش روي زمين ميغلتد و چهار سرنشين خودرو سد معبر به راحتي محل را ترك ميكنند. بلافاصله پس از متواري شدن ماموران شهرداري، علي به بيمارستان منتقل ميشود و به دليل شدت ضايعات و شدت جراحات وارده و شكستگي جمجمه، در بخش مراقبتهاي ويژه بستري ميشود. مابقي داستان شايد تكراري باشد. خانواده علي دركما رفته؛ به همراه 11 نفر از حاضران و شاهدان حادثه در كلانتري حاضر ميشوند و از شهرداري شكايت ميكنند اما اينها تفاوتي در صورت مساله ايجاد نميكند. بالاخره مانند خيلي از قصههاي پردرد اينچنيني، علي در روز 23 مردادماه فوت ميكند و چهاركودك و نوجوان ديگر به جمع فرزندان بيپدر جامعه اضافه ميشوند.
حالا همسر علي مانده است و چهار كودك و نوجوان قد و نيم قد و به قول خودش دنيايي از بيپناهي. زني تنها كه به قول خودش نميداند چطور بايد درمقابل شهرداري قدرتمند حق فرزندانش را بگيرد. همان شهرداري كه به گفته وي، اينقدر قدرت دارد كه جلوي پخش گزارش صدا و سيما كه چند روز قبل از آنها تهيه شده، را نيزبگيرد!
رييس كميسيون اجتماعي شهرداري: ماجرا ارتباطي به شهرداري نداردعبدالمقيم ناصحي، رييس كميسيون اجتماعي و فرهنگي شهرداري تهران در پاسخ به اين سوال كه آيا نبايد نيروهاي شهرداري براي برخورد با مردم و تكريم ارباب رجوع آموزش ببينند و با متخلفين مواردي مانند اين حادثه بهشدت برخورد شود ميگويد: البته اين حادثه به درستي نقل نشده است. ضاربان جزو نيروهاي پيمانكاري شهرداري بودهاند و ماجرا ارتباطي به شهرداري ندارد. وي اما درعين حال تصريح ميكند: ماهم براين باوريم كه بايد براي آموزش برخورد نيروهاي شهرداري و تمامي سازمانهاي ديگر با مردم اقدامات مناسبي صورت گيرد و با متخلفين برخورد شود. وي تصريح ميكند كه وي و همكارانش دركميسيون هم اين حادثه و برخورد با ضاربان آن را پيگيري خواهند كرد.
شهردار منطقه 4: ضاربان از عوامل بخش بازيافت بودهاندعليرضا جاويد، شهردارمنطقه 4 نيز با تاييد اين سخنان ميگويد: ضاربان، از عوامل بخش بازيافت شهرداري منطقه بودهاند كه به صورت پيمانكاري به شركتي به نام تلاشگران سرزمين سبز واگذارشده است و شهرداري نقشي درآن ندارد. وي اضافه ميكند: پيمانكارمزبور مسووليت حادثه را پذيرفته و پرونده از سوي مراجع قضايي دردست پيگيري است. علي چراغي، چه بگوييم مرده و چه بگوييم فوت كرده، ديگر دربين مانيست. چراغ خانهاش خاموش شده است اما اين نخستين حادثه نبوده و علي آخرين قرباني آن نيزنيست. ولي هنوز سوالي بزرگ بيپاسخ مانده است: مقصركيست؟ آيا شهرداري به راحتي با اين استدلال كه ضاربان جزو نيروهاي پيمانكاري بودهاند ميتواند از زيربار مسووليتي كه متوجه آن است شانه خالي كند؟ ! اصولا چه كسي متولي نظارت برعملكرد پيمانكاران و شيوه برخورد آنها با مردم درشهرداري است؟ اگر قراراست همهچيز را سرپيمانكار خالي كنيم، چرا آنها را با لباسهاي متحدالشكل و ماشينهاي آرمدار شهرداري راهي خيابانها ميكنيم؟ اينها سوالاتي است كه مردم منتظر شنيدن پاسخ مديران شهرداري درمورد آنها هستند.