بیست و پنجم شوال، مصادف است با شهادت امام جعفر صادق (ع) رئیس مکتب شیعه و دانشگاه بزرگ تشیع که عمق علمی شیعه مدیون تلاشهای گسترده ایشان در طول حیات مبارکشان بود و در پایان نیز به واسطه حساس خطر منصور دوانیقی، خلیفه عباسی از موقعیت امام در میان مسلمانان، با زهر کین به شهادت رسیدند.
به گزارش «تابناک»، امام صادق ـ علیه السلام ـ ۳۱ سال (۸۳ - ۱۱۴ه. ق) همراه پدر بود و پس از شهادت پدر، ۳۴ سال زمام امور امامت و ولایت را به دست گرفت. آن حضرت در این دوران، بر اثر جنگ و ستیز بنی امیه و بنی عباس، از فرصتی که به دست آمد، بیشترین بهره را برد و به تأسیس حوزه علمیه و پرورش شاگردان و ایجاد انقلاب فرهنگی در سطح وسیع و عمیق پرداخت.
در این راستا، توفیقات سرشاری به دست آورد، به گونه ای که حدود چهارهزار شاگرد از مجلس درس او با واسطه و بدون واسطه استفاده میکردند و بسیاری از آنها به مقامات عالی علمی و فقهی رسیدند، صدها مجتهد، استاد، علّامه از مکتب او برخاستند، مسجد نبوی مدینه به دانشگاه عظیمی تبدیل یافت، برجستگان و فرزانگانی همچون: زرارة بن اعین، هشام بن حکم، جابربن حیان، هشام بن سالم، ابان بن تغلب، مفضّل بن عمر، مؤمن الطّاق، معلّی بن خنیس و... از این دانشگاه فارغ التّحصیل شدند که هر کدام استاد برجسته، و پایه گذار علوم، و صاحب کرسی تدریس در فنون گوناگون علوم شدند، و کتابهای گوناگونی برای آگاهی بخشی به نسل های آینده تألیف نمودند، و منشأ آثار و برکات و تحوّلات عظیمی در تاریخ اسلام و تشیع شدند.
برای نمونه هشام بن حکم، علّامه عصر خود شد، کتابهای ارزشمندی که تعداد آنها را ۲۶ تا ۳۱ جلد نوشتهاند تألیف کرد. علّامه سید شرف الدّین عاملی مینویسد: «هشام کتاب های بسیاری تألیف نمود که ۲۹ عدد آن شهرت دارد».
جابربن حیان که او را پدر علم شیمی میخوانند، یکی از شاگردان امام صادق ـ علیه السلام ـ بود. او کتابی در هزار ورق بزرگ، شامل پانصد رساله در علوم مختلف تألیف کرد.
گفتار شخصیتهای بزرگ در شان امام صادق ـ علیه السلام
امام جعفر صادق (ع) از شخصيتهاى بارز و برجسته اسلامى است كه در نزد عموم مسلمين از جايگاه و احترام والايى برخوردار است و در واقع شخصيتى فرامذهبى است كه هرچند به مؤسس فقه جعفرى از او ياد مى شود، بايد اذعان نمود كه ائمه و محدثين اهل سنت نيز از درياى شگرف علم او بى بهره نبوده و هر كدام به نحوى تحت تأثير مقام علمى ايشان قرار داشته و به راه های گوناگون از علم و فقه ايشان بهرهمند شدهاند.
تاریخ نشان مى دهد که بین امام جعفر صادق و علما و فقها و اندیشمندان آن زمان ارتباطى قوى و نزدیک وجود داشته که از لابلاى این روابط مىتوان به شخصیت والاى ایشان و تأثیرى که بر علما و فقهاى آن عصر داشتهاند پى برد. مقاله حاضر بر آن است تا گوشه هایى از آن روابط و تأثیرات را به تصویر کشیده و از این زاویه، نقش مهم و سازنده آن حضرت را در تجدید حیات اسلام بررسى کند.
تاریخ نویس و تحلیلگر مشهور «ابن خلّکان» در ضمن گفتاری مینویسد: «جعفر بن محمد ـ علیه السلام ـ یکی از امامان دوازده گانه مطابق مذهب شیعه امامیه است که به خاطر راستگویی و درستکاری، او را صادق گویند، فضائل و کمالاتش مشهورتر از آن است که نیاز به توضیح باشد، جابر بن حیان طوسی شاگرد آن حضرت بود، کتابی در هزار ورق از تعلیمات جعفر بن محمد ـ علیه السلام ـ تألیف کرد که شامل پانصد رساله بود».
جالب اینکه غیر از شیعیان، از فرقههای دیگر اسلامی نیز در محضر تدریس آن حضرت شرکت نموده و استفاده میکردند.
ابوحنیفه رئیس مذهب حنفی، پایههای علمی خود را از محضر امام صادق ـ علیه السلام ـ پی ریزی و تکمیل کرد، و دو سال تمام از محضر آن حضرت کسب فیض نمود، به طوری که میگوید: «لَولا السَّنَتانِ لَهَلَک نُعمانُ؛ اگر آن دو سال نبود نعمان هلاک میشد».
مالک بن انس رئیس مذهب مالکی در ضمن گفتاری در شأن امام صادق ـ علیه السلام ـ میگوید: «جعفر بن محمد علیه السلام حدیث و گفتار بسیار داشت، خوش مجلس بود، از محضرش بهرههای بسیار آشکار میشد. هرگاه سخن از رسول خدا صلی اللّه علیه و آله و سلم نقل میکرد، به احترام نام رسول خدا ـ صلی اللّه علیه و آله ـ رنگ چهرهاش سبز و زرد میشد، به گونهای که برای آشنایان، ناآشنا به نظر میرسید» و نیز میگوید: «من جعفر بن محمّد را همواره در یکی از سه حالت دیدهام، یا در حال نماز بود یا روزه دار بود یا در حال ذکر، او از بندگان بزرگ الهی و از پارسایان سترگ بود».
ابن حجر هیتمی شافعی مفتی حجاز میگوید: «به اندازهای از امام صادق ـ علیه السلام ـ علوم مختلف نقل شده که آوازه آنها در همه جا پیچیده و بزرگترین پیشوایان علم و حدیث، مانند یحیی بن سعید، ابن حجر مالک، سفیان ثوری، ابوحنیفه، ایوب سجستانی و سفیان بن عیینه از شاگردان او بوده و از او نقل روایت میکنند».
اینها نمونههایی از گفتار بزرگان اهل تسنّن پیرامون عظمت شخصیت امام صادق ـ علیه السلام ـ است و در ضمن حاکی است، که شاگردان آن حضرت به شیعیان انحصار نداشتند.
برخورد متین با علمای طبیعی (منکر خدا)جالب اینکه آوازه علمی و اخلاق نیک امام صادق ـ علیه السلام ـ علمای غیر مسلمان را نیز به سوی خود جذب نموده بود، و آنها در برابر عظمت علمی و اخلاقی آن حضرت، حیران و مبهوت میشدند، یکی از آنها «ابن ابی العوجا» (منکر خدا) بود، که در وصف امام صادق ـ علیه السلام ـ به مفضّل بن عمر (یکی از شاگردان آن حضرت) گفت: «ای مرد! اگر تو به علم کلام آشنا هستی، با تو بحث میکنیم، اگر در مباحثه پیروز شدی از تو پیروی و اگر به علم کلام آشنا نیستی حق بحث با ما را نداری، و اگر از شاگردان جعفر بن محمد (امام صادق ـ علیه السلام ـ ) هستی، آن حضرت با ما برخورد بسیار متین و نیک داشت، گفتار ما را با کمال آرامش میشنید، هیچگاه به ما ناسزا نگفت، و در پاسخ به ما از مرز انصاف خارج نشد».
«اِنَّهُ لَحَلِیمُ الرَّزِینُ العاقِلُ الرَّصِینُ لا یعتَرِیهِ خُرقٌ وَ لا طَیشٌ وَ لا نَزِقٌ...؛ او انسان خوددار و باوقار است، دارای اندیشه محکم و استوار میباشد، تندیها و سستی رأی ما و سبکیهای ما او را خسته نمیکند، و او گفتار ما را خوب گوش میکند، به طوری که ما خیال میکردیم او را محکوم کردهایم، بعد که نوبت او شد با کمال متانت یک یک از استدلالهای ما را بررسی کرده و با گفتاری اندک رد میکرد، به گونهای که هرگونه بهانه در بحث را به روی ما میبست».
مبارزات سیاسی امام ـ علیه السلام ـ در ابعاد مختلف
یکی از ابعاد مهم زندگی امام صادق ـ علیه السلام ـ مبارزات سیاسی و طاغوت زدایی آن حضرت است، او از هر فرصتی برای طرد و نفی طاغوتیان و ستمگران استفاده میکرد و در کنار نهضت فکری، به نهضت سیاسی پرداخت و پیروان خود را به مسأله ولایت و حکومت صالحان توّجه داده، و از هر گونه تأیید حاکمان ناصالح و طاغوتیان بر حذر میداشت. او قیامهای اسلامی را تأیید میکرد، و طرفداران قیام را به عنوان نهی از منکر، تشویق و تحریص مینمود.
امام صادق ـ علیه السلام ـ در طول ۳۴ سال امامت خود با پنج طاغوت اموی، و دو طاغوت عبّاسی، روبرو بود که به ترتیب عبارتند: از هشام بن عبدالملک، ولیدبن یزید، یزید بن ولید، ابراهیم بن ولید، مروان بن محمد، عبداللّه بن محمد معروف به سفّاح و منصور دوانیقی، آن حضرت در این راستا زحمتهای فراوان و رنجهای طاقت فرسایی را تحمل کرد، و به پیروزیهای چشمگیر، ژرف و ماندگار نایل شد و سرانجام جانش را برای استواری این نهضت فدا نموده و به شهادت رسید.
آن حضرت هرگز به طاغوتیان و سردمداران ظلم چراغ سبز نشان نداد، بلکه همواره با گفتار و رفتار و شیوههای ویژه، مردم را از نزدیک شدن به آنها بر حذر میداشت، و آنها را طاغوت میخواند، چنانکه در روایت عمر بن حنظله آمده: با صراحت فرمود: «کسی که در موضوعی، حق یا باطل نزد آنها (بنی امیه یا بنی عبّاس) برود مانند کسی است که نزد طاغوت برای محاکمه رفته است، و آنچه طاغوت حکم کند گرچه حق باشد، اخذ مال به حکم او مانند اخذ مال حرام است، زیرا آن را به حکم طاغوت گرفته است با اینکه خداوند در قرآن فرمان داده که به طاغوت کافر گردند و از فرمان او سرپیچی کنند».
در مورد قیام محمد بن عبداللّه محض (نوه امام حسن مجتبی) وقتی که پدرش عبداللّه از امام صادق ـ علیه السلام ـ خواست تا با محمد بیعت کند، و قیام او را بر ضد خلیفه وقت (که یکی از طاغوتهای اموی بود) تأیید نماید، امام صادق ـ علیه السلام ـ فرمود: «اگر میخواهی به محمد (پسرت) دستور خروج دهی، به خاطر قاطعیت در کار خدا و اجرای امر به معروف و نهی از منکر، سوگند به خدا ما تو را که بزرگ ما هستی وانگذاریم، و با پسرت برای قیام بیعت کنیم».
اما اینکه چرا امام صادق ـ علیه السلام ـ خود قیام مسلّحانه نکرد، اتّفاقاً همین سؤال را یکی از شاگردانش به نام سدیر از آن حضرت پرسید، در این هنگام آن حضرت با سدیر در کنار چند گوسفند توقّف کرده بودند، امام به او فرمود: «وَاللّهِ لَو کانَ لِی شِیعَةٌ بِعَدَدِ هذِهِ الجِداء ما وَسَعَنِی القُعُودُ، سوگند به خدا اگر شیعیان من به اندازه تعداد این بزغالهها بودند، خانه نشینی برایم روا نبود و قیام میکردم.»
سدیر میگوید هماندم از مرکب پیاده شدم، کنار آن بزغالهها رفتم و آنها را شمردم هفده عدد بودند.
امام صادق ـ علیه السلام ـ در طاغوت زدایی و طرد جریانهای طاغوتی سخن بسیار گفت. ایشان فرمود: «مَن مَدَحَ سُلطاناً جائِرا وَ تَخَفَّفَ وَ تَضَعضَعَ لَهُ طَمَعاً فِیهِ کانَ قَرِینُهُ فِی النّار؛ کسی که سلطان ستمگری را تمجید کند و در برابر او کرنش و فروتنی نماید تا در کنار او به نوایی برسد، چنین کسی همنشین آن سلطان در آتش دوزخ خواهد بود.»
همچنین ایشان فرمود: «مَن سَوَّدَ اِسمُهُ فِی دِیوانِ وُلدِ سابِعٍ، حَشَرَهُ اللّهُ یومَ القِیامَةِ خِنزِیراً؛ کسی که نامش را در لیست کارگزاران یا حقوق بگیران بنی عباس بنویسد، خداوند او را در روز قیامت، به صورت خوک محشور گرداند».
چند نمونه از ارزشهای والای انسانی در سیره امام صادق
امام صادق ـ علیه السلام ـ به ارزشهای انسانی و کمالات اخلاقی اهمّیت بسیار میداد و شخصیت انسان را در محور همین ارزشها میدانست؛ برای نمونه نظر شما را به چند مورد جلب میکنیم؛
بندگی و خلوص
او قبل از هر چیز عبد خدا بود و همواره در پیشگاه خدا در نهایت تواضع به سر میبرد. ارتباط و پیوندش با خدا چنان تنگاتنگ بود، که همواره سجدههای طولانی انجام میداد و به یاد خدا بود و مکرّر باحالی ملکوتی و چشمی پر از اشک میگفت: «رَبِّ لاتَکلِنِی اِلی نَفسِی طَرفَةَ عَینٍ اَبَداً لا اَقَلَّ مِن ذلِک وَ لا اَکثَرَ؛ پروردگارا! مرا به اندازه یک چشم به هم زدن و نه کمتر و نه زیادتر، به خویش وا مگذار.»
یکی از شاگردانش به نام ابن ابی یعفور میگوید: «آن حضرت را دیدم دست به سوی آسمان بلند کرده و این دعا را میخواند و اشک میریزد، سپس رو به من نموده و فرمود: خداوند به اندازه کمتر از یک چشم به هم زدن یونس پیامبر را به خویش واگذارد و او آن گناه (ترک اولی، دوری از قومش) را مرتکب شد.» پرسیدم آیا کارش به حدّ کافران رسید؟ فرمود: «نه، ولی هرکس در چنین حالی (بیتوبه) بمیرد هلاک شده است».
آن حضرت در نقش انگشترش چنین نوشته بود: «اَنتَ ثِقَتِی فَاعصِمنِی مِن خَلقِک؛ خدایا تو تکیهگاه محکم و مورد اطمینان من هستی، مرا از گزند مخلوقاتت حفظ کن.» و نیز نوشته بود: اَللّهُ خالِقُ کلِّ شَی ءٍ؛ خداوند آفریدگار هر چیز است.» و در نگین انگشتر دیگرش نوشته بود: «یا ثِقَتِی قِنِی شَرَّ خَلقِک؛ای خدای مورد اطمینان من، مرا از گزند اشرار مخلوقاتت حفظ کن.»
حفص بن غیاث میگوید: روزی امام صادق ـ علیه السلام ـ را در کنار درخت خرمایی دیدم، در آنجا وضو گرفت و مشغول نماز شد و به سجده رفت شمرده پانصد بار در سجده گفت: «سبحان اللّه» سپس بر تنه آن درخت تکیه داد و به راز و نیاز و مناجات با خدا پرداخت.
خوف از عذاب الهی و حالت ملکوتیروزی امام صادق ـ علیه السلام ـ برای خوردن غذا، در کنار سفره نشست، کاسه آبگوشتی نزدش نهادند، آبگوشت داغ بود، وقتی که امام لقمه را در میان آبگوشت گذاشت آن را داغ یافت، در همین هنگام به یاد داغی حرارت آتش دوزخ افتاد، دستش را از غذا کشید و چند بار به طور مکرّر فرمود: «نَستَجیرُ بِاللّهِ مِنَ النّار، نَعوُذُ بِاللّهِ مِنَ النّارِ؛ درخواست پناهندگی میکنیم از خدا در مورد آتش دوزخ، پناه میبریم به خدا از آتش دوزخ».
هنگامی که امام صادق ـ علیه السلام ـ نماز میخواند، آن چنان در خوف و اضطراب فرو میرفت که رنگ چهرهاش سرخ و زرد میشد، گویی رودررو با شخصی سخن میگوید.
روزی آیات قرآن را در نماز به گونهای تلاوت میکرد، که گویی روحش در جهان ملکوت سیر میکند و از کالبدش خارج شده است، آن آیات را به طور مکرّر میخواند، تا به حال عادی بازگشت، حاضران پرسیدند: «این چه حالی بود که به شما عارض شد؟» فرمود: «آیات قرآن را پیوسته تکرار کردم تا به حالتی رسیدم که گویی آیات قرآن را به طور مستقیم از خداوند نازل کننده آیات شنیدم».
دلجویی از مؤمن و رفع پریشانی او
یکی از مؤمنین که دارای همسر و فرزندانی بود، به سفر رفت، و سفر او طولانی شد، شبی در خواب دید قوچی با دو شاخش به دامن همسرش حمله میکند، وقتی که از خواب بیدار شد، بسیار پریشان گردید، و حتی به همسرش سوءظن پیدا نمود که مبادا نامحرمی بااو ارتباطی پیدا کرده است، این سوء ظن او را بیشتر ناراحت و نگران نمود، به حضور امام صادق ـ علیه السلام ـ رفت و آنچه در خواب دیده بود بازگو کرد.
امام صادق ـ علیه السلام ـ با کمال خوشرویی از او دلجویی نمود و سپس فرمود: «آن دو شاخ کنایه از دو سر قیچی است، همسرت علاقه سرشار به تو دارد، و خود را آماده استقبال از تو نموده و با قیچی موهای بدنش را زدوده تا برای همسرش پاکیزه گردد».
این گفتار شیرین و نرم امام، به طور کلّی نگرانی را از آن مؤمن بر طرف ساخت، او شاد شد و با نشاط کامل به خانهاش بازگشت، و دریافت که همسرش با اشتیاق فراوان در انتظار او به سر میبرد، و تعبیر خواب امام، مطابق واقع بوده است».
سامان بخش نابسامانیها
امام صادق ـ علیه السلام ـ بسیار در فکر افراد مختلف جامعه، به خصوص بینوایان بود، تا آخرین توان خود، برای سامان یافتن نابسامانیهای آنها تلاش مینمود، و با برخوردهای لطیف و مهرانگیز خود آنها را نوازش میداد. حتّی به یکی از یارانش به نام مفضّل پول داده بود تا اگر بین مسلمانان درگیری و نزاعی رخ داد، و اصلاح آن بستگی به کمک مالی داشت، به آنها کمک مالی کند، و در اصلاح و رفع پریشانی آنها بکوشد.
مقلّد و مطیع امام کیست؟
یکی از یاران مخلص امام صادق ـ علیه السلام ـ «عبداللّه بن ابی یعفور» نام داشت، او آن چنان امامشناس بود، که جز اطاعت از امام به چیز دیگری نمیاندیشید، روزی به امام صادق ـ علیه السلام ـ عرض کرد: «اگر اناری را دو نصف کنی و بفرمایی یک نصف آن حلال و نصف دیگرش حرام است، آنچه حلال دانستهای حلال میدانم و آنچه حرام دانستهای حرام میدانم». امام صادق ـ علیه السلام ـ دو بار فرمود: «رحمک اللّه؛ خدا تو را رحمت کند».
عبداللّه بیمار شد، بیماریش شدید گردید، اهل خبره شراب را برای آرامش درد او تجویز نموده بودند، او به محضر امام صادق ـ علیه السلام ـ آمد و ماجرا را بیان کرد.
امام به او فرمود: «هرگز شراب نخور» عبداللّه به کوفه بازگشت، دردش شدیدتر شد، بستگانش شراب آوردند، هرچه اصرار کردند او درد شدید را تحمل کرد و شراب نخورد، سرانجام پس از مدّتی شفا یافت.
او در عصر امام صادق ـ علیه السلام ـ از دنیا رفت، امام صادق ـ علیه السلام ـ در ضمن نامهای به مفضّل بن عمر درودهای فراوان به عبداللّه فرستاد و فرمود: «او در حالی که به عهدش نسبت به خدا و پیامبر و امام وفا نمود از دنیا رفت و مشمول آمرزش و رحمت الهی شد».
در مورد بانویی به نام «ام خالد معبدیه» نظیر این ماجرا پیش آمد، اطبّاء برای تسکین درد بیماری شدید او دستور نوشیدن شراب به او دادند، او به حضور امام صادق ـ علیه السلام ـ آمد و عرض کرد: آیا جایز است به این دستور عمل کنم؟ امام از او پرسید: «چه چیز تو را از نوشیدن شراب جلوگیری میکند؟» او در پاسخ گفت: «من قلّاده اطاعت از شما به گردن خود آویختهام» (مقلّد شما هستم) امام صادق ـ علیه السلام ـ به او فرمود: «هرگز حتی اجازه نوشیدن یک قطره از شراب را به تو نمیدهم». سپس سه بار فرمود: «وقتی که مرگ به گلوگاه رسید پشیمان خواهی شد». او سخن امام را اطاعت کرد و هرگز شراب نیاشامید.
چهار سخن آخر امام صادق ـ علیه السلام
امام صادق ـ علیه السلام ـ در ۲۵ شوال در سال ۱۴۸ ه. ق، بر اثر زهری که مزدوران منصور دوانیقی در مدینه، به وسیله انگور به او خوراندند، مسموم و بستری شد، حال او ساعت به ساعت وخیمتر میشد تا به شهادت رسید، هنگامی که در بستر شهادت بود، سخنانی فرمود که از او به یادگار مانده از جمله چهار سخن پر محتوا و عمیق زیر است:
۱- یکی از دوستان به بالین آن حضرت آمد و سخت میگریست. امام به او فرمود: «مؤمن راضی به رضایت الهی است، اگر همه نیکیها به او عرضه شود، و یا به عکس بدنش قطعه قطعه گردد، برای او خیر است».
۲- کنیز آن حضرت به نام سالمه گوید: امام صادق ـ علیه السلام ـ در ساعات آخر عمر، جمعی از بستگان خود را نام برد و فرمود: فلان مبلغ پول به آنها بدهید، از جمله هفتاد دینار به حسن افطس بدهید، عرض کردم آیا حسن افطس که قبلاً با کارد بزرگ به شما حمله کرد و میخواست شما را بکشد پول بدهیم؟
امام ـ علیه السلام ـ این آیه (آیه ۲۱ سوره رعد) را که در مورد فرمان به صله رحم است خواند و فرمود: «آیا نمیخواهی به فرمان این آیه عمل کنیم؟ای سالمه! خداوند بوی خوش بهشت را به گونهای آفرید که به فاصله دوهزار سال راه، میرسد، ولی همین بوی خوش با آنهمه گستردگیش به عاق والدین و کسی که صله رحم نکند نمیرسد».
۳- حمیده همسر امام صادق ـ علیه السلام ـ میگوید: امام صادق ـ علیه السلام ـ در ساعات آخر عمر، بستگانش را به حضور طلبید، چشمهایش را گشود و به آنها نگریست و فرمود: «اِنَّ شَفاعَتَنا لا تَنالُ مُستَخِفَّاً بِالصَّلوةِ، همانا که شفاعت ما به کسی که نماز را سبک بشمارد نرسد».
۴- امام صادق ـ علیه السلام ـ چنین وصیت کرد: «بعد از من هفت سال در مراسم حج مجالس سوگواری تشکیل دهید». و برای هزینه این مجالس، اموالی را تعیین کرد، سپس فرمود: مقداری از این اموال را در این مراسم به نیازمندان بدهید.
این وصیت، آن هم تشکیل مجالس در مراسم حج، یکی از وصیتهای سیاسی آن حضرت بود، تا در آن مجالس در بین مجمع عظیم مسلمانان، حقایق گفته شود، و اسرار پشت پرده فاش گردد و مردم، ظالم و مظلوم را بشناسند، و به حمایت از مظلوم و دشمنی با ظالم بپردازند. نظیر این روایت را پدر ارجمندش امام باقر ـ علیه السلام ـ نیز فرمودند».
امید داریم خداوند به برکت وجود مبارک امام صادق ـ علیه السلام ـ ما را از پیروان راستین آن حضرت قرار دهد و زندگی سراسر درخشان آن بزرگمرد علم و تقوا را، الگوی سازنده و بالنده در مسیر زندگی ما قرار گیرد.
در فیلمی که «تابناک» تقدیم میکند ضمن مروری کوتاه بر دوران زندگی پربرکت امام جعفر صادق (ع)، مداحی حاج محمود کریمی را در سوگ این امام مظلوم میشنویم.