بهتازگی «انصار حزبا...» با صدور بیانیهای از آیتا... محسن غرویان خواسته است که نسبت به موضعگیریهای خود تجدیدنظر کند. در بخشهایی از این بیانیه آمده است: «جناب غرویان! از هماکنون آماده باشید تا در محکمه دادگاه ویژهروحانیت از نسبتهای زشت و وهنآلود و تهمتهایی که به برادران انصار به خاطر گناه! هنوز مرتکب نشده (امربهمعروف و نهیازمنکر) روا داشتهاید و در بوقهای اصلاحاتی منتشر گردید پاسخگو باشید و یا مجازات شوید».
به نوشته آرمان، غرویان در پاسخ به این سوال که دلایل صدور این بیانیه چه بوده است به آرمان میگوید: «بنده گفتم اگر موتورسواران بهنام نیروهای «امربه معروف و نهی از منکر» و به صورت گروههای خودجوش بخواهند مجددا وارد کار شوند سنگ روی سنگ بند نخواهد شد. منظور من اقدامات خودسرانه بود؛ نهاینکه قصد توهین به گروه یا دسته خاصی را داشته باشم. صحبت من یک صحبت فرهنگی و با نگاه دلسوزانه به مسائل کشور بود. من دغدغه مردم را بیان کردم. بحث منیت و مسائل خصوصی مطرح نبوده است. گویا از این تعابیر بد برداشت شده است. آقای سعید قاسمی گفته بودند ما برای اینکه پیشمرگ رهبری شویم و ترکشهای دشمن اول به ما بخورد همواره جلوتر از رهبری حرکت میکنیم تا خود را فدای رهبری کنیم. بنده گفتم اگر کسی از رهبری جلوتر حرکت کند، جامعه دچار هرج و مرج میشود. نمیشود که کسی از ولایت فقیه جلوتر حرکت کند. ولایتفقیه به مسائل کشور آگاهی کامل دارند، نگاه دوراندیشانه دارند و با بینش اسلامی و بصیرت سیاسی پرچمدار انقلاب هستند. گویا صحبتهای من برای عدهای گران آمده است. این عده قصد تحت فشار گذاشتن آقای روحانی را دارند و چون ما از آقایهاشمی و روحانی حمایت میکنیم با ما به برخوردهای این چنینی متوسل شدهاند و بیانیه صادر میکنند. من گروه رسمی با این نام نمی شناسم و نمی دانم این گروه از نظر وزارت کشور مجوز،سندو مدرکی دارند یا نه. چون از من پرسیدند من پاسخ دادم و من مقصودم گروههای خود سر بوده نه گروههای رسمی و صحبتهای من در راستای داشتن قانون در کشور و برای آرامسازی جو موجود است».
چرا انصار حزبا... علیه شما بیانیه صادر کرده است؟من خودم هم دقیقا اطلاع ندارم که با چه نیتی این اتفاق افتاده است. برخی بیانیه صادر کردهاند و نسبتهای ناروایی به مراجع دادهاند؛ سندی هم در این زمینه ارائه نشده است. من اسنادی را منتشر میکنم که تائیدی بر رد صحبتهای ناروای چاپ شده است. یک تائیدیه هم از فرمانداری قم برای مجلس خبرگان دارم که همراه با مهر و امضا ست. بنده در دو دوره از قم و یک دوره از تهران کاندیدا شدهام و توهماتی که عدهای نوشتهاند و نسبتهایی که مطرح شده است مصداق کامل تهمت است. بنده قانونا حق شکایت دارم اما بنابر اینکه قصد متشنج شدن فضا و شرایط کنونی کشور را ندارم صرفا جهت روشنگری به بیان برخی مسائل میپردازم.
بیانیه انصار حزبا... در واکنش به گفتوگوی شما با یکی از خبرگزاریها بوده است. شما در بخشهای از آن گفتوگو عنوان کردهاید که «در صورت بازشدن راه برای جریانهای خودسری چون انصارحزبا...، در جامعه هرج و مرج ایجاد شده و سنگ روی سنگ بند نمیشود».آیا این سخنان را تائید میکنید؟هدف شما از این سخنان چه بوده است؟من خودم اطلاع ندارم که چه صحبتی کردم اما مطالعات مجددی انجام دادم و دیدم نیاز است برخی مسائل را بیشتر باز کنم و سخنانم را با صراحت و شفافیت بیشتری عنوان کنم. بنده گفتم اگر موتورسواران بهنام نیروهای «امربه معروف و نهی از منکر» و بهصورت گروههای خودجوش بخواهند مجددا وارد کار شوند، سنگ روی سنگ بند نخواهد شد. منظور من اقدامات خودسرانه بود؛ نه اینکه قصد توهین به گروه یا دسته خاصی را داشته باشم. صحبت من یک صحبت فرهنگی و با نگاه دلسوزانه به مسائل کشور بود. من دغدغه مردم را بیان کردم. بحث منیت و مسائل خصوصی مطرح نبوده است. گویا از این تعابیر بد برداشت شده است. آقای سعید قاسمی گفته بودند ما برای اینکه پیشمرگ رهبری شویم و ترکشهای دشمن اول به ما بخورد همواره جلوتر از رهبری حرکت میکنیم تا خود را فدای رهبری کنیم. بنده گفتم اگر کسی از رهبری جلوتر حرکت کند، جامعه دچار هرج و مرج میشود. نمیشود که کسی از ولایت فقیه جلوتر حرکت کند. ولایتفقیه به مسائل کشور آگاهی کامل دارند، نگاه دوراندیشانه دارند و با بینش اسلامی و بصیرت سیاسی پرچمدار انقلاب هستند. گویا صحبتهای من برای عده ای گران آمده است.این عده قصد تحت فشار گذاشتن آقای روحانی را دارند و چون ما از آقایان هاشمی و روحانی حمایت میکنیم با ما به برخوردهای اینچنینی متوسل شدهاند و بیانیه صادر میکنند. من گروه رسمی با این نام نمیشناسم و نمی دانم این گروه از نظر وزارت کشور مجوز، سند و مدرکی دارند یا نه. چون از من پرسیدند من پاسخ دادم و من مقصودم گروههای خودسر بوده نه گروههای رسمی و صحبتهای من در راستای داشتن قانون در کشور و برای آرامسازی جو موجود است. من از شهید مطهریها و بهشتیها و رهبر معظم انقلاب الگو میپذیرم و برای خود چارچوبهای فکری مشخصی دارم.
در بیانیه انصار حزبا... بحث خروج شما از موسسه امام خمینی(ره) مطرح شده است. تا آنجا که ما اطلاع داریم شما در موسسه امام خمینی(ره) تدریس میکردید. چه شد که از آنجا خارج شدید؟من در موسسه امام خمینی(ره) عضو هیات علمی بودم و کتابهای آقای مصباح را تحلیل میکردم. بنده بهعنوان محقق برهان الشفاء آقای مصباح را تحلیل کردهام که مورد تائید شخص ایشان هم قرار گرفته است.الان اما دیگر عضو این موسسه نیستم. علتش هم این است که برخی در آنجا وارد سیاستهای آقای احمدینژاد میشدند و به صورت افراطی از ایشان حمایت میکردند. البته در دوره 4سال اول احمدینژاد خود ماهم به آقای احمدینژاد رأی دادیم اما 4سال بعد دیگربه ایشان رأی ندادم و مخالف این کار بودم. از نظر من موسسه علمی نباید تا به این حد وارد سیاست میشد. این عده رفتهرفته با من از سر لجاجت برخاستند. بنده مصاحبهای با روزنامه شرق کردم که آنها گفتند تو از دین اسلام برگشتهای. آنها عنوان میکردند که آقای مصباح بنده را از موسسه اخراج کردند، در صورتی که من خودم استعفا داده بودم و استعفای کتبی من همچنان موجود است. این عده عنوان کردند که مراجع از آقای مصباح خواستهاند و ایشان هم بنده را اخراج کردهاند. بنده برای تمامی سخنانم اسناد و مدارک معتبر و موثق دارد که در صورت ضرورت برای روشنگری منتشر خواهم کرد.
رابطه شما با آقای مصباح چگونه است؟ اگر اینگونه میگویید که در دوره اول به احمدینژاد رای دادهاید چرا فاصله گرفتید؟فاصله گرفتن من صرفأ به خاطر مسائل سیاسی بود و من این گونه حمایت آقای مصباح را از احمدینژاد قبول نداشتم. و اطرافیان و نزدیکان ایشان هم خیلی به من فشار آوردند اما بنده تعهدی نداشتم و قبول نکردم. تنها بر سر همین مسائل بود. افرادی ذهن ایشان را تحتتأثیر قرار دادند و من احساس کردم تحت فشار هستم و لذا استعفا دادم. بنده از موسسه امام خمینی به مدرسه عالی امام خمینی(ره) رفتم. الان هم در جامعه المصطفی عضو هیات علمی فلسفه و کلام هستم. البته من الان هم به آقای مصباح احترام میگذارم. خود ایشان تا بهحال راجع به بنده نظری ندادهاند. همه حرفها را اطرافیان زدند و از قول ایشان نقل کردند.
اعضای موسسه امام خمینی(ره) چه ارتباطی با انصار حزبا... دارند؟ چرا از طریق موسسه خودشان بیانیه نمی دهند و از طریق انصار حزبا... بیانیه صادر میکنند؟بنده خبر ندارم؛ البته هم خطی و هم فکریهایی دارند، همکاریهایی نیز با هم داشتهاند. اما به قول شما چرا خود موسسه با داشتن دفتر و روابط عمومی بیانیه نمیدهد؟ اینها چون روابطی با هم دارند دست به چنین اقداماتی میزنند. اینگونه است که از نظر من این قبیل کارها ارزشی ندارد. اگر موسسه امام خمینی(ره) خودش بیانیهای علیه من بدهد آنوقت من هم یکسری مطالب و مدارکی دارم که در آن زمان از آنها استفاده خواهم کرد.
چه افراط کاریهایی در حمایت از احمدینژاد در موسسه انجام میشد؟من خیلی وارد این مسائل نمیشوم و نمیخواهم جو را متشنج کنم. اما برخی صحبتها مانند اینکه احمدینژاد معجزه هزاره سوم است یا وجود هاله نور در اطراف وی در سازمان ملل را بنده قبول نداشتم و نمیپذیرفتم.از نظر من احمدینژاد معجزه هزاره سوم نبود. این عده بهخصوص راجع به هاشمی خیلی تند برخورد میکردند و به ایشان توهین میکردند. من با بیاخلاقی و افراط کاری مخالف بودم. از لحاظ اخلاقی ماندن من در آنجا به صلاح نبود و بنده تصمیم گرفتم استعفا بدهم.
چرا رابطه احمدینژاد با علما و حوزه در قم روبه تیرگی نهاد؟احمدینژاد در برخی مسائلی که در حوزه تخصصش نبود، اظهارنظر میکرد. مسائلی مانند مباحث اسلامی و معارف دینی در تخصص احمدینژاد نبود. وجود افراد معلومالحال در اطراف احمدینژاد و کمتوجهی به نظرات دیگران از دیگر عوامل سرد شدن روابط حوزه و مراجع با احمدینژاد بود. از هنگامی که او به صحنه سیاسی کشور وارد شد، اختلافافکنی هم آغاز شد. مهمترین دلایل شروع این بحثها هم با مناظرات انتخاباتی سال 88 شروع شد. فضای تند و بداخلاقی علیه آقایان هاشمی و ناطقنوری و دیگر چهرههای شاخص انقلابی شکل گرفت. در واقع جرقهای زده شد برای توهین و افترا و نسبتهای دروغدادن به افراد و فضای کشور آلوده شد و در این فضا به هرحال جریانهای تندرو سیاسی توانستند جلو بروند. همچنین تئوريپردازان اطراف آقاي احمدينژاد مانند آقای مشایی كساني بودند که در چارچوب همان دیدگاههای پوپولیستی دولت گذشته حرکت میکردند. بحثهایی که درباره آقای مشایی مطرح میشد سخنان بیپایه و اساسی بود که هدفی جز عوامفريبي نداشت. خواص و اهل فن براي اين ادعاها ارزشی قائل نبودند. البته افرادی تلاش داشتند با طرح چنین مباحثی از آقای مشایی يك شخصيت عارفمسلك تا به نوعی از فرصت انحراف افکار عمومی استفاده کنند و به سوءاستفاده از دولت بپردازند. هيچكدام از علما و اساتید هم ارزشی براي اين حرفها قائل نبودند. برخی جوانها و انسانهای کماطلاع از امور دینی همچون كه خيلي اهل كتاب و علماندوزی نيستند تحت تاثير اين حرفها قرار ميگرفتند و جذب ميشدند. درحاليكه کسانی كه اهل معرفت، مطالعه و كتاب هستند با نگاه به تاریخ و توجه به ادعاهای مشابه درک میکردند که پس از مدتی این گونه افراد که ادعای باطل داشتند رسوا شدهاند. به هر حال احمدینژاد يكسري خصوصيات رواني، فكري و باطني داشت که کم و بیش در اطرافیانش هم متبلور شده بود. خوشبختانه با انتخابات رياستجمهوري و پیروزی آقای روحانی جلوي به قدرت رسيدن مجدد اين تفكرات در ایران گرفته شد. به تعبير خيلي از بزرگان اين يك معجزه الهي بود كه در کشور اتفاق افتاد و دولتی متعادل سکان هدایت اجرایی را به دست گرفت.
بهتازگی بحثهایی مبنی بر حضور آقای روحانی در نمازجمعه مطرح شده است؟ البته پیش از این برخی نزد آقایهاشمی هم رفتند که ایشان نیز به تریبون نمازجمعه باز گردند. ارزیابی شما از این مساله به چه صورت است؟
در حکومت اسلامی حاکمیت باید در تریبونهای عمومی مردم را در جریان حوادث سیاسی و اجتماعی قرار دهد و اوضاع کشور، مشکلات و راهحل آن را مطرح کند. این موضوع از زمان شیخ مفید، سید رضی و مباحث ولایتفقیه وجود داشته است که حاکم اسلامی یا فردی همچون رئیس قوه قضائیه، رئیسجمهور و قوه مقننه باید در تریبونهای عمومی حاضر شده و به بیان مسائل دنیای اسلام بپردازند. رئیسجمهور دارای شأن بالایی است و بعد از مقام معظم رهبری نفر دوم کشور محسوب میشود. معتقدم ایشان باید در نماز جمعه ارائه نظر کنند و مردم را در جریان اتفاقات قرار دهند. یکی از شئون نماز سیاسی- عبادی جمعه نیز همین است که جنبه سیاسی آن اینگونه است که رجال سیاسی آگاه از اوضاع کشور برای مردم روشنگری کنند و مردم را در جریان اتفاقات مختلف کشور قرار دهند. از این جهت شأنیت رئیسجمهور است که در نماز جمعه شرکت کرده و از تریبون مقدس نماز جمعه به بیان دیدگاههای خود بپردازند. البته تصمیمگیری در این زمینه برعهده رهبر معظم انقلاب است. با این وجود نخبگان و فرهیختگان جامعه میتوانند نظر خود را اعلام کنند. آقای روحانی چون روحانی هستند، تحصیلات حوزوی دارند و خطیب هستند از تمامی خصوصیات لازم برای حضور در نمازجمعه بهعنوان امام جمعه برخوردارند.
درمورد آقای هاشمی نیز باید عنوان کنم که ایشان سالیان سال خطبههای شنیدنی و مهمی را از تریبون نماز جمعه ایراد کردند. بنده تاکنون خطیب نماز جمعهای را از نظر تحلیلهای سیاسی و اجتماعی، مسائل داخلی و بینالمللی بهجز مقام معظم رهبری مانند آقای هاشمی ندیدهام. ایشان متعادل، متواضع و صبور هستند و همواره سخنانی را که به زبان آوردهاند در راستای وحدت جامعه بوده است. متأسفانه در آخرین خطبهای که آقای هاشمی در سال 1388و در نماز جمعه ایراد کردند، اتفاقات و حاشیههایی به وجود آمد که خوشایند هیچکس نبود. بهنظر من اینکه افراطیون از هر جناح از نمازجمعه سوءاستفاده کنند باید قابل کنترل باشد و باید نیروهای امنیتی کنترل کنند تا این سوءاستفادهها از بین برود و کسی امکان زیر سوال بردن جایگاه مقدس نمازجمعه را پیدا نکند. افراد متعادل زیادی هستند که علاقهمند به شرکت و استفاده از سخنان آقای هاشمی در نماز جمعه هستند. بنده به یاد دارم سالهایی که ایشان نماز جمعه میخواندند، بسیاری از مردم منتظر بودند که شب خود را به رادیو و تلویزیونها برسانند تا سخنرانی ایشان را گوش دهند. به هرحال دیدگاه من نسبت به سخنرانیهای ایشان مثبت است و درمجموع خطبههای ایشان را مفید میبینم. بنده روحیهام، وحدت، دوستی و انسجام و اتحاد است. برخلاف روحیه برخی که که دائما بر طبل نزاع و تفرقه میکوبند، از چنین روحیهای برخوردار نیستم و علاقهمندم که بزرگان و شخصیتهای باسابقه انقلاب کنار هم قرار گیرد. حضور آیتا... هاشمی در نمازجمعه میتواند بسیار امیدآفرین باشد و دلها را گرم کرده و امید بیشتری به جامعه بدهد.
به نظر میرسد تمام خطبههای نمازجمعه تهران از یک جبههگیری سیاسی برخوردار است به نظر شما بهتر نیست برخی از خطیبان نماز جمعه از جهتگیری سیاسی متفاوتی انتخاب شوند؟بنده با تعابیری چون جهتگیری سیاسی در نماز جمعه موافق نیستم. نمیخواهم هم تقابل ایجاد شود؛ ولی به نظر من آقای روحانی به لحاظ شخصیت حقوقی و اخلاقی که از آن برخوردار هستند و مردم علاقهمند هستند سخنان ایشان را بشنوند شایسته است در نماز جمعه خطبه بخوانند.
انتخابات مجلس خبرگان رهبری آینده که از اهمیت بالایی برخوردار است را چگونه ارزیابی میکنید؟مجلس خبرگان از ارکان نظام و مجلسی فراجناحی است. شأن مجلس خبرگان اینگونه است که شخصیتهایی که از دانش و تجربه برخوردارند در مجلس باشند و یک حالت متعادل باشد. مجلس خبرگان باید از افراد معتدل، متفکر و جناحهای مختلف فکری تشکیل شود چراکه اگر فضا اعتدالی باشد کشور در جهت مثبت سوق داده میشود.
رابطه علما و بزرگان قم با دولت آقای روحانی به چه صورت است؟ روحانیت قم از ابتدای تشکیل دولت تدبیر و امید موافق ایشان بودند و این حالت تا هماکنون نیز ادامه داشته است. آقای روحانی فردی مدیر، مدبر، عاقل، اندیشمند، مجتهد و عضو مجلس خبرگان بودهاند که در ضمن در لباس روحانیت هم هستند. روحانی با آداب چگونگی رابطه با علما و مراجع آشنا است و مراجع هم دید مثبتی به رئیسجمهور منتخب دارند. آقای روحانی هماکنون ازموقعیت مثبتی در قم برخوردارند. هماکنون حمایتهای آشکار ونهانی از آقای روحانی و دولت ایشان در قم وجود دارد. اما عده بیکار ننشستهاند و تلاشهایی انجام میدهند که رابطه علما و آقای روحانی به تیرگی گرایش پیدا کند. بنده اما معتقدم این عده به اهداف خود نخواهند رسید و حمایت علما و مراجع از آقای روحانی تا پایان دوران ریاستجمهوری ایشان ادامه خواهد داشت.