محمدمهدی پورمحمدی در یادداشتی با عنوان «بنماند هیچش الا هوس قمار دیگر» در شهروند نوشت:
١-آپارتمانشان شده مثل انبارهای بنکداری، پر از کیسههای ١٠کیلویی برنج ایرانی و هندی، با مارکهای گوناگون، قوطیهای آب میوه، رب گوجهفرنگی، انواع چای و... دیگر جایی برای زندگی، تماشای تلویزیون، غذا خوردن، مشق نوشتن و درس خواندن و بازی کردن بچهها و خواب باقینمانده. کارشان شده بود پهن کردن و جمع کردن. سفره را جمع میکردند و رختخواب پهن میکردند. میز و مبلشان شده کارتنهای رب گوجه فرنگی. بچهها تشک خوابشان را روی انبوه کیسههای برنج میاندازند. حاضرند این اجناس را به نصف قیمت بفروشند، اما هیچکس نمیخرد. دهها کارتن آب میوه فاسد شده را دور ریختند و دهها کارتن دیگر در صف انتظار است تا چند روز دیگر راهی فاضلاب شود. اما دریغ از یک پاپاسی! خودشان عقیده دارند که از اول هم شانس برنده شدن نداشتهاند، اما این طلسم بدشانسی را باید به طریقی بشکنند.
٢-در دوران جنگ تحمیلی و کمبود کالاهای موردنیاز بعضی از کاسبهای فرصتطلب که البته تعدادشان کم بود و شامل همه کاسبهای شریف نمیشد از نیاز مردم سوءاستفاده میکردند و کالاهایی که روی دستشان مانده بود را به همراه اجناس ضروری به مشتریان قالب مینمودند. مثلاً یک شیشه مربا را به همراه یک سنگ پا، و یک قالب کره را به ضمیمه یک کیسه حمام میفروختند. بنده یک بار مجبور شدم دو کیلو لپه را ملصق به یک جارو قزوینی بخرم که هنوز جاروی مربوطه موجود است و اگر مجبور نبودم تا حالا که بیست و هشتسال از آن خرید کذایی گذشته جارو قزوینی نمیخریدم. حکایت شترداری است که شتری گم کرد و نذر کرد که اگر پیدا شود شتر را به یک درهم بفروشد. از شانس بد یا خوب، تا نذر منعقد شد، سر و کله شتر هم پیدا شد. شتردار که مجبور به ادای نذر بود و از طرفی دلش راضی نمیشد شتر سرخ موی جلودار کاروانش را به یک درهم بفروشد، بزغالهای به دم شتر بست و فریاد برآورد شتر یک درهم! اما هرکس برای خرید مراجعه میکرد میگفت شتر و بزغاله را روی هم میفروشد شتر یک درهم و بزغاله صد درهم! به این صورت هم نذرش ادا میشد و هم مداخل میکرد.
٣-این روزها تب جایزه دادن روی برنج، روغن، رب گوجه فرنگی، آب میوه و... بالا گرفته است. جایزهدهندگان به استثنای یکی دو تا، تولیدکننده نیستند و کارشان فقط بستهبندی است. بعضی از آنها حتی بستهبندیکننده هم نیستند، فقط یک نام را به ثبت رسانده و برای تهیه جنس از ظرفیت خالی دیگر کارخانهها استفاده میکنند. جوایزی را هم که به قید قرعه به معدودی از خریداران میدهند از جیب خود و از سود خود نمیپردازند، کافی است مبلغی روی قیمت واقعی جنس بکشند و از محل آن جوایز را تأمین کنند و مبلغ هنگفتی نیز که یامفت محسوب میشود و بابت آن نه تولید کردهاند و نه بستهبندی، برایشان باقی بماند. خریداری که از وضع رقتبار اقتصادی میراث دولتهای نهم و دهم رنج میبرد و خود و همسر و فرزندش هزار آرزوی سرکوبشده در دل دارند، به کیفیت جنس جایزهدار اهمیت نمیدهند و دیگر به چند صد و حتی چندهزار تومان گرانتر بودن کالا توجه نمیکنند. «زود میخرد و زیاد میخرد.» چرا؟ چون در صفحه جعبه جادو برنده خوششانس خندانی را میبینند که سخاوتمندانه بخشی از جایزه را به امر خیر اختصاص میدهد، مادرش را به حج، همسرش را به زیارت امام رضا میفرستد و یا به ساخت مسجد اختصاص میدهد و با بقیه آن زخمهای کهنه زندگیاش را التیام میبخشد. بینندگان تحتتأثیر تبلیغات تلویزیونی، با آن برنده خوشبخت همذاتپنداری میکنند، اما از دیدن میلیونها نفری که به امید برنده شدن صدها کیلو و صدها لیتر جنسی را که احتیاج نداشته خریده، در منزل تلنبار کرده و نهتنها مشکلی از مشکلاتشان گشوده نشده بلکه از حل مشکلات قابل حل خود بازماندهاند را نمیبینند. این معجزه جعبه جادو و رسانه ملی ما است!
٤-این به اصطلاح واحدهای تولیدی درحقیقت بنگاههای «لاتاری» و «بختآزمایی» هستند که به دلیل ممنوعیت قمار در کشور به «بلیت بختآزمایی» کالایی را الصاق و با این کار شتر را با بزغاله، مربا را با سنگپا و لپه را با جارو قزوینی به مشتری قالب میکنند. با این کار هم شرع و قانون را دور میزنند، هم نذرشان ادا میشود و هم سود کلانی به جیب میزنند.
٥-اگر در معاملات ربوی حیله مجاز نیست و با قرضالحسنه دادن صدمیلیون تومان به مدت دوسال و فروش یک شاخه نبات و یا یک قوطی کبریت، دو ساله به مبلغ نود و ششمیلیون تومان، به اقساط ماهانه چهارمیلیون تومان، معامله ربوی تطهیر نمیشود، به طریق اولی فروش بلیت بختآزمایی به همراه اجناسی مانند آنچه این روزها معمول است نیز حلال نخواهد شد. خواهش صاحب این قلم این است که اگر خواستید راجع به این مسأله شرعی استفتا کنید، نپرسید: «آیا فروشنده میتواند بخشی از سود حلال خود را در قالب جایزه به قید قرعه به خریداران اهدا کند و از این طریق به تشویق خریداران به خرید اجناس خود اقدام نماید؟» پاسخ احتمالی این خواهد بود: «در فرض مورد سوال بلا اشکال است.» بپرسید: الف- «آیا یک موسسه لاتاری و بختآزمایی میتواند به بلیتهایی که میفروشد جنسی را ضمیمه و بلیت را با برنج، روغن، آب میوه، رب گوجهفرنگی و قسعلیهذا بفروشد؟ ب- «آیا فروشنده میتواند مبلغی روی اجناس خود کشیده و از طریق قرعهکشی قلیلی از آن را به مشتریان جایزه داده و بقیه را نوشجان فرماید؟» آن وقت ببینید پاسخ چه خواهد بود!
٦-لاتاریهای پیامکی نیز دام فریب دیگری است که متاسفانه بوی پول آن، برخی موسسات رسمی را نیز وسوسه کرده و بهدام پولپرستی و کسب سود بادآورده کشیده است. شما خواننده عزیز این روزها چند پیامک با مضامین هر پیامک از پنجاه تومان به بالا دیدهاید که شما را تشویق کردهاند در قرعهکشی شرکت کنید تا برنده لپتاپ، سفر مشهد، کیش، لوازم آرایش، دیگ و قابلمه و هزار و یک جور جایزه بیربط و با ربط دیگر شوید؟ آیا مسئولان امر تا کنون به این مسأله پرداختهاند که چند صد و یا چندینهزار شخص و موسسه که هویتهایشان برای هیچ کاربری شناخته شده نیست چه حجم بالایی پول از این راه پارو میکنند و به جیب میزنند؟ تأسفآور است که همراه اول اخیراً همراهی خود را با یک سازمان گردشگری اعلام داشته و با هر پیام به مبلغ هفتاد و پنج تومان با مسابقه پیامکی که همان اسم مستعار لاتاری است، شما را به بردن ١٧١٧ جایزه که به جز ٧٥ عدد آن بقیه نامعلوم است، دعوت میکند.
٧-مسئولان باید تکلیف خود را با این پدیده که به نظر صاحب این قلم، شبهه جدی شرعی دارد و هیچ قانونی بر آن حاکم نیست و یکی از مصادیق بارز کلاهبرداری است یکسره کنند. شترسواری دولا دولا نمیشود، اگر لاتاری و بختآزمایی حلال و مجاز است، برای آن مجوز رسمی صادر شود. در این صورت دم آن از مایحتاج مردم جدا میشود و هر که اهلش بود فقط پول لاتاری و بختآزمایی را میپردازد و مجبور نیست به همراه آن کلی روغن پالم، برنج هندی و... بخرد. از طرف دیگر، سازمانی که عهدهدار بختآزمایی و لاتاری است شناسنامهدار و تحت نظارت نهادها و ارگانهای مربوطه فعالیت میکند و مردم خواهند دانست که با کدام موسسه طرف هستند و هر روز مورد تهاجم تبلیغاتی صدها پیامک ناشناس و بیهویت قرعهکشی قرار نمیگیرند. اگر هم این کار شرعی نیست جلوی آن را بگیرند، برای آن مجازات تعیین کنند و متخلفین را تحت پیگرد قانونی قرار دهند. آمرین به معروف و ناهیان از منکر نیز براساس آیه شریفه: «يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُواْ إِنَّمَا الْخَمْرُ وَالْمَيْسِرُ وَالأَنصَابُ وَالأَزْلاَمُ رِجْسٌ مِّنْ عَمَلِ الشَّيْطَانِ فَاجْتَنِبُوهُ لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ »٢ در مورد این عمل شیطانی که از موارد بین مناهی است، به وظیفه شرعی خود عمل نمایند.
--------------------------------
١- مولانا جلالالدین بلخی، دیوان شمس
غزل ١٠٨٥
٢- سوره مبارکه المائده آیه ٩٠