آلودگیها به تهران هجوم آوردهاند. هوا، آب، غذا، میوهها و... . در همهشان میتوان ردپایی از آلودگی پیدا کرد. آلودگی به سرب، نیترات، روغنهای مضر، میکروبها و باکتریهای فاضلابی. همه اینها به تدریج سر از غذایی که میخوریم و هوایی که نفس میکشیم درآوردهاند. نه میتوان جلویشان را گرفت نه میتوان آنها را از زندگی حذف کرد. تهرانیها خیلی وقت است چارهای جز کنار آمدن با شرایط را ندارند. یا باید کولهبارشان را ببندند و به شهری دیگر بروند یا همین جا بمانند و با هرچه هست کنار آیند. سرطان بگیرند، اختلالات قلبی- عروقی، تنفسی و... پیدا کنند، افسردگی بگیرند. آمار فوتیهای سال ٩١ نشان میدهد که در این مدت ٢٤٠٠ تا ٤٨٠٠ نفر در پایتخت، بهدلیل عوارض ناشی از آلودگی هوا جانشان را از دست دادهاند. این تنها آمار آلودگی هواست، ما با انواع آلودگیهای دیگر مواجهایم؛ آلودگیهایی که گفته میشود منجر شده تا میزان مرگ طبیعی به شدت کاهش پیدا کند. حالا وضع به جایی رسیده که مردم نگران شدهاند.
رحمتالله حافظی، رئیس کمیسیون سلامت و محیطزیست شورای شهر تهران، در گفتوگو با «شهروند» از ادامه این روند نگران است و میگوید کشور دچار تراژدی زیستمحیطی شده. او افزایش حساسیت قوه قضائیه در برخورد با متخلفان را یکی از راهکارها میداند.
اخیرا در جلسه روسای شورای شهرهای کلانشهرها و مراکز استانها اشارهای به وضع سلامت تهران و چند شهر دیگر کشور داشتید و اعلام کردید که موضوع سلامت طی ٣٠سال گذشته مورد غفلت زیادی قرار گرفته. هماکنون با آلودگیهای هوا، غذا، آب و... مواجه هستیم و این شرایط مردم را روز به روز نگرانتر کرده. وضع به گونهای شده که مردم نمیدانند چه غذایی بخورند که کمتر آلودگی داشته باشد. پیاز بخورند که نیترات دارد، سبزیجات مصرف کنند که با آب فاضلاب آبیاری میشود یا چگونه هوا را نفس بکشند که کمتر دچار مشکل شوند. کمیسیون سلامت شورای شهر برای پاسخ به این نگرانیها چه کارهایی کرده یا در دست اقدام دارد؟کلیاتی درباره مسائل زیستمحیطی کشور وجود دارد که باید بیان شود. آلودگیها ازجمله آلودگی هوا به شهر تهران محدود نمیشود. درحال حاضر شهری مانند سنندج که در گذشته یک شهر پاک به شمار میرفت دچار آلودگی شده است. گزارشهای زیستمحیطی هم نشاندهنده افزایش آلایندگیهاست. نمونه آن گزارشی است که در سال ٢٠١٢ منتشر شد که رتبه زیستمحیطی ایران از میان ١٣٠ کشور، ١١٤ بود.
این رتبه برای کشور ما خیلی پایین نیست؟متاسفانه، همینگونه است. یک تراژدی محیطزیستی برای کشور رخ داده، اما اگر کمی دقت کنیم، متوجه میشویم که اتفاق یکباره رخ نداده. این مسائل حاصل رویدادها و غفلتهایی است که درنهایت ما را با یک تراژدی روبهرو ساخته است.
علت چیست؟ علت اصلی از یکسو، خطاهای اقتصادی و سودجویی برخی افراد و از سوی دیگر بیتفاوتی دولت و برخی مردم نسبت به محیطزیست و سلامت خود و جامعه است. متاسفانه طی سالهای طولانی ما چشم خودمان را روی تمام اتفاقات بستیم و واکنشی نشان ندادیم، حالا پس از گذشت ٢٠، ٣٠سال میبینیم که چه فاجعهای رخ داده است.
یعنی تمام این اتفاقات در نتیجه نگاه اقتصادی به مسائل رخ داده است؟ بنگاههای اقتصادی برای رسیدن به سود بیشتر موانعی را که بر سر راهشان است، حذف میکنند، حالا این حذف میتواند به روشهای مختلف باشد، میتواند با باجدهی، شانتاژ و غیره باشد، با این رویه این بنگاهها هیچ ارزشی برای زندگی انسانی، زیستبوم، حیاتوحش و... قایل نیستند و تمام اینها به راحتی قربانی میشوند.
همانطور که خودتان اشاره کردید از نظر زیستمحیطی در شرایط خوبی به سر نمیبریم. برای جلوگیری از پیشرفت این شرایط چه اقداماتی را پیشنهاد میکنید؟در حال حاضر یک روند تخریبی پرشتابی بر محیطزیست کشور حاکم است و تنها راه این است که محور برنامهریزیها عقلانیت باشد. با عقلانیت و اولویت قایل شدن برای سلامت محیط زیست، میشود برنامهریزی کرد و از این معضلی که کشور دچارش شده، خارج شد. برای این کار باید بخش اقتصادی را ملزم کنیم تا از زاویه اکولوژیک به مسائل نگاه کند. کسانی که متولی امور اقتصادی هستند حتما باید از این منظر پروژهها را پیش ببرند. با این روش بسیاری از نیازهای اجتماعی و زیستمحیطی مدنظر قرار میگیرد. اگر به جز این رخ دهد، تخریبها و آلودگیهایمان بیشتر میشود. یکی از مصادیق دریاچه ارومیه است. کسانی بهدلیل منافع خودشان تیشه به ریشه این دریاچه زدند.
بررسیها نشان میدهد ٨٠هزار چاه عمیق اطراف دریاچه حفر شده که بیش از ٥٠هزار مورد آن غیرمجاز است، یعنی این چاهها یا بدون اطلاع دستگاههای ذیربط حفر شده که بیاطلاعی دستگاههای ذیربط قابل قبول نیست، زیرا آنها موظف بودند نظارت کنند، یا با روشهای غیرقانونی اقدام به حفاری کردهاند که باز هم این موضوع پذیرفتنی نیست. متاسفانه اینجا سهلانگاری دستگاههای مسئول رخ داده است. از طرف دیگر میبینیم که جادهای وسط دریاچه احداث کردهاند که حجم عظیمی از سنگ و سیمان و شن و آهن درون دریاچه ریختهاند و باعث اختلال در گردش طبیعی دریاچه شده است. همچنین شاهد آن هستیم که پسماند صنعتی و خانگی به آب دریاچه سرازیر میشود. از سوی دیگر سطح کشت زمینهای کشاورزی اطراف دریاچه از ١٥٠هزار هکتار به ٧٠٠هزار هکتار افزایش و حتی کشاورزی منطقه تغییر پیدا میکند، یعنی الگوی کشاورزی منطقه به سمت محصولاتی میرود که به آب زیادی نیاز دارند، درحالیکه همه اینها باید از سوی مسئولان کنترل میشد. سدهایی که در بالادست دریاچه احداث شده و سایر مسائل موجب شده تا دریاچه ارومیه به یک دریاچه بیجان و بیروح تبدیل شود که اکوسیستم منطقه را به هم بزند. حالا با یک باد ملایم ذرات نمک بلند میشوند و در عین حال میتوانند دهها تا صدها کیلومتر زمینهای کشاورزی را از بین ببرند و حتی برای سلامتی مردم منطقه بهشدت خطرناک باشد.
در کنار وضع دریاچه ارومیه که تنها نمونهای از دهها و شاید صدها مشکلات زیستمحیطی کشور است، سالهاست که ما با معضل آلودگی هوا مواجه هستیم. آلودگیای که عامل بسیاری از بیماریها، ازجمله سرطانها شده است. آیا اینها همه در پایین آمدن رتبه زیستمحیطی ایران تأثیر دارد؟بله، اینکه چرا هوای کشور ما جزو مسمومترین هوای دنیاست، پاسخش بسیار ساده است. مصرف سوخت غیراستاندارد، خودروهای غیراستاندارد، مدیریت شهری ناهنجار و ضد اکولوژیک و به دور از مسائل زیستمحیطی. چرا دریای خزر ما به آلودهترین آبها تبدیل شده است؟ به جز این است که سالها از پاکسازی رودها و شریانهایی که به سمت دریاچه میآمد، غفلت شده! متاسفانه در کشورهای همسایه هم آلودگیهای نفتی را شاهد هستیم. چرا خلیج فارس ٤٧برابر بیشتر از ظرفیت طبیعیاش آلوده است؟ ما شاهد آن هستیم که روزانه ١٥٠٠ نفتکش بزرگ از این مسیر تردد میکنند، سالانه بیش از ٢میلیون بشکه نفت و ترکیبات هیدروکربنی و هر ثانیه ٣٠٠ کیلوگرم فلزات سنگین مثل مس توسط کارخانههای آب شیرین وارد خلیج فارس میشود، این موارد ناشی از مسائل اقتصادی است که اخلاق را مدنظر قرار نمیدهد.
هر روز آلودگی جدیدی در غذا، هوا، آب و... اعلام میشود. همین مسأله موجب شده تا مردم نگران شوند. کمیسیون سلامت شورای شهر، برای این میزان آلودگی چه برنامهای دارد؟ برای نمونه با وزارت جهاد درباره آبیاری زمینهای کشاورزی با آب فاضلاب صحبت شده یا با اصناف و اتحادیهها برای تولید مواد سالم برنامه دارید؟موضوع مهم این است که باید تمام کارها و پروژههای عمرانی پیوست زیستمحیطی و سلامت داشته باشد. نهتنها در شورای شهر تهران بلکه در سایر شهرها هم باید حتما شهرداری ملزم به انجام این کار شود. یعنی تمام پروژهها علاوه بر اینکه باید پیوست زیستمحیطی داشته باشند، پیوست سلامت هم باید در ادامه آن بیاید.
این کار صرفا باید توسط شهرداری انجام شود؟ در کنار شهرداری، دولت و مجلس هم باید به این موضوع توجه داشته باشد و بیشتر از این اجازه ندهیم که سلامت مردم به خطر بیفتد. در همین راستا هم در برنامه پنجساله دوم شهرداری این تکلیف را اعلام کردیم و به هیچ عنوان اجازه نمیدهیم که یک پروژه مصوب شود و بعد حین اجرا، برای آن پیوست زیستمحیطی تعریف شود. قبل از اینکه پروژه کلید بخورد باید پیوستها آماده شده باشند. پس از تأیید این پیوستهاست که میتوان پروژه را آغاز کرد. برای نمونه در مورد تونل توحید اگر پیوست سلامت و محیط زیستی آن آماده شده بود و به تأیید میرسید، سپس عملیات تونل شروع میشد، دیگر شاهد نبودیم که موتورسیکلتسوارها، وسط تونل بیهوش شوند و خسارتهای مالی و جانی به مردم وارد کنند، بعد هم هزینههای مضاعفی را از جیب مردم صرف رفع مشکل کنیم.
شما اشاره میکنید که پروژهها پیوست زیستمحیطی و سلامت ندارند، داشتن این پیوست در سوددهی پروژهها تاثیری دارد؟برای نمونه تصور میکنیم تونل توحید توسط بخش خصوصی ایجاد شده بود و عوارض تونل هم دریافت میشد، آیا بیتوجهی به پیوستها سوددهی آنها را کم میکرد؟ خیر. بخش خصوصی اگر مسائل زیستمحیطی را میدید نهتنها به سلامت مردم آسیب نمیزد بلکه هزینههای دیگری که برای بازسازی تونل باید در نظر میگرفت، به آن اضافه میشد. اگر بخش خصوصی متولی ساخت چنین پروژهای بود، حتما مسأله بُعد خصوصی و قضایی هم پیدا میکرد و باید پاسخ میداد. اما چون کار دست بخش خصوصی نبود، این همه موتورسوار در این تونل بیهوش نمیشدند بدون اینکه کسی هم پاسخگو باشد.
پس درنهایت میتوان گفت که متولیان این پروژهها، دیواری کوتاهتر از بخش سلامت و محیطزیست پیدا نکردهاند؟دقیقا همین است، چون کسی متولی نبوده و کسی مطالبه نمیکرده. من از آقای هاشمی وزیر بهداشت تشکر میکنم که مشکلات سلامت را بیان میکند. درست است که برخی آلودگیها سلامت مردم را تهدید میکنند، اما آگاهی داشتن مقدمهای برای دخالت است. درحالیکه در دولت دهم این طور نبود. آن زمان متاسفانه شرایط به گونهای بود که وقتی یک کارشناس موضوعی را مطالعه و بیان میکرد، پس از اولین جلسه دولت با اخم رئیس دولت، وزیر همان موضوع را تکذیب میکرد. خوشبختانه این فضا شکسته شده است. با سلامت مردم نمیشود شوخی کرد. اخیرا گزارشی را مطالعه میکردم که در آن عنوان شده بود بیش از ٩٠درصد آبلیموهای موجود در سطح شهر تقلبی است. نمیدانم صحت و سقم این گزارش تا چه حدی است اما اگر اینگونه باشد، باید به سرعت پیگیری شود. همین آلودگیها باعث شده تا سن شروع به سرطان در ایران نسبت به سایر کشورها ١٠سال پایینتر بیاید. درحال حاضر ما بالاترین رتبه ابتلا به سرطان را داریم.
موضوعاتی که درباره آلودگی آب و هوا و... اشاره کردید شاید به این خاطر باشد که بخش سلامت آن طور که باید، ضمانت اجرایی برای برخورد با تخلفات را ندارد. کمیسیون سلامت شورای شهر، چطور میتواند این حساسیت و ضمانت را ایجاد کند؟وزارت بهداشت در یکسال گذشته، نشان داده که نسبت به مسائل حساس شده است. در این مدت شورایعالی محیطزیست تشکیل شد. کمیته بررسی آلودگی هوا که سالها تعطیل بود، دوباره احیا شد. شوراها بهترین ابزار برای مقابله با انحرافات موجود را افکار عمومی میدانند. همین که ما مطلع شویم جایی انحرافی وجود دارد و آن را به افکار عمومی منتقل کنیم، ارزشمند است. البته نمیشود گفت که به همین موضوع باید اکتفا کرد، اما انتقال مسائل به افکار عمومی و مطالبه ایجاد کردن در میان آنها، خودش پاسخگویی دستگاه اجرایی را افزایش میدهد و تحریم آن نهاد یا شرکت که دچار انحراف شده از سوی مردم ضمانت اجرا میشود. تصور کنید یک شرکت تولیدکننده لبنیات، بهعنوان متخلف نامش در رسانه اعلام شود، همین الان هم پس از ماجرای روغن «پالم» مصرف شیر پرچرب در میان مردم به شدت کاهش پیدا کرده. این اتفاق بهترین تنبیه برای خاطیان است، یعنی با قهر مردم مواجه شوند و مردم آنها را تحریم کنند. ما از مسئولان هم انتظار داریم که این مسائل را جدی بگیرند و با آن برخورد کنند. باید خسارت و هزینه تخلف به قدری سنگین باشد که کسی اجازه تخلف به خود ندهد.
به نظر شما چه بخشی در زمینه برخوردها مقصر است؟متاسفانه ما شاهد کوتاهیهایی در این بخش هستیم، ازجمله اینکه از قوه قضائیه انتظار حساسیت بیشتری داریم. اگر آنها ٤، ٥ تخلف را با اعلام اسامی اعلام کنند و آنها را از مزایای اجتماعی محروم کنند، دیگر از این اتفاقها نمیافتد. ما قوانینی داریم که مربوط به دههاسال پیش است. نمیتوان با این قوانین کاری کرد. کسی که تخلف میکند، مواردی هست که متخلف بابت کار سنگینی که کرده تنها، ١٥٠ تا ٢٠٠٠ تومان جریمه میشود. این برخوردها بیفایده است از این رو بازنگری بیشتری نسبت به قوانین ضرورت دارد.
کمیسیون سلامت میتواند ضمانت اجرایی را بالا ببرد؟ما از طریق ایجاد مطالبه از سوی مردم میتوانیم این کار را انجام دهیم و از سوی دیگر هم بهعنوان نماینده مردم میتوانیم پیگیر باشیم. مسئولان هم از بین مردم هستند. حتما آنها برای خانواده و سلامت خانواده خودشان ارزش قایل هستند و امیدواریم به سادگی از کنار مسائل نگذرند.