دولت آمريکا با تهيه يک فيلم يک ساعته، ابعاد تازهاي از وحشيگريهاي صدام و وضعيت حکومت وي و همچنين جنايات دو پسرش را افشا کرد.
به گزارش خبرنگار «تابناک» در اين فيلم که براي نخستين بار معشوقههاي صدام نيز در آن نشان داده ميشوند، به هزار توي زندگي اين جنايتکار قرن بيستم، نگاه شده و ابعاد گوناگوني از آن، هر چند ناقص است، به نمايش درميآيد.
در اين فيلم براي نخستين بار افشا ميشود بنا بر مستنداتي که از قبيله صدام در دست است، مادر ديکتاتور عراق حتي پس از تولد وي، حاضر به نگهداري از فرزندش نميشده و تا سه سالگي او را نپذيرفت.
شرارتهاي ناپدري صدام به ويژه در نوع آزارهاي جسمي و روحي او تا سنين نوجواني در اين فيلم بازگو شده است.
بنا بر اين گزارش، همچنين در اين فيلم برخي از جنايات و فعاليتهاي صدام افشا ميشود؛ از جمله ديدار صدام با جمال عبدالناصر در مصر پس از فرار او از زندان و سوءقصد نافرجام به عبدالکريم قاسم، نخستين رئيسجمهور عراق مورد اشاره قرار ميگيرد.
در اين ديدار يک ساعته، صدام که مورد توجه سازمان اطلاعات ارتش مصر قرار گرفته، با هدايت جورج بوش پدر، که مسئول دفتر «سي.اي» در خاورميانه بوده است با جمال عبدالناصر ديدار ميکند. اين ديدار محرمانه بازتاب دهنده ديدگاه نهايي دولت مصر درباره صدام است که وي را فردي جاهطلب و مردي با اراده براي آينده سياسي عراق نام ميبرند.
در اين فيلم همچنين به نوع رد و بدل شدن پيغام به هنگام دستگيري صدام و زنداني شدن وي نيز اشاره ميشود.
صدام در ديدارهاي خود با ساجده، همسرش که دختر دايي اون نيز بود، با استفاده از پوشک فرزند نوزادش عدي که ساجده آن را به زندان ميآورد، به بعثيها پيغام ميدادند.
همچنين در اين فيلم به نوع زندگي عدي صدام حسين، فرزند صدام نيز اشاره شده است که وي در سنين نوجواني به همراه برادرش حسين، به شکنجهگاههاي دولت عراق برده ميشده و از نزديک نحوه شکنجه زندانيان سياسي و مخالفان حزب بعث و صدام را ميديدند.
در فيلم، شکنجه همکلاسيهاي عدي در مدرسه توسط فرزند هوسران صدام مورد تأييد قرار ميگيرد و با اشاره به بيبندوباري جنسي وي به ليست بلندبالايي از دختران دانشجوي دختران دانشگاه بغداد اشاره ميشود که مورد تعرض فرزند خشن صدام قرار ميگرفتند.
اين گزارش ميافزايد: عدي که مسئوليت شکنجه ورزشکاران عراقي را نيز بر عهده داشته است، با استفاده از اينترنت به دنبال يافتن شيوه شکنجههاي باستاني براي اذيت و آزار ورزشکاران عراقي بوده است.
تيره شدن روابط صدام و ساجده به دنبال حضور برخي از زنان در زندگي خصوصي صدام و ازدواج او با سميرا نيز در اين فيلم بازتاب داده شده و عدي براي انتقام از پدرش مصمم نشان داده شده است و کار اون به جايي ميرسد که کريم جاجو، که براي صدام معشوقه دست و پا ميکرد را در فرودگاه بغداد کشت.
صدام براي نخستين بار دستور شکنجه عدي را به دليل کشتن جاجو صادر ميکند. جاجو کسي است که سميرا را براي صدام به عنوان همسر تازه انتخاب کرده و عدي قسم خورده بود انتقام خود و مادرش را از وي بگيرد.
در اين فيلم روند متزلزل خانواده صدام، حتي در ميان دختران وي نيز به نمايش گذاشته ميشود. دختران صدام حسين نيز با روحيه پرخاشگري و اذيت و آزار در مدرسه حاضر ميشدند. رغد، دختر صدام که هماکنون در اردن است، روزي به مادرش در مدرسه گفته بود، اگر معلم ما به آنچه ميگوييم، گوش ندهد، وي را در وسط مدرسه شکنجه خواهم کرد.
درباره قصي صدام، ديگر پسر صدام، فيلم هر چند به آرامش و خويشتنداري وي تأکيد دارد، اما روشن ميسازد که فرزند ديگر صدام نيز در خوي جنايتکاري دستکمي از پدر و برادرش نداشته است.
در اين فيلم قصي به همراه پسر عموي پدرش، علي شيميايي نشان داده ميشود که در روستاهاي کردستان، مردم بيگناه، اعم از زن و مرد و کودک و پير از خانهها بيرون کشيده شده و مانند گل پرپر ميشوند.
قتل دامادهاي صدام به دست عدي، از ابعاد وحشتناک اين فيلم است. به دستور عدي پس از انتقال حسن و حسين کامل، دامادهاي صدام به ويلايي در حومه بغداد، آنان از زمين و هوا مورد هجوم قرار ميگيرند. در اين حمله که علي شيمايي نيز حضور داشته و بيشتر به صحنههاي فيلمهاي اکشن هاليوودي شباهت دارد، حسن و حسين کامل در حالي که از ساختمان بيرون آمدند، نشان داده ميشوند که آماج مسلسلهاي خودکار دار و دسته عدي قرار ميگيرند و کشته ميشوند.
دختران صدام حسين در اين فيلم پنهان نميکنند که بابت کشتن شوهرانشان از پدر خود متنفر شدهاند.
در ادامه اين فيلم، قاچاق نفت عراق توسط عدي در سالهاي تحريم اقتصادي اين کشور و سود سرشاري که وي و حکومت عراق از اين راه به دست آوردهاند، به نمايش درميآيد.
عصبانيت صدام از عدي و آتش زدن پارکينگ اتومبيلهاي شيک وي توسط صدام، از نکتههاي قابل توجه اين فيلم است.
يکي از غافلگيرکنندهترين صحنههاي اين فيلم، تصاوير نگهداري دلارهاي نفتي عدي در کاخ اختصاصي وي است.
او حتي اين پولها را به بانکهاي عراق نيز انتقال نداده و همچنان سرنوشت اين پولها در هالهاي از ابهام است.
شکار زنان زيبا توسط صدام از صحنه هاي قابل توجه فيلم است. ديکتاتور عراق حتي شبي که کويت را از دست او خارج کردند با يکي از همين معشوقههاي شکار شده به نام «پاريرسولا لمپسوس» بود. اين معشوقه با ظاهر شدن در فيلم ياد شده، به بغض و گريههاي صدام براي از دست رفتن کويت اشاره ميکند و ميگويد: در حالي که سربازان عراقي در مرزهاي کويت توسط آمريکاييها زنده به گور ميشده، صدام در آن شب براي خوشگذراني با من ترانههاي فرانک سيناتراي آمريکايي را پخش کرد.
ابعاد گوناگوني از قتلعامهاي صدام در دوران جواني براي جوخههاي مرگ حزب بعث و همچنين تصفيه خونين حزب بعث در آغاز به قدرت رسيدنش در سال 1980 ميلادي و خواندن نامهاي کساني که بايد اعدام ميشدند در جمع سران حزب بعث از صحنههاي تکان دهنده اين فيلم است.
اعدام اين عده در برابر چشمان ديگر اعضاي حزب بعث به همه آنان فهمانده بود که کسي نبايد با وي مخالفت کند.
بيماري پارانوئيد صدام نيز مورد اشاره قرار ميگيرد و يکي از روانشناسان ميگويد که همين بيماري باعث شد که او نتواند تصميم درستي براي بيرون رفتن از عراق بگيرد.
همچنين روزهاي پاياني عمر صدام نيز در اين فيلم به تصوير کشيده شده و لحظات پيش از اعدام و در حالي که صدام هنوز در دست نيروهاي آمريکايي بود، وي خطاب به آمريکاييها التماس ميکند، که من به شما خدمت کردم، مرا اعدام نکنيد و به دست آنان نسپاريد. دشمن شما ايران است. من با دشمن شما دشمن هستم. در اين هنگام يک پزشک آمريکايي به او آرامبخش ميزند تا هزيانگويي و ترس او فرو نشيند.
او که عاشق شکلات و سيگار برگ بود، در اين فيلم در زنداني نشان داده ميشود که از سربازان آمريکايي که زندانبانانش بودند، تقاصاي شکلات و سيگار برگ ميکند. هزيانگوييهاي صدام را که آمريکاييها با دوربينهاي مخفي ضبط کردهاند، به واشنگتن منتقل کرده و در اسناد ملي آمريکا نگهداري ميکنند.
در اين فيلم درباره طبقهبندي شکنجههاي صدام و حکومتش اين گونه گفته ميشود که مرزي براي زير پاي گذاشتن حقوق انساني وجود نداشته است و آنان بر جان و مال مردم بيش از سي و پنج سال اينچنين حکومت کرده بودند.
اشغال کويت، به دست صدام، در اين فيلم به گونه جالبي بازتاب داده شده است.
آن زمان که امير کويت، شيخ جابر در بغداد مهمان صدام به مناسبت اجلاس سران عرب بود، امير کويت از صدام براي ديدار از اين شيخنشين دعوت ميکند. صدام به امير کويت ميگويد، آنجا مثل خانه ماست، خودم ميآيم. شيخ جابر به آمريکاييها گفته بود من گمان نميکردم او اينچنين بخواهد بيايد و کشور ما را در ساعاتي اشغال کند.
صدام از امير کويت و سران کشورهاي حوزه خليج فارس به عنوان حکام فاسد بيلياقتي نام برده که به هيچ دردي نميخورند و لياقت زمامداري در کشورشان را ندارند.
گفتني است، درباره ايران نيز صدام اشاره شگفتي دارد. او در اين باره ميگويد، جنگ با ايرانيان تجربه تلخي بود؛ مانند اين بود که مشت خود را محکم بر سندان بکوبيم. آنان بارها من را ترسانده بودند و مقاومت آنها در برابر ما فوق تصور بود.