از قبل وقت گرفته ام. ساعت 4 بعداز ظهر. این ساعت خلوتتر است. قرار است نیم ساعت بیشتر طول نکشد. از پشت تلفن با خنده میگوید: «اگر مشتریها ببینند یک خانم توی آرایشگاه است، میخواهند آدم را هزار جور سؤال پیچ کنند.»
وجود یک خانم توی آرایشگاه البته اصلاً چیز عجیبی نیست مگر اینکه آن آرایشگاه، مردانه باشد. قرار ما میشود ساعت 4 بعداز ظهر روز پنجشنبه در طبقه چهارم یک ساختمان پنج طبقه. رأس ساعت 4، زنگ واحد 15 را میزنم و امیر آقا که ظاهرش هیچ شباهتی به سلمانیهای قدیمی ندارد، در را به رویم باز میکند. وارد آپارتمان دو اتاق خوابه میشوم که بوی عود همراه با موسیقی ملایمی، فضایش را دل انگیز کرده است. سالن، دو تا آینه بزرگ دارد و دو صندلی و روی میز جلوی آینهها، انواع و اقسام مواد آرایشی همچون ژل، کرم مو، مواد کراتینه و باقی چیزها به چشم میخورد.
اینجا محل کار امیر است. امیر 30 ساله که تقریباً 10 سالی میشود در این حرفه فعالیت دارد و حالا دیگر برای خودش اوستا شده و کسب و کار مستقلی دارد. اوایل کار، شاگرد سلمانی بوده. طرفهای نارمک. دیپلم آرایشگری گرفته و شده جاروکش حرفهای کف سالن. این را با خنده میگوید. «یادش به خیر. مگر به این راحتیها قیچی دست آدم میدادند. باید آنقدر زمین را جارو میکشیدی و خرده مو جمع میکردی تا صاحب کار، دلش نرم شود و بگذارد کنار دستش بایستی و فوقش با فرچه، موی روی گردن مشتری را پاک کنی.»
اوایل همان طرفها برای خودش یک مغازه کوچک اجاره کرده بوده و اوضاعش بدک هم نبوده، اما کم کم به فکر گسترش کار افتاده و چند دوره تخصصی دیده و مهارتش را بالا برده است؛ مهارتهایی مثل رنگ کردن مو، کراتینه، گریم و چیزهای دیگری از این دست.
میگوید: «دیگر گذشت آن زمانی که مردها فقط برای کوتاه کردن مو به آرایشگاه میرفتند. البته این شامل همه نمیشود اما حالا خیلیها خصوصاً جوانترها، خواهان ارائه خدمات مختلف زیبایی هستند و ما هم اگر این خدمات را ارائه نکنیم، از قافله عقب میمانیم. کارهایی مثل مرتب کردن ابرو، دیگر یک جورهایی جزو نظافت آقایان به شمار میرود. البته بعضیها هم دوست دارند، ابروهایشان کاملاً مدل دار برداشته شود که خب، دیگر سلیقه آنهاست اما اگر از من بپرسند معمولاً توصیه میکنم که فقط ابروها را کمی تمیز و مرتب کنند، طوری که خیلی به چشم نیاید.»
در قفسه گوشه سالن، انواع و اقسام رنگ مو دیده میشود که بعضی هایشان از روی تصویری که رویشان به چشم میخورد، گویا رنگ موی مردانه است.
ظاهراً رنگ کردن مو هم در آرایشگاههای مردانه، مشتریان زیادی دارد. امیر میگوید: «روزی یکی دو مشتری رنگ دارم. بعضیها دوست دارند یکدست رنگ کنند و بعضی دیگر هم برای اینکه خیلی تابلو نشود، میگویند از داخل موها مثل مش، بعضی قسمتها را رنگ کنم تا حجم سفیدی موهایشان کمتر شود. رنگهای مردانه هم معمولاً موهای جوگندمی را کمی تیرهتر میکند. به هرحال نمیشود اینطور گفت که مردها برایشان مهم نیست که موهایشان سفید باشد. بعضیها البته برعکس هستند و دلشان میخواهد موهای طبیعی و تیرهشان را جوگندمی کنند. به هرحال هر کس سلیقهای دارد.»
مشتریهای این سالن، بیشتر جوان و میانسال هستند. کم پیش میآید آدم پا به سن گذاشتهای، چنین آرایشگاهی را برای انجام خدمات پیرایشی انتخاب کند. قدیمیها را انگار فقط میشود جایی مثل «آرایشگاه زیبا» و پیش اسد آقای خمارلو پیدا کرد که با آن روپوش سفید بلند، تصویری بیکم و کاست از سلمانیهای قدیمی را نشان میدهد؛ از آنها که فقط مو کوتاه میکردند و صورت اصلاح میکردند و چای دارچینی قند پهلو میگذاشتند جلوی مشتری تا گلویش تازه شود و سر درد دلش باز. آخر آن وقتها سلمانیها یک جورهایی پاتوقی بود برای مردها که دور هم جمع شوند و از این در و آن در بگویند.
شب عیدها هم که دیگر نگو و نپرس. بساطی میشد سلمانی رفتن. شاگردها هم دلشان خوش بود به انعامهای شب عید. «حالا هم شب عید سرمان خیلی شلوغ است. مناسبتهای مختلف هم همینطور. وقتهایی که میهمانی و عروسی زیاد است. معمولاً برای سشوار میآیند و بعضیها هم گریم صورت. البته گریم خیلی سبک در حدی که کمی روی پوست کار شود. گریم دامادها اما سنگینتر است و کار بیشتری دارد. پکیج داماد معمولاً خودش یک نصف روز وقت میگیرد.» «یک نصف روز؟!!» جواب میدهد: «به هرحال زیاد کار دارد. گاهی اندازه همان وقتی که عروس در آرایشگاه است، داماد هم باید اینجا باشد. کار با پاکسازی و ویتامینه پوست شروع میشود. درست کردن موها هم بستگی به این دارد که داماد مو دارد، موهایش پرپشت است یا کم پشت. اگر داماد موهایش کم باشد، مسلماً کار سختتر میشود و باید بهوسیله مواد گریم، داخل موهایش را کمی پر کنم تا خالی بودنش کمتر به چشم بیاید. درست کردن موی داماد، به حالت مو هم بستگی دارد البته. مثلاً بعضیها موهایشان فر و مجعد است و دوست دارند، برای شب عروسی موهایشان صاف باشد. بعضیها هم دلشان میخواهد موهایشان کمی بلندتر و پرتر به نظر برسد که در این صورت گاهی باید از اکستنشن برایشان استفاده کنم که خودش زمانبر است. گریم داماد هم برای خودش پروسه جداگانهای دارد. باید روی پوست، چشمها و ابروها کار کرد. آن هم بستگی به این دارد که چقدر کار لازم است روی صورت داماد انجام شود. بعضیها هم اصلاً دلشان نمیخواهد روی صورتشان کار شود و فقط خواهان درست کردن موها هستند.»
این واقعاً خودشه
روزی روزگاری در گذشته رسم بر این بود که گاهی خانواده یا نزدیکان داماد، ابتدا عکس او را به عروس و خانوادهاش نشان میدادند و اگر مورد پسند واقع میشد، قرار و مدارهای بعدی را میگذاشتند. البته گاهی، عکس که معمولاً از نوع عکسهای آتلیهای بود، آنچنان تفاوت فاحشی با فرد مورد نظر داشت که عروس بیچاره به محض دیدن داماد، رنگ از رخسارش میپرید و کلاً شک میکرد که آیا این فرد واقعاً صاحب همان عکس است؟! اینجا بود که باید میرفت سراغ عکاس باشی زبردست که تمام هنرش را جمع میکرد در رتوش عکس و آخر کار آنچنان تابلوی نقاشی چشم نوازی از خود ارائه میداد که دیگر جای هیچ حرف و حدیث دیگری در آن باقی نمیماند.
حالا دیگر عکس نشان دادن از مد افتاده. داماد مثل شاخ شمشاد میرود خواستگاری و هیچ ترسی هم از نشان دادن چهره بدون رتوش خودش ندارد. البته همیشه هم اینطور نیست. شاهدش همین امیر آقای آرایشگر که خاطراتی در باب گریم شب خواستگاری دارد.
«یکی از مشتریانم یک روز وقت گرفت برای حدود عصر. آمد و گفت میخواهم موهایم را طوری درست کنی که خالی بودن وسط سرم به چشم نیاید. معمولاً برای این کار از نوعی پودر استفاده میکنم که ظاهری نسبتاً طبیعی به موها میدهد و قسمتهای خالی را طور خوبی پر میکند. فکر کردم شاید میخواهد میهمانی برود اما گفت دارم میروم برای خواستگاری! راستش از این کارش اصلاً خوشم نیامد. گفتم اگر برای عروسی بود، هیچ مانعی نداشت اما با این کار در واقعداری عروس را گول میزنی و عین فریب دادن است. او باید قیافه طبیعی تو را ببیند و تصمیم بگیرد. حالا بر فرض موها را برای یک شب درست میکنی. بقیه قرارها را میخواهی چه کار کنی؟ گفت، بعداً یک فکری به حالش میکنم. اصلاً میروم مو میکارم. حالا یک امشب را درستش کن بروم تا بعد!»
آپارتمان دو خوابه، فقط سالناش برای آرایشگاه استفاده نمیشود. در یکی از اتاقها دستگاه سولاریم قرار دارد و اتاق دیگر مخصوص خدمات ماساژ، ناخن و اپیلاسیون است که آنها هم جزو خدمات قابل ارائه در آرایشگاه محسوب میشوند.
«متقاضی سولاریم زیاد داشتم. خیلیها میگفتند چرا یک دستگاه سولاریم نمیخری بگذاری اینجا. جایش را هم که داری. دیدم فکر بدی نیست. خواهان هم زیاد دارد. بیشتر، کسانی که بدنسازی کار میکنند دوست دارند برنزه کنند. میدانند هم که مضر است. بهشان هم میگویم که زیاد نباید از سولاریم استفاده کنند اما بعضیها اصرار دارند که در مدت زمان کوتاه، پوستشان را برنزه کنند. اینجا خدمات ماساژ هم ارائه میدهیم. البته من خودم دوره ماساژ ندیدهام اما با کسی کار میکنم که ماساژور حرفهای است و زمانی که مشتری ماساژ داشته باشم، میآید اینجا.»
راستی اینجا خدمات ناخن هم ارائه میدهند که شامل مانیکور و پدیکور است! «آقایان هم دوست دارند زیبا و آراسته باشند. زیبایی که فقط مختص خانمها نیست.» آقای آرایشگر این جمله را خیلی حق به جانب میگوید؛ آنقدر که لحظهای شک میکنم که آیا از دیدن لوازم مانیکور، اصلاً باید تعجب میکردهام یا نه؟!
وقت نیم ساعته تمام میشود. دیگر مشتری ساعت چهار ونیم باید کم کم از راه برسد. وقت کوتاهی مو و سشوار دارد. آقای آرایشگر به تازگی عقد کرده و در شرف ازدواج است. میپرسم: «برای روز عروسی خودتان حتماً قرار است عوض نصف روز، یک روز کامل در آرایشگاه باشید؟!» میخندد و میگوید: «این خبرها نیست. فوقاش موهایم را یک سشوار ساده میکشم و میروم. همیشه همین طورم.
5دقیقه بیشتر طول نمیکشد.» نگاهی به سر و صورتش میاندازم. مدل موها ساده ساده و هیچ چیز غیر معمولی هم در چهرهاش دیده نمیشود. شاید با یک روپوش سفید بلند، بشود شبیه همان قدیمی ها. از همان سلمانیها که با یک قیچی و شانه توی دست به استقبال مشتری میروند و جلویاش چای دارچینی قندپهلو میگذارند.