هرچند اصطلاح «دیپلماسی عمومی» طی سالهای اخیر بیش از هر زمان دیگری در سیاست بینالملل به گوش میرسد، اما کاربست آن قدمتی به درازای تاریخ دارد و دولتها در کنار تلاش برای تأثیرگذاری بر «دولتهای» دوست، رقیب و متخاصم، اقداماتی را برای فتح قلوب و اذهان «ملتها» نیز در دستور داشته و دارند. در شرایط حاضر، به تبع تغییرات شتابان در نظام بینالملل، نقشیابی مولفهها و بازیگران جدید در روندهای بینالمللی و تالی آن، ضرورت به کارگیری ابزارها و سازوکارهای جدید برای تأمین منافع، اهمیت دیپلماسی عمومی نیز دوچندان شده و این حوزه در ارتباطی تنگاتنگ با «قدرت نرم» و «جنگ نرم»، به عنصری مهم در سیاست خارجی کشورها تبدیل شده است.
روسیه نیز از این قاعده مستثنی نیست و هرچند در این زمینه کارنامه چندان موفقی نداشته، اما طی سالهای اخیر برای تقویت چهره خود در عرصه بینالملل و خصوصاً مقابله با «جنگ نرم» غرب، دیپلماسی عمومی را بیش از پیش مورد توجه قرار داده است. تقویت و توجه بیشتر به رسانههای بینالمللی روسیه (خصوصاً انگلیسی زبان)، تقویت و حمایت از نهادهای غیردولتی روسی فعال در عرصه بینالمللی و برگزاری نشستهای مختلف در قالبهای مختلف در روسیه یا خارج از این کشور با شرکت میهمانان خارجی از جمله این اقدامات است.
در همین راستا، بنیاد گورچاکوف روسیه که مورد حمایت وزارت خارجه این کشور است از 17 تا 21 آذرماه نشستی پنج روزه را در مسکو زیر عنوان «گفتگو برای آینده» با حضور کارشناسان «جوان» کشورهای مختلف اطراف روسیه (کشورهای آسیای مرکزی، قفقاز جنوبی، حوزه بالتیک، و اروپای شرقی از جمله اوکراین، بلاروس، لهستان، مجارستان و ... ایران، ترکیه، هند، چین و نیز از برخی شهرهای روسیه) برگزار کرد. طی این نشست مسائل مختلف سیاست خارجی روسیه از کلیات این حوزه تا مباحث جاری از جمله چالشهای سیاست خارجی روسیه، تقابل مسکو با غرب، تحریمها علیه روسیه، تنشها در اوکراین، همگرایی در اوراسیا، شرقگرایی در سیاست خارجی روسیه، مسائل افغانستان و خاورمیانه مورد بحث و بررسی قرار گرفت.
هرچند در این نشستها مباحث تخصصی سیاست خارجی روسیه مطرح شد، اما رویکرد اصلی بنیاد گورچاکوف تلاش برای تقویت «دیپلماسی عمومی» این کشور بود. در همین راستا، نکته مهمی که در این نشست قابل تأمل به نظر میرسید و مثال آن در ایران وجود ندارد، دعوت از نمایندگان کشورهای مختلف منطقه با دیدگاههای مختلف بود که بعضاً برخی از این کشورها از جمله اوکراین، گرجستان، کشورهای اروپای شرقی و بالتیک هماکنون رابطه خوبی با روسیه ندارند. در همین رابطه، رئیس بنیاد گورچاکوف در روز آغازین نشستها تأکید کرد که این بنیاد از ابراز دیدگاههای مختلف و حتی مخالف استقبال میکند و به دنبال شنیدن «تعریف و تمجید» نیست. این مسئله در جریان نشستها که طی آن برخی از نمایندگان کشورهای بازگفته انتقادات بعضاً تندی را نسبت به سیاست خارجی روسیه ابراز کردند، دیده شد.
نمونه این نشستها که اشاره شد در ایران وجود ندارد را میتوان این طور تصور کرد که نشستی در تهران برگزار شود و طی آن کارشناسان موافق و مخالف سیاست خارجی ایران در کشورهای منطقه اوراسیا و خاورمیانه دعوت شده و به آنها امکان ابراز دیدگاههای انتقادی داده شود. مسلماً نشستی با این شمایل و با حضور «غیرموافقین» با سیاست خارجی ایران و البته، با امکان دادن به آنها برای ابراز انتقادهای خود، نه تنها مفید، بلکه برای آسیبشناسی، رفع اشکالات و اصلاح تاکتیکها و راهبردهای سیاست خارجی ضروری نیز است.
کارویژه دیگر این رویکرد که در نشست بنیاد گورچاکوف نیز دیده شد، ایجاد بستر مناسب برای آشنایی کارشناسان کشور میزبان با کارشناسان کشورهای دیگر و نزدیکتر شدن دیدگاههای آنها به واقعیتهای جاری است که در نوشتههای آنها منعکس خواهد شد و در بلندمدت تأثیر مثبتی خواهد داشت. در همین زمینه، مواجهه کارشناسان ارمنی و آذری، کارشناسان گرجی و آبخازی و اوستیایی، کارشناسان روس با کارشناسان اوکراینی، گرجی، لهستانی و کشورهای بالتیک در نوع خود جالب توجه بود.
متأسفانه در ایران چنین بستری حتی برای کارشناسان ایرانی نیز فراهم نیست (چه رسد به کارشناسان خارجی) و برای رسیدن به این وضعیت و بهرهمندی از مزایای آن باید تلاشهای زیادی شود. لذا، در این زمینه، باید به روسیه «امتیاز» بیشتری نسبت به «برخی» کشورها داد. هرچند نباید به این مسئله نگاه آرمانی داشت و در روسیه نیز بحثها و ارائه دیدگاهها محدودیتهای خاص خود را دارد. اما نگاهی «منصفانه» نه تنها به نشست اخیر بنیاد گورچاکوف، بلکه به سایر نشستها در این کشور نشان میدهد که معمولاً امکان حضور کارشناسان مخالف (خارجی) در محدودهای بیش از «برخی» کشورها داده میشود.
به رغم این نگاه نسبتاً «خوش خیم»تر و بهرغم تلاشهای صورت گرفته طی سالهای اخیر، همچنان که اشاره شد، روسیه توفیق چندان زیادی در حوزه دیپلماسی عمومی نداشته و خصوصاً بعد از بحران اوکراین و جنگ اطلاعاتی غرب علیه مسکو، تصویر این کشور در منطقه و عرصه بینالملل بیش از پیش خدشهدار شده است. یکی از موانع مهم در پیشبرد «دیپلماسی عمومی» و قدرت نرم روسیه، ذهنیت همچنان «سخت انگار» دولتمردان کرملین است. به نحوی که آنها همچون الکساندر سوم که مهمترین شریک و ابزار روسیه در عرصه بینالملل را «ناوگان دریایی» این کشور میدانست، مولفههای «سخت» قدرت را همچنان مهمتر از عناصر «نرم» از جمله حوزه دیپلماسی عمومی میدانند.
با همین پیش ذهنیت بود که یکی از سخنرانان نشست بنیاد گورچاکوف که حائز مقام دولتی نیز بود، تأکید کرد که اساساً با مفهوم «قدرت نرم» مشکل دارد و این ترکیب را متناقض میداند. چرا که به اعتقاد او، قدرت ماهیتاً «سخت» است، و صفت «نرم» نقض ماهیت موصوف یعنی «قدرت» است. از این نگاه، دیپلماسی عمومی، نفوذ فرهنگی و توان اقناعی کشورها تنها با پشتوانه «قدرت سخت» آنها قابل توسعه خواهد بود، و بدون وجود پشتوانه «سخت»، قدرت «نرم» و دیپلماسی عمومی نیز امکان تأثیرگذاری نخواهند داشت.
اما، جوزف نای تناقض در مفهوم «قدرت نرم» در روسیه را از منظری متفاوت مورد تأکید قرارمی دهد. به باور او، در این کشور اساساً «قدرت نرم» درست فهم نشده و طرحهای کرملین در این زمینه عقیم خواهد بود. یکی از مهمترین مشکلاتی که نای در این ارتباط اشاره میکند این است که اهرمهای اجرایی قدرت نرم سازمانها، نهادها و شرکتهای غیردولتی (با حمایت دولت) هستند، حال آنکه، در روسیه وظایف اجرایی در این زمینه به نهادهای دولتی (که بعضاً در پوشش نهادهای غیردولتی فعالند) سپرده شده است.
به هر حال، بهرغم انتقادها و چالشهای موجود در حوزه «دیپلماسی عمومی» روسیه، برگزاری نشستهای مختلف از سوی برخی نهادهای دولتی و غیردولتی این کشور (که مورد حمایت مالی و سیاسی دولت هستند)، نشان میدهد که این کشور نسبت به قبل به این موضوع اهتمام بیشتری دارد و آن را ابزاری مهم برای تقویت وجهه بینالمللی و مقابله با جنگ نرم و پروژه «روسیه هراسی» غرب میداند که پس از بحران اوکراین با شدت بیشتری تبلیغ و پیگیری میشود. برگزاری نشست مشترک با آقای سرگئی لاوروف، وزیر خارجه روسیه در روز پایانی نشست بنیاد گورچاکوف نشان از اهمیت دادن مقامات ارشد دستگاه دیپلماسی روسیه به این مقوله دارد.
منبع: سایت ایراس