زن و مردي معتاد كه در پروندههاي جداگانه مرتكب قتل شده بودند، قصاص شدند.
به گزارش جوان، اولين پرونده 21 بهمن ماه سال 88 در كرج تشكيل شد. وقتي مأموران پليس در محل حاضر شدند متوجه شدند كه دانيال با بند ساكي كه به دور گردنش پيچيده شده بود، كشته شده است.
همسر او كه پليس را از ماجرا باخبر كرده بود، گفت: «ساعتي قبل براي خريد از خانه بيرون رفتم. شوهرم در خانه تنها بود و داشت مواد مصرف ميكرد. وقتي برگشتم ديدم كه با بند ساك خودكشي كرده است.»پس از آن بازپرس در محل حاضر و جسد براي تشخيص علت اصلي مرگ به پزشكي قانوني فرستاده شد.
در حالي كه بررسيها ادامه داشت، گزارش پزشكي قانوني نشان داد كه علت فوت خودكشي نيست بلكه دانيال براثر فشار بر عناصر حياتي گردن كشته شده است. كارآگاهان بار ديگر از همسر دانيال تحقيق كردند. او اين بار به قتل شوهرش اقرار كرد و گفت: «من و دانيال چند سال قبل با هم ازدواج كرديم تا اينكه هر دو به مصرف مواد اعتياد پيدا كرديم. به خاطر تهيه پول مواد مجبور شديم وسايل زندگيمان را بفروشيم به طوري كه ديگر چيزي براي فروش نداشتيم. زندگي خيلي دشواري داشتيم تا اينكه شوهرم پيشنهاد داد خودمان را از زندگي خلاص كنيم. من هم قبول كردم. قرار شد من ابتدا او را به قتل برسانم و بعد خودكشي كنم. بند ساك را به دور گردنش پيچيدم و آنقدر فشار دادم تا اينكه جان خودش را از دست داد. وقتي خواستم خودكشي كنم، ترسيدم و پشيمان شدم به خاطر همين پليس را باخبر كردم و مدعي شدم كه دانيال خودكشي كرده است.»
بعد از اقرار زن جوان وي به اتهام قتل عمد بازداشت شد و در تحقيقات بيشتر هم به قتل اقرار كرد. با كامل شدن بررسيها، بازپرس وي را مجرم شناخت و پرونده با صدور كيفرخواست روي ميز هيئت قضات شعبه 113 دادگاه كيفري استان تهران قرار گرفت. در جلسه محاكمه اولياي دم گفتند كه از عروسشان شكايت دارند و خواستهشان قصاص است. ناهيد هم وقتي در جايگاه قرار گرفت، گفت «از كاري كه كردهام پشيمان هستم. زندگي دشواري داشتيم. چند بار براي ترك به كمپ رفتيم اما نتوانستيم مواد را ترك كنيم تا اينكه دانيال آن پيشنهاد را مطرح كرد.»
دفاعيات ناهيد از سوي هيئت قضايي پذيرفته نشد و قضات دادگاه رأي به قصاص وي دادند. رأي دادگاه از سوي قضات شعبه 27 ديوان عالي كشور تأييد شد و ناهيد در يك قدمي طنابدار قرار گرفت. پس از آن ناهيد براي جلب رضايت اولياي دم تلاش كرد اما آنها حاضر به اعلام گذشت نشدند. بعد از انجام مراحل قانوني اجراي حكم، ناهيد چند روز قبل در زندان رجايي شهر كرج پاي چوبه دار قرار گرفت و مجازات شد.
مجازات سارق معتاددومين اعدامي، مرد معتادي بود كه با انگيزه سرقت مرتكب قتل شده بود. 18بهمن ماه سال 88 مأموران گشت پليس جسد سوخته مردي را در رودخانه جاجرود كشف كردند. بعد از انتقال جسد به پزشكي قانوني، كارآگاهان متوجه شدند كه اعضاي خانوادهاي در تهران گمشدن ناگهاني مردي به نام بهمن را گزارش كردهاند. آنها بعد از حضور در پزشكي قانوني هويت بهمن را شناسايي كردند.
برادر مقتول به كارآگاهان گفت: «برادرم خودرويي داشت كه آن را به دو نفر از دوستانش كرايه داده بود. علي و مجيد هم به نوبت روي خودروي برادرم كار ميكردند و بخشي از درآمدشان را به عنوان كرايه به بهمن ميدادند. يك روز قبل از حادثه بود كه بهمن متوجه شد خودرو دچار خسارت شده است. علي و مجيد هم تقصير را به گردن هم ميانداختند. روز حادثه مجيد تماس گرفت تا در اين باره با برادرم حرف بزند. بعد هم با هم قرار گذاشتند و برادرم سر قرار رفت. بعد از آن بود كه ديگر از بهمن خبري نشد.
بعد از به دست آمدن اين سرنخ، كارآگاهان مجيد را بازداشت كردند. او گفت من از سرنوشت بهمن خبر ندارم اما زماني كه كارت عابربانك بهمن در خانه مجيد پيدا شد به قتل او اقرار كرد. بهمن گفت: «مدتي بود كه به مصرف مواد اعتياد پيدا كرده بودم. از وقتي روي ماشين بهمن كار ميكردم هزينه تأمين مواد كفافم را نميداد تا اينكه با زني به نام مرجان آشنا شدم و او را صيغه كردم. روز حادثه ميخواستم به ديدن مرجان بروم اما براي خريد هديه پول نداشتم. با بهمن تماس گرفتم و او را به بهانه دادن خسارت به خانهام كشاندم. وقتي وارد خانهام شد ماجراي مرجان را توضيح دادم و خواستم به من مقداري پول قرض دهد. بهمن هم قبول كرد و 30 هزار تومان پولي را كه همراهش بود به من داد. اين مقدار پول اما براي من كافي نبود. در فرصتي مناسب با چاقو دو ضربه به او زدم اما خيلي زود از كاري كه كرده بودم پشيمان شدم. بعد كارت عابربانكش را سرقت كردم و مقداري پول برداشت كردم. سپس جسدش را به رودخانه جاجرود بردم و آنجا آتش زدم. سپس به قم رفتم و خودروي مقتول را به يكي از دوستانم فروختم. مقداري از پول را گرفتم و قرار شد بعد از دادن مدارك بقيه پول را بگيرم كه مأموران من را بازداشت كردند.»
مجيد در بازجوييهاي بيشتر هم به قتل اقرار كرد و گفت از كاري كه كرده پشيمان است و درخواست گذشت دارد. اوليايدم اما با درخواست او موافقت نكردند و در جلسه محاكمه كه در شعبه 71 دادگاه كيفري استان تهران برگزار شد براي او درخواست قصاص كردند. قضات دادگاه هم بعد از شور مجيد را به قصاص محكوم كردند. رأي دادگاه با اعتراض مجيد به ديوان عالي كشور فرستاده شد و قضات شعبه 15 ديوان عالي كشور رأي را تأييد كردند. مجيد چند روز قبل و بعد از انجام تشريفات قانوني در زندان رجاييشهر كرج قصاص شد.