استاد مشفق کاشانی، شاعر پیشکسوت ساعتی پیش چشم از جهان فروبست تا این گونه فقدان یکی از شاعران متعهد کشورمان در جمع شعرا، یکی از تلخترین و تکاندهندهترین بدرود حیاتهای نخبگان مقابل دیدگان جمعی وسیع روی دهد.
به گزارش «تابناک»، ساعتی پیش، استاد مشفق کاشانی راهی انجمن شاعران ایران شد تا در مراسم تولد سهیل محمودی شرکت کند. در این مراسم، او در سخنانی به روایت خاطراتش از زمان کار در رادیو و همکاری با کسانی چون قیصر امینپور، سیدحسن حسینی، سلمان هراتی، سهیل محمودی و ساعد باقری پرداخت؛ اما پیش از آنکه آخرین رباعی خود را بخواند از حال رفت. حاضران در مراسم بلافاصله با اورژانس تماس گرفتند، ولی استاد مشفق کاشانی در بیمارستان به دلیل نارسایی قلبی جان به جان آفرین تسلیم کرد.
چهرههایی چون سیدمحمد خاتمی، محمود دعایی، اسرافیل شیرچی، صادق خرازی، ساعد باقری، فاطمه راکعی، افشین علاء و... در این مراسم حضور داشتند. احمد مسجدجامعی هم نیز که در راه آمدن به مراسم بود، با شنیدن خبر حادثه یکراست به بیمارستان رفت. شرکتکنندگان در این مراسم، راهی خانه استاد مشفق کاشانی شدند تا این واقعه را به بازماندگان تسلیت بگویند. در این دیدار، سیدمحمد خاتمی خطاب به خانواده این شاعر گفت: «همه ما یتیم شدهایم و فقط شما نیستید که پدر از دست دادهاید».
قرار بود استاد مشفق کاشانی این رباعی را برای مراسم جشن تولد سهیل محمودی بخواند: «برخیز ز جا نه وقت خواب است ای دوست/ بنشین که شب شعر و شراب است ای دوست/ در بزم سهیل، زهره با چنگ نواخت/ میلاد بلند آفتاب است ای دوست».
پیش از این مهرداد اوستا، شاعر نیز در حین شعرخوانی در جمع شاعران چشم از جهان فروبسته بود.
عباس کیمنش ملقب به مشفق کاشانی در سال ۱۳۰۴در کاشانزاده شد. او تحصیلات ابتدایی و متوسطه را در همین شهر و تحصیلات دانشگاهی را در دانشگاه تهران به پایان برد. از رئیس هیأت مدیره انجمن شاعران ایران، دهها مجموعه شعر چون «سرود زندگی»، «سراب آفتاب»، «آذرخش»، «آینه خیال» و... منتشر شده است.
برخی از این آثار وی بدین شرح است؛«صلای غم» تضمین ۱۲ بند محتشم کاشانی
«خاطرات» (سال ۱۳۲۴)
«سرود زندگی» (سال ۱۳۴۲)
«شراب آفتاب» (سال ۱۳۴۲)
«آذرخش» (گزینه اشعار)
«آینه خیال» (سال ۱۳۷۲)
«بهار سرخ سرود» (سال ۱۳۷۳)
«هفت بند التهاب» (سال ۱۳۷۵)
«نقشبندان غزل» (سال ۱۳۶۵)
«انوار ۱۵خرداد» (سال ۱۳۶۵)
«خلوت انس» (سال ۱۳۶۸)
تصحیح «دیوان حاج سلیمان صباحی بیدگلی» با همکاری پرتو بیضایی (سال ۱۳۴۰)
«مجموعه شعر جنگ»
تذکرهٔ شاعران معاصر
راز مستان
مشفق کاشانی از جمله شاعرانی است که در مصیبت سید و سالار شهیدان، امام حسین ـ علیهالسلام ـ اشعار پر سوز و گدازی دارد. هم اکنون ترجیع بندی در مرثیه سیدالشهدا ـ علیهالسلام ـ از او بر جای مانده است.
کاشانی در این ترجیع بند به استقبال ترجیع بند محتشم کاشانی رفته و از او پیروی کرده که بند اول آن چنین سروده شده است؛
از موج فتنه چشم جهان غیرت یم است
وز تندباد حادثه پشت فلک خم است
صبح امید چون شب تاریک مظلم است
«باز این چه شورش است که در خلق عالم است»
«باز این چه نوحه و چه عزا و چه ماتم است»
هر جا نشان محنت و مردم به غم قرین
افکندهاند غلغله تا چرخ هفتمین
گردون فکنده بس گره از درد بر جبین
«باز این چه رستخیز عظیم است کز زمین»
«بینفخ صور خاسته تا عرش اعظم است»
از لوح سینه رفته چرا نقش آرزو
فریادها شکسته ز اندوه در گلو
خورشید برده سر به گریبان غم فرو
«این صبح تیره باز دمید از کجا کزو»
«کار جهان و خلق جهان جمله در هم است»
هر جا به گوش میرسد آوای انقلاب
خلقی به ماتمند و جهانی در اضطراب
جان در تلاطم آمده دل را نمانده تاب
«گویا طلوع میکند از مغرب آفتاب»
«کآشوب در تمامی ذرات عالم است»
روشن به راه دید چراغ امید نیست
کس را هوای شادی و گفت و شنید نیست
زین ابر تیره اختر شادی پدید نیست
«گر خوانمش قیامت دنیا بعید نیست»
«این رستخیز عام که نامش محرم است»
شوری به سر فتاده که جای مقال نیست
جز غم نصیب مردم شوریده حال نیست
باغ حیات را پس ازین اعتدال نیست
«در بارگاه قدس که جای ملال نیست»
«سرهای قدسیان همه بر زانوی غم است»
خلق جهان ز سوز نهان نوحه میکنند
از دست داده تاب و توان نوحه میکنند
هر جا ز دیده اشک فشان نوحه میکنند
«جن و ملک بر آدمیان نوحه میکنند»
«گویا عزای اشرف اولاد آدم است»
شاهی که افتخار بدو کرده عالمین
بابش علی و فاطمه را هست نور عین
از شرم روی او به حجابند نیرین
«خورشید آسمان و زمین نور مشرقین»
«پروردهی کنار رسول خدا حسین علیهالسلام»
استاد مشفق کاشانی، چهرهای شوخ طبع بود و در دوران حیاتش، داستانی جالب از مرگش شنیده بود که در زمان وزیر وقت تعریف میکرد؛ این داستان جالب را به همراه شعرخوانی این شاعر پیشکسوت در دیدار شعرا با رهبر انقلاب را در «تابناک» مشاهده کنید: