ماهيگيران، قديمترها ميايستادند، صف كشيده، در سكوت، در انتظار ماهيهاي تالاب. ماهيگيران، جديدترها، ميايستند، رديف كه نه، تك و توك، عبوس و گرفته، بلكه ماهياي از لاي تور، بلغزد و تبديل به اسكناس شود در جيبهايشان جاي بگيرد. تالاب انزلي، با آوازهاي كه از قديم داشته در زنده بودن و زيبايي، امروز مانند ديگر تالابهاي كشور، در شرف نابودي است.
به گزارش اعتماد، در جنگلهاي بالادست، دورتر از تالاب و دريا، زمين را ميتراشند، درختانش را سربه نيست ميكنند و نميدانند كه نه فقط گور جنگل، كه گور تالاب را هم ميكنند. رودخانههاي متعفن شهر، فاضلاب شهري، بيمارستاني و صنعتي را به تالاب هبه ميكنند. سد ميسازند مكرر، روي هر آبراههاي كه در گوشهاي به واسطه بارشهاي پياپي استان شمالي كشور، پديد ميآيد و تالاب را از حقش محروم ميكنند. جايي ديگر هم، فقط فاضلاب خام به تالاب نميريزند، شيرابه غليظي را روانه آب ميكنند كه شايد ورودش، راحتتر ساكنان تالاب انزلي را، گياهان و جانوران ارزشمندش را، سربه نيست كند.
عمق آب در تالاب انزلي، از متوسط ٩ متر در سال ١٣٥٤، به يك متر رسيده است. اين را ميتوان از حركت كند قايق موتوري در تالاب و گيركردنهاي پياپي فهميد. وقتي براي بازديد از تالاب، راهي جزيرهها و گوشههاي تالاب ميشويم، شن و گل است كه به كف قايق و موتور گير ميكند. هم سطح آب پايين رفته و هم رسوبات و فاضلاب، كف تالاب را بالا آوردهاند. حالا ترس از غرق شدن در تالاب، جايش را به غرق شدن در باتلاق ميدهد، باتلاقي كه در آن ديگر پوشيدن جليقه نجات هم، كاري از پيش نميبرد. «از ٣٠٠ هكتار حجم آبي كه در تالاب جاري بوده، تنها يك و نيم هكتار آن باقي مانده، يعني حجم آبي تالاب، دويست برابر كاهش يافته است.» اينها را كارشناسي ميگويد كه ما را براي بازديد از تالاب همراهي ميكند. «يكي از ٤ پاسگاه حافظ تالاب هم سال گذشته خشك شده است، محيطبانان ميتوانند روي تالاب راه بروند و ديدهباني كنند.» سياوش همام، يكي از كارشناسان محيط زيست است كه معتقد است به خاطر خشك شدن قسمتهايي از تالاب، مجبور به تغيير مسير آب شدهاند، آبي كه هميشه از كنار پاسگاه سرخان كُل رد ميشده، حالا از جايي ديگر عبور ميكند. ساكنان رشت ميگويند شهرشان نخستينها را داشته، نخستين اگوي زيرزميني يكي از اينهاست، اگويي كه هرگز به تصفيهخانه نرسيد و مستقيم راهي تالاب و دريا ميشود. شايد اعتبار جداگانهاي كه براي تالاب درنظر گرفتهاند، از ليست سياه مونترال خارجش كند و شبيه به تالاب «كوشيرو»، خواهرخوانده ژاپنياش شود؛ اعتباري به اندازه ١٠ ميليارد تومان ملي و ٧ ميليارد استاني.
رسوبات در خشك شدن تالاب، بيشترين سهم را دارند
مهمترين نكته در پايين رفتن عمق تالاب از نگاه مديركل محيط زيست استان گيلان، رسوبات ورودي به آب است، رسوباتي كه حاصل فرسايش خاك در بالادستاند، حجمي معادل ٣٠٠ هزار متر مكعب در سال. محمدرضا برجي، در گفتوگويش با «اعتماد»، به مواردي كه مرگ انزلي را در پي دارد، ميپردازد، مواردي چون فاضلاب و رسوبات ورودي به تالاب. برجي در اين خصوص معتقد است: «مهمترين مسالهاي كه در پايين رفتن عمق تالاب تاثير دارد، ميزان رسوبات ورودي است. ميانگين عمق تالاب انزلي كه در سال ٥٤ با مساحت ١٥ هزار هكتار در كنوانسيون رامسر به ثبت رسيد، ٩ متر بود و ذخيره آبي آن، يك ميليارد و ٥٠٠ ميليون متر مكعب؛ يعني معادل سه سد شفارود، پلرود و شهر بيجار كه در حال حاضر در حال احداثاند. در حال حاضر عمق به يك متر رسيده و خيلي جاها هم كه كلا خشك شده و كمتر از يك متر است.»
او به اعتبار تخصيص يافته در اين خصوص ميپردازد و ميگويد: «در كنار اقداماتي كه جايكا (سازمان همكاريهاي بين المليهاي ژاپن) براي مشكلات زيست محيطي تالاب انجام ميدهد، از سال ٨٩ تا ٩٢، حدود ٣٠ ميليارد تومان پروژه تعريف شد كه از اين اعتبار، حدود ١٦ ميليارد تومان آن تخصيص داده شد. معتقديم پروژه عملياتي در مورد لايروبي، جاي نقد بسيار دارد. احداث تلههاي رسوب گير كارشناسي نشده بود. قبل از اينكه عمق سنجي كنند، لايروبي كردند و تلههاي غير استاندارد ساختند و اين، كمترين اثر را براي تالاب داشت.»برجي به دو طرح احداث تلههاي رسوبگير و سازههاي زبالهگير در رودخانههاي ورودي اشاره ميكند و ميگويد: دو طرح در اين مورد داريم، يكي سازههاي سادهاياند كه از طريق تورهاي زبالهگير كار انجام ميشود كه نمونه موفق آن را در رودخانههاي ژاپن امتحان كردهاند. ديگري تلههاي رسوب گير است كه سازهاند. تلههاي قبلي، گودبرداري ميكردند كه با جريان آب، پر ميشد، آن هم به صورت انحراف آب بود و در اين مورد، احداث تالابهاي مصنوعي را براي كاهش رسوب سرريز به تالاب داريم.»
رودخانه، مامن فاضلاب رشت
برجي در كنار حجم رسوبات ورودي به تالاب، به فاضلاب ورودي به تالاب اشاره ميكند و ميگويد: «فاضلاب شهرستان رشت، از طريق دو رودخانه زرجوب و گوهر رود وارد اين تالاب ميشود. شهر رشت با ٨٠٠ هزار نفر جمعيت ٦ شهرستان بالادست كه برخي از آنها چون سنتيتر هستند، فاضلاب مستقيم به رودخانه ندارند مثل شهرهايي چون فومن و شفت كه سيستم پيش تصفيه سنتي دارند اما در شهر رشت، اگوكشي مستقيم به رودخانه وصل است. روزانه چيزي حدود ٤ تا ١٨ ليتر در ثانيه شيرابه از جايگاه زباله سراوان وارد رودخانهها و نهايتا تالاب ميشود. اين بستگي به فصل بارندگي يا خشك دارد.»فاضلاب بيمارستاني، مساله ديگر تالاب است، فاضلاب آلوده و خطرناكي كه مستقيم وارد رودخانه ميشود.
محيط زيست استان اين مساله را با همكاري وزارت بهداشت بايد به سرانجام برساند. مدير زيست محيطي گيلان معتقد است: «متاسفانه بيمارستانهاي دولتي، سيستم تصفيه فاضلاب ندارند، همه هم قديمياند و در حاشيه رودخانهها. با توجه به همين، مصوبات كارگروه و اولويتبندي كه شده، قرار شد وزارت بهداشت به طور متمركز با اولويت فاضلاب، فاضلاب بيمارستان را تامين اعتبار كند. يكي از بدترين بيمارستانها، بيمارستان رازي رشت بود كه تامين اعتبار شده و از امسال راهاندازي تصفيه آن را شروع ميكنيم.»فاضلاب شهركهاي صنعتي، بخش ديگري از فاضلاب است كه مستقيم وارد رودخانه ميشود. برجي با اشاره به شكايت اخير محيط زيست از شهرك صنعتي، ميگويد: «فاضلاب شهر صنعتي با قدمت ٤٠ سال هنوز وارد رودخانه ميشود. ميزان صيد تالاب در گذشته ١٥ هزار تن سالانه بوده كه به ٢٠٠ تن در سال رسيده كه همان را هم به خاطر حجم آلايندهها به كسي توصيه نميكنيم بخورند. ما در بافت گوشت ماهي همين تالاب سرب و كادميوم بالا داريم. اين آثار فاضلابهاي صنعتي است كه بيشتر در ماهيان گوشتخوار مثل اردك ماهي و سوف ديده ميشود. شهر صنعتي از ارزيابي محيط زيست تمكين نكرد، به دادگاه معرفي كرديم. به نظر من مديرعامل و هياتمديره شهر صنعتي را به جرم جنايت عليه بشريت بايد محاكمه كرد. مگر ميشود ٤٠ سال اين همه فاضلاب را يك سيستم وارد منبع آبي كنند.»
احياي زرجوب و گوهررود، تا پايان ٩٥
احداث سيستم تصفيه خانه شيرابه سراوان، پروژهاي است كه با مشورت دانشگاه گيلان در سال آينده استارت ميخورد. سيستمي كه اول قرار بود لولهكشي شود و به سيستم تصفيه فاضلاب شهر رشت منتقل شود، اما به گفته برجي، به دليل حجم آلودگي امكانپذير نبود. مديركل محيط زيست گيلان، اما معتقد است: «با توجه به فضاي مديريتي كنوني، اگر با همين برنامه و همين زمانبندي پيش برويم، شيرابه سراوان در عرض ١٨ ماه ساخته شود، بحث تصفيه خانههاي لوكال شهر رشت انجام شود، در پايان سال ٩٥ ميتوانيم شرايط مطلوبي را در زرجوب و گوهررود پيشبيني كنيم. البته در كنار اين اقدامات، همزمان بايد آموزش و اطلاعرساني هم انجام شود.»