امسال بیش از هر اسمی در ادبیات منطقه نام داعش بود که بر سر زبانها بود. منطقه با تحولات فراوانی روبهرو بود، به گونهای که هر روز انفجار و بمب گذاریهای متعددی در کشورهای مختلف انجام میشد که در آن عدهای از مسلمانان به شهادت میرسیدند.
به گزارش «تابناک»، در این سال جنگ و کشتار در منطقه به اوج خود رسید. گروههای تروریستی در سوریه و عراق جولان میدادند. اوضاع یمن با بیثباتی روبهرو شد. پادشاه عربستان فوت کرد. امریکاییها به بهانه جنگ علیه داعش، ائتلاف تشکیل دادند و به عراق حمله هوایی میکردند.
حتی رژیم صهیونیستی در حملات هوایی به جنوب سوریه، شش رزمنده این حزب و یک فرمانده ایرانی به شهادت رساند. در این حمله جهاد عماد مغنیه، فرزند عماد مغنیه و سردار اللهدادی به شهادت رسیدند.
بعد از آن بود که حزبالله اعلام کرد به این اقدام صهیونیستها پاسخ خواهد داد و اولین اقدام، با حمله به کاروان نظامیان صهیونیستی در اراضی در عملیاتی منحصربفرد و در کمینی حسابشده و دقیق، یک کاروان ارتش رژیم صهیونیستی را منطقه «مزارع اشغالی شبعا» در شمال فلسطین اشغالی هدف قرار داد.
در همین راستا، تابناک در گفتوگویی با حسین شیخالاسلام کارشناس مسائل بینالملل و مشاور بینالملل رئیس مجلس شورای اسلامی به تحولات یک سال اخیر منطقه و سیاست خارجی جمهوری اسلامی پرداخته است.
یکی از مهمترین موضوعات در سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران، بحث مقاومت اسلامی است. به نظر شما امسال چه تحولاتی در این منطقه رخ داد و سیاست ایران در این منطقه چگونه بود؟ در سیاست ایران در قبال موضوع مقاومت، تغییر محسوسی در دولتهای مختلف نداشتیم. به عبارتی، هر دولتی که سر کار آمده است، بلاشک سیاست ما در پشتیبانی از حزب الله، و مقاومت را در دستور کار قرار داده است. سیاست جمهوری اسلامی ایران مقابله با جبهه استکبار، صهیونیسم و شاهنشاهیهای منطقه بوده و هست. در مقابل جمهوری اسلامی از مردم سالاری دینی و مقاومت حمایت کرده است. تاریخ نشان داده که راهبرد مقاومت درست است و به هدف که همان حمایت از مستضعفان است، رسیده. رهبری جناح مقاومت با ایران بوده است؛ به خاطر مواضع جمهوری اسلامی در مقابل استکبار جهانی و صهیونیسم. دولت یازدهم همان سیاستهای دولتهای قبلی را دنبال کرده است. الان چهار سال است سیاست ما در سوریه در مقابل استکبار و در مقابل خطی که میخواهد مقاومت را بشکند میباشد و ایران ایستادیگی کرده است. دو سال این در دولت دهم و دو سال در دولت یازدهم بوده است. ولی راهبرد حمایتی ما و حتی تاکتیکها و سیاستهای کوتاه مدت در این قضیه نیز تغییر نکرده است، زیرا درستی این سیاست تا به حال ثابت شده است. در یک طرف همه استکبار در عالیترین سطحش برای ساقط کردن حکومت سوریه موضع گرفتند. به عبارت دیگر سران غرب در عالیترین سطوح به دنبال ساقط کردن حکومت سوریه بودند. این در حالی است که حکومتهای پادشاهی عربی هم همین سیاست را در مقابل سوریها به کار بردند. در واقع ائتلاف غربی ـ عربی و عبری با هم صدایی اعلام کردند که باید بشار برود و هر گونه جنایاتی را در این راه انجام دادند. در این راه همه حقوق و قوانین بشری را زیر پای گذاشتند. یک تروریسم وحشیانه برای رسیدن به اهدافشان ایجاد کردند که الان دامنگیر خودشان نیز شده است.
اما ایران میگفت سرنوشت سوریه را باید مردم سوریه مشخص کنند. این اصل قانون اساسی کشور ماست که ما اجازه نداریم در امور داخلی دیگر ملتها دخالت کنیم. قانون اساسی نگفته دیگر دولتها یا دیگر کشورها. قانون اساسی میگوید دیگر ملتها به این معنا که جمهوری اسلامی حق تعییین سرنوشت برای ملتها میشناسد. ملت سوریه نیز بر همین اساس باید سرنوشت خودش را تعیین کند. بنابراین راهبرد غرب در سوریه به نتیجه نرسید. این راهبرد جمهوری اسلامی ایران بود که در حال پیروزی است که ملت سوریه باید سرنوشت خود را تعیین کند.
در محور مقاومت نیز همه خبیثهای عالم جمع شدند که دوباره غزه کوبیده و خلع سلاح شود. همه جبهه غرب این موضع را گرفتند اما این اتفاق نیفتاد، بلکه رهبری فرمودند آنهایی که فلسطین را دوست دارند، نه تنها غزه نباید خلع سلاح شود، بلکه کرانه باختری نیز باید مسلح شود. الان هم میبینیم که با همه جنایتهایی که غرب انجام داده است، نتوانستند به اهدافشان در فلسطین دست پیدا نمایند.
در همین زمینه ما شاهد بودیم بعد از حمله صهیونیستها به فرماندهان حزب الله و ایران در منطقه قنیطره و بعد از شهادت سردار الله دادی اعلام شد که پیامهایی از سوی صهیونیستها به ایران داده شد. این پیامها چگونه به ایران رسید؟ تروریسم اولین بار توسط رژیم صهیونیستی به کار گرفته شد. بعد هم این را استمرار داده است. مثلا رسما اعلام میکند که فلان رهبر حماس را میزند و میزند و در اینجاست که هیچ کس هم واکنش نشان نمیدهد. این اولین بار نیست که ما غیر مستقیم با صهیونیستها درگیر شدیم. البته ایران در هیچ جا مستقیم با صهیونیستها درگیر نشده است. ما وقتی روشهایی داریم که با هزینه کمتر مشت محکمی به صهیونیستها بنوازیم، چه دلیلی دارد که یک کار پرهزینه انجام بدهیم. چقدر عملیات مزارع شبعا قشنگ، زیبا، دقیق و حساب شده بود که صهیونیستها به شدت متحیر شده بودند. صهیونیستها حمله کردند به منطقه قنطیره و سردار ما را به شهادت رساندند. در حالی که منطقه قنیطره جنگ ممنوع بود؛ اما صهیونیستها این منطقه را به جبه النصره دادهاند. بعد از اینکه مقاومت جواب جنایت صهیونیستها در قنیطره را داد، صهیونیستها شروع به موشک پراکنی کردند و در این موشک باران یکی از اعضای سازمان ملل کشته شد. در این میان بود که سازمان ملل نگران شد و از همه طرفها خواستند خویشتندار باشند؛ بنابراین، شاید پیام اسرائیلیها مبنی بر عدم تمایل به گسترش درگیریها از این راه به ایران رسیده باشد.
در مورد موضوع داعش بعضی از خبرها حاکی از آن است که رهبری از مالکی خواسته است که از قدرت کنارهگیری کند؟ آیا شما این خبر را تأیید میکنید؟ من این موضوع را نمیتوانم تأیید کنم. در آن زمان، میان ایران و عراق پیامهای شفاهی زیادی رد و بدل شد. هیأتهای زیادی از عراق به ایران آمدند و از سوی ایران نیز هیأتهای فروانی رفتند که نهایتا منجر به کنارگیری آقای مالکی شد؛ اما بعید است از سوی رهبری پیامی برای کناره گیری مالکی ارسال شده باشد.
در حال حاضر در موضوع عراق، ایران چه نوع همکاری با امریکاییها دارد؟ ما همکاری نظامی با امریکاییها نداریم. امریکاییها تروریسم را ایجاد و تقویت کردند. هدف این تروریسم، ایجاد جنگ شیعه و سنی و تقسیم منطقه بوده است. امریکاییها این راهبرد را عوض نکردند. فرقی که حاصل شده، این است که تروریستها بعد از اشغال موصل دیگر نیازی به سلاح و پول خارجی نداشتند و از امکانات موصل استفاده کردند و به اندازه کافی اسلحه و پول از این منطقه به دست آوردند. در این زمان بود که داعشیها از ظرفیت ضد امریکایی منطقه برای جذب نیرو استفاده کرد. یعنی داعش وقتی اسلحه و پول به دست آورد میخواست ادعاهای دیگری مطرح کند. در این زمان بود که امریکاییها از ایران درخواست کمک کردند. ما وقتی به صلاح ملتهای دیگر و منافع خود بدانیم با امریکا و یا هر کس دیگری به غیر از رژیم صهیونیستی مذاکره میکنیم. وقتی امریکاییها میخواستند از عراق خارج شدند و نگران موضوع خروج نیروها بودند، ما با امریکاییها گفتوگو کردیم. چون خروج امریکا از عراق را به نفع سیاستهای کلی نظام و مردم عراق میدانستم. فرق جمهوری اسلامی ایران با دیگران این است که ما یک حکومت مکتب محور هستیم. ما یک حکومتی هستیم که اصول داریم. این اصول را قانون اساسی و دین ما مشخص کرده است. در این شرایط بر اساس اصول ما با اشغالگری مخالفیم و وقتی آنها میخواستند کشور عراق خارج شوند ما استقبال کردیم، زیرا به نفع مردم عراق و امنیت منطقه بود.
هنگامی که امریکاییها نتوانستند قرارداد امنیتی را به ملت عراق تحمیل کنند، دیگر نمیتوانستند در عراق بمانند، زیرا سرباز امریکایی جایی که کاپیتالاسیون نداشته باشند، نمیتوانند حضور داشته باشد. در این شرایط، ایران به شرط اینکه از عراق خارج شود مذاکره کرد؛ البته در این مذاکرات دعوا هم کردیم، ولی مهم این بود که ایران به نفع ملت عراق و نفع سیاستهای کلی خودمان با امریکاییها مذاکره کردیم. در واقع ایران هیچ گاه از مذاکره نترسیده است، زیرا اصول و حرف برای گفتن داریم.
چه شد که غرب علیه داعش موضع گرفت؟ داعش دو کار کرد که خط قرمز غربیها را رد کرد: ۱ـ اینکه سر یک خبرنگار امریکایی را برید. ۲ـ حمله به کردستان عراق
مردم امریکا گفتند ایرانیها ۴۰ فرمانده ایرانی را که دست داعشیها بود آزاد کرد؛ اما امریکا با این همه سیستمهای اطلاعاتی نتوانست یک خبرنگار را آزاد کند. در این وضعیت بود که امریکاییها تصمیم به ائتلاف علیه داعش گرفتتند.