یک سال به المپیک مانده و تیم ملی کشتیفرنگی ایران با یک نتیجه ضعیف مسابقات جهانی آمریکا را ترک میکند؛ نتیجه ضعیفی که البته قابل پیشبینی بود و روند نزولی کشتی فرنگی ایران در چند سال اخیر، این زنهار را به ما داده بود که اگر به فکر نباشیم و اشتباهات قبلیمان را جبران نکنیم، به این روز دچار میشویم. روز و روزگاری که در آن سهمیه کشتی فرنگی ما از مسابقات جهانی، تنها سه سهمیه از هفت سهمیه المپیکی است؛ این سرنوشت تیمی است که در المپیک قبلی تیم قهرمان بود.
به گزارش «تابناک»، تیم ملی کشتی فرنگی ایران که تا همین سه سال پیش و به مدد حضور یک مربی جهانی و با کلاس به قدرت بلامنازع جهانی بدل شده بود، حالا در مسابقات جهانی کشتیگیرانش را در ردههای نازل چهاردهم و سی و چهارم جهانی میبیند. کسب سه سهمیه از هفت سهمیه المپیکی، تنها رهآورد تیمی است که وقتی در المپیک لندن سه مدال طلا کسب کرد، با ناداوری کشتیگیر چهارمش (سعید عدولی) از کسب مدال طلا بازماند؛ اما حالا رهآورد این تیم از سفرش به آمریکا هیچ مدال طلایی نیست. ستارههای تیم گیج و سردرگم بودند و اسطورهای مثل سوریان حتی در ردهبندی وزن خودش هم جایی نداشت. این نتیجه یک کج سلیقگی بزرگ در کشتی فرنگی ایران است که از یکی دو سال پیش همه نسبت به آن تذکر داده بودند، ولی گوشهای مغرور و خودستای خودشان را به نشنیدنش زدند؛ ناشنوایی که اگر در یک سال مانده تا المپیک برطرف نشود، دیگر کار از کار گذشته است.
حمید سوریان شب گذشته در کمال ناباوری حذف شد و حتی سهمیه المپیک هم نگرفت.
اهمیت کار فرنگیکاران ایران در المیپک قبلی آنجایی مشخص میشود که بدانیم از مجموع چهار مدال طلای کاروان ایران، سه تایش توسط شاگردان محمد بنا کسب شد و همین هم به کاروان ایران کمک کرد تا در پایان رقابتها در جایگاه هفدهم المپیک قرار بگیرند. محمد بنا با سبک و سیاق خاص و متفاوتی که داشت، تیمی را راهی مسابقات کرد که البته سهمش بیشتر از سه مدال طلا بود و اگر ناداوری گریبان سعید عبدولی را نمیگرفت، شاید این آمار درخشان، درخشانتر از این هم میشد. بدون بنا و شاگردانش سهم ایران از المپیک لندن تنها یک مدال طلای بهداد سلیمی میبود. همان طور که بدون محمد بنا سهم ایران از رقابتهای جهانی لاس وگاس، تنها یک نقره و یک برنز است.
برای اینکه بدانیم چه اتفاقی رخ داد تا کشتی فرنگی ایران از قلههای افتخار به این روزگار دچار شود، نباید راه دوری برویم. همه چیز از جایی شروع شد که رسول خادم با 37 رأی از 38 رأیی ممکن مجمع، به عنوان رئیس فدراسیون کشتی انتخاب شد. پیش از این رسول خادم سرپرست فدراسیون کشتی بود و بیشتر در حوزه تیم ملی آزاد فعالیت میکرد و محمد بنا هم در تیم ملی فرنگی کار خودش را میکرد. اما با مشروعیت گرفتن قدرت رسول خادم در فدراسیون کشتی، کمکم عصر بر محمد بنا تنگ و تنگتر شد تا سرانجام بنا از تیم ملی قهر کرد. بنا که سابقه قهر از تیم ملی را پیش از این هم داشت، هرچند کارش با انتقاداتی مواجه شد، به مانند دفعات قبل دیگر به تیم ملی بازنگشت تا احد پازاج سرمربی تیمی شود که روز به روز افولش بیشتر به چشم بیاید و حالا و در فاصله یک سال تا المپیک همه را حسابی نگران کند.
آنچه موجب اختلاف میان محمد بنا و فدراسیون رسول خادم شد قدرت گرفتن شورای فنی بود. محمد بنا را همه «مرد خاص» کشتی ایران مینماند. این خاص بودن علاوه بر سبک و سیاق و منش و رفتار خود بنا به شیوه مربیگری او هم برمیگردد. محمد بنا چندان به مسابقات انتخابی برای تیم ملی اعتقادی نداشت و معتقد بود خودش تیمی را میبندد که به آن اعتقاد دارد و عملکرد تیم را هم تضمین میکرد. اتفاقی که تا اینجای کار در ورزش ما جواب داده بود و کشتی فرنگی که سالهای برای ما بی هیچ مدالی روزگار میگذارند، یکباره به ورزش مدالآور و تعیینکننده تبدیل شد؛ اما قدرت گرفتن شورای فنی و گذاشتن شرط مسابقات انتخابی برای تیم ملی فرنگی، موجب شد تا محمد بنا از همکاری با فدراسیون کشتی سر باز زند. در واقع وقتی فدراسیون پایش را در حیطه تخصصی بنا کرد، او از اصول خود کوتاه نیامد و عطای تیم را به لقایش بخشید؛ بماند که بعدها همان شورای فنی و شخص رسول خادم از مواضع خود در خصوص مسابقات انتخابی بازگشتند و مثلا همین حمید سوریان که شب گذشته دیسکالفه شد و حتی سهمیه المپیک هم نگرفت، از راهی غیر از انتخابی در ترکیب تیم ملی جای دادند.
آنچه در ماجرای افول کشتی فرنگی از همه عجیبتر است، پادرمیانی نکردن مسئولان عالی رتبه ورزش کشور و پیشکسوتان ایرانی در این ماجراست. اینکه محمد بنا با هر متر و معیاری از سطح کشتی فرنگی ما بالاتر است و از همین رهگذر هم به مدد چند سال بودن در کنار این تیم، آن را با خود بالا کشیده، موجب میشود تا هر انسان خیراندیشی تلاش کند تا اختلافات از میان برود. کما اینکه فرصت یکساله تا المپیک هم برای بازگرداندن او فرصت بدی نیست و میتوان امیدوار بود در این یک سال تیم تغییر و تحولی پیدا کند.
اما گویا مسئولان سرشان جای دیگری گرم است و رشتههایی مانند کشتی و وزنهبرداری فقط به درد عکس یادگاری گرفتن با مدالآوران میخورند و در بقیه روزهای سال باید آنها را به فراموشی سپرد. در روزهایی که حتی میزان مرخصی کارلوس کیروش در تیم ملی فوتبال هم میتواند دغدغه مسئولان باشد، بد نیست نگاهی هم به رشتههای مهمی چون کشتی کند، چون اگر این نگاه و توجه نباشد، دیگر مدالی هم در المپیک نیست تا مسئولان با آن عکس یادگاری بگیرند.