محسن امیریوسفی کارگردان سینمای کشورمان که از همان ابتدای مسیر فیلمسازی با چالشهای متعددی مواجه بود، نخستین فیلمش پس از دوازده سال به نمایش درخواهد آمد تا فیلم مهمی که مردم به فراموشی سپردهاند، در چرخه اکران قرار گیرد اما در این سالها، چه بر سر سرمایهگذار این پروژه آمده است؟
به گزارش «تابناک»؛ امنیت سرمایهگذاری در عرصه فرهنگ همواره یکی از چالشها بوده و وقتی سراغ حوزه سینما میآییم این کاهش امنیت سرمایه گذاری و ریسک بازگشت سرمایه به شدت افزایش مییابد و طبیعتاً سوددهیِ واقعی و متناسب با حجم سرمایهگذاری نیز امری بعیدتر خواهد بود، چرا که صرفاً جنگ در اختیار گرفتن سالنهای سینمای بیشتر و مدت زمان اکران بیشتر و حتی تبلیغات سمعی و بصری فزونتر در جریان نیست.
جنگ بزرگتر، عبور از پروسه دریافت پروانه اکران بدون اعتراض نهادهای بالادستی و نظارتی است؛ اتفاقی که به حق و ناحق منجر به عدم اکران یک آرشیو بسیار بزرگ از فیلمهای سینمایی شده که چه بسا با نمایش عمومیشان وضعیت عمومی هنر هفتم به مراتب بهتر از این بود و بدون تردید بخش قابل توجهی از آنها بدون تغییرات یا با اندکی جرح و تعدیل میتوانست امکان اکران یابد.
«خواب تلخ» نخستین تجربه کارگردانی محسن امیریوسفی که در سال 1382 با تهیه کنندگی امیریوسفی طی یازده ماه و 26 جلسه فیلمبرداری ساخته شد، مصداق بارز فیلمهای دارای قابلیت اکران است که مدتها در آرشیو باقی مانده و اکنون با گذشت بیش از 4400 روز فرصت اکران مییابد تا مخاطبانی که تنها «آتشکار» را از مجموعه آثار این کارگردان به تماشا نشستهاند، فرصت تماشای یک کمدیِ سیاه دیگر از او داشته باشند.
فیلم مضمونی متفاوت داشت: «یک مردهشوی که با عزرائیل درگیر میشود» و به واسطه همین مضمون که با چالشهای اجتماعی گره خورده بود و موقعیتهای کمیکی شبیه به آتشکار رقم زده بود، هرچند در بیش از چهل جشنواره خارجی اکران شد اما در ایران هیچگاه به نمایش عمومی درنیامد اما هیچگاه به صورت رسمی توقیف نیز نشد و در واقع سازندگان و سرمایه گذاران این فیلم در خلاء قرار داده شدند و آهسته آهسته این فیلم مشمول مرور زمان شد.
این واقعه از آن منظر عجیب بود که جشنواره فیلم کن برخلاف معمول به جای توجه به آثاری با نگاه شاعرانه نظیر فیلمهای کیارستمی، به یک اثر اجتماعیِِ کمیک توجه کرده بود و دوربین طلای کن در نخستین تجربه کارگردانی امیریوسفی به او تعلق گرفت تا مشخص شود او علاوه بر موفقیت در ساخت فیلم کوتاه، در تولید فیلم بلند نیز میتواند موثر ظاهر شود.
حال فرصت اکران برای این فیلم فراهم شده اما این اتفاق به چه قیمتی رخ داده است؟ یک حساب سرانگشتی نشان میدهد، اگر سرمایه گذاران این فیلم، سرمایه تولید این اثر را در یک حساب روزشمار با سود بیست درصد قرار داده بودند، سرمایه شان حداقل 8 برابر شده بود و البته اگر دست به سوداگری در بازار طلا و ارز زده بودند این سرمایه سر به فلک زده بود!
حال این پرسش باقی است که چرا باید یک سرمایه گذار بخش خصوصی با منطق هزینه، درآمد و سود، سراغ سینما بیاید؟ سینمایی اگر فیلمش با هزینه یک تا دو میلیارد تولید شود و اگر در بهترین زمان سال نیز اکران شود، باز هم هیچ تضمینی برای بازگشت اصل سرمایهاش وجود ندارد، چه رسد به سود و طبیعتاً اگر فیلم توقیف شود -یعنی سرمایه بلوکه شود- سرنوشتی شبیه به «خواب تلخ» را خواهد یافت.