جامعه جهانی در دنیای امروز از بحران های متعددی از قبیل تروریسم، افراط گرایی، جنگ، خشکسالی و ... رنج می برد. با وجود این، یکی از بحران های اخیر که ریشه در بسیاری از این مشکلات دارد و امروز دامنگیر بسیاری از افراد و جوامع شده است، «بحران پناهندگی» نام دارد.
به گزارش «تابناک»، پناهنده به فردی گفته میشود که به کشور دیگری برای زندگی و کار پناه میبرد که گاه این پناهندگی سیاسی است که از آن به «پناهندگی سیاسی» یاد می شود و گاه پناهندگی علل دیگری از جمله خشکسالی، زلزله، سیل، توفان و یا فقر و تهیدستی و ... دارد که باعث اجبار فرد به ترک خانه و کاشانه میشود.
پناهندگی در برخی موارد از جمله جنگ و خشکسالی و بلایای طبیعی و یا برخی مشکلات شدید اقتصادی در برخی از کشور رایج و دارای سابقه بسیار طولانی است؛ برای نمونه، در این روزها که کشور جنگ زده سوریه با بحران خانمان سوز جنگ داخلی دست و پنجه نرم می کند، میلیون ها سوری مجبور به پناهندگی اجباری شده اند.
در همین زمینه، کشورهای دیگر نیز برای جلوگیری از ورود این مهاجرین غیرقانونی، قوانین و مقررات بسیار سختی وضع کرده اند که عموما موجب خسارات و زیان های جسمی و روحی فروانی برای آوراگان و پناهندگان شده است. در بسيارى موارد، پناهجو چندين سال در شرايط حقوقى نامعين و بلاتكليفى است تا با تقاضاى پناهندگى اش موافقت شود. به جرأت مي توان گفت، در اين مرحله پناهجويان يكى از سخت ترين دوران اقامتشان را چه از نظر حقوقى و چه از نظر روحى می گذرانند.
عموما کشورها برای اینکه پناهنده ای را بپذیرند، مقرارت بسیار سخت و پیچیده ای وضع می کنند. برای مثال بیشتر کشورهای اروپایی از هر فردی که درخواست پناهندگی کند، می پرسند چه اتفاقی برای شما در کشورتان رُخ داده و اگر مجبور به بازگشت شوید، چه اتفاقی برایتان خواهد افتاد؟
بنا بر آمار کمیساریای عالی پناهندگان، اروپا مرکز ثقل ورود پناهجویان محسوب می گردد، به گونه ای که ورود روزافزون هزاران پناهجو و مهاجر از کشورهای جنگ زده خاورمیانه و آسیا به بزرگترین بحران سیاسی و اجتماعی قاره اروپا پس از جنگ جهانی دوم تبدیل شده است.
بر اساس آمار، کشورهای عربی بیش از یک سوم پناهجویان جهان را میزبانی می کنند و لبنان و اردن زیر فشار فوق العاده ای هستند. جنگ تنها در چهار سال گذشته بیش از 12 میلیون سوری را مجبور به ترک خانه و کاشانه و آوارگی کرده است.
با این حال در روزهای گذشته، خبری دردناک در رابطه با پناهجویان ایرانی به گوش رسید که بعد از اعتصاب غذا و دوختن لب شماری از پناهجویان ایرانی در مرز مقدونیه، این افراد همچنان در همان نقطه بلاتکلیف اند
.
بر طبق قوانین جدید مهاجرت، تنها مهاجران کشورهای عراق، سوریه و افغانستان به دلیل وجود جنگ داخلی در کشورهایشان اجازه ورود به اروپا را به دست میآورند؛ بنابراین در این شرایط، امکان پناهندگی برای ایرانی ها وجود ندارد.
اما ویدویی که این روزها درباره ایرانیان پناهنده دست به دست در شبکه های اجتماعی و برخی شبکه های خارجی پخش می شود؛ سؤالی را به ذهن متبادر می نماید که چرا برخی جوانان ایرانی، خانه و کاشانه خود را رها می کنند و بدون هیچ چشم انداز مشخصی، قدم در عرصه ای می گذارند که گاه پایان آن به مرگ ختم می شود؟
همان گونه که مشاهده شد، پناهندگی اجباری بیشتر در مواردی دیده می شود که در آن کشور جنگ، قحطی و یا بلایای طبیعی رخ داده باشد؛ اما اینکه برخی جوانان ایران، اینگونه پناهنده می شوند، باید ریشه در مسائل دیگری داشته باشد!
هرچند به ظاهر علت مهاجرت برخی ایرانیان در این روزها را موضوع پذیرش مهاجرین و پناهندگان سوری اعلام می کنند، که ایرانی ها هم می خواهند از طریق ادغام شدن با آنها به رویای زندگی در اروپا جامه عمل بپوشانند.
اما برخی شواهد حاکی از آن است که برخی از این افراد، گرفتار مافیاهای قاچاق انسان و همچنین بهره برداری اقتصادی و سیاسی می شوند. در واقع برخی سودجویان از طریق اغوای برخی جوانان سعی در مجذوب کردن آنها برای سفر به اروپا حتی از راه غیرقانونی می کنند، بدون اینکه عاقبت این اقدام را برای آنها روشن کنند.
این عده از جوانان نیز بدون داشتن تجربه یا حتی دانستن زبان انگلیسی قدم در این ورطه خطرناک می گذارند و هنگامی که از مرزها خارج می شوند با دنیایی روبه رو می شوند که با دنیای خیالی آنها از زمین تا آسمان متفاوت است.
البته در این میان برخی جوانان ایرانی نیز در جستجوی کار و شغل پا در این ماجرای پرخطر به نام پناهندگی می گذارند، ولی این تجربه به قدری خطرناک است که حتی در بهترین حالت ـ اگر زنده بمانند ـ کارهای پستی به آنها داده خواهد شد که نه تنها نیازهای اساسی اقتصادی آنها را تأمین نمی کند، بلکه شخصیت آنها را نیز از میان می برد، زیرا شغل هایی با شأن اجتماعی پایین از جمله کارگری در رستوران ها، چیز دیگری عاید آنها نخواهد شد. البته با توجه به اینکه برچسب پناهدگی نیز بر آنها خورده است، هیچگاه حقوق و مزایای مشابه سایر کارگران را دریافت نخواهند کرد.
با وجود این، برخی دیگر نیز در آرزوی آزادی اقدام به پناهندگی می کنند، ولی هنگامی که در این وادی پای می گذارند، می بینند که حتی رسیدن به آزادی اسمی بدون برخوردار بودن از ثروت و جایگاه اجتماعی سرابی بیش نخواهد بود.
بنابراین بر همه دستگاه های حاکمیتی و اجرایی لازم است که اطلاعات لازم و ضروری پیرامون برخی تبلیغات اغواگرانه سودجویان را به جوانان دهند و با مراکزی که چنین اقداماتی را انجام می دهند به شدت برخورد نمایند.