وقتی پسرم کلاس اول رفت، واهمه داشتم با او به مدرسه بروم زیرا فکر میکردم همکلاسیهای فرزندم از من بترسند و با دید بدی به پسرم نگاه کنند. برای همین خودم را مخفی میکردم. «دو چشم، یک دست و زیبایی من را با 8 میلیون معامله کردند».
به گزارش روزنامه قانون، اینها حرفهای تأملبرانگیز یکی از قربانیان مین، طی سالهای اخیر است. کودکانی که ناخواسته به مینهایی که واقعا نمیدانستند که چی چیزی هستند و فقط از روی کنجکاوی دست زدند و کنجکاوی آنان باعث شد دست، چشم و زیبایی خود را از دست بدهند و آیندهای مبهم پیش رویشان قرار گیرد.
پس از گذشت نزدیک به سه دهه از دوران جنگ تحمیلی، مینهایی که در زمان جنگ مورد استفاده قرار گرفته بود حالا جان کودکان و نوجوانان یا حتی افراد بزرگسال هموطنانمان را در مناطق مرزی میگیرد.
هرچند اکثر این قربانیان را کودکانی تشکیل میدهند که این مینها نزدیک فضای بازی یا مزرعهشان بوده یا اینکه هنگامی که گوسفندان خود را به چرا برده بودند با این اشیای کشنده روبهرو شدهاند اما قربانیان مین فقط کودکان نیستند و در میان آنها هستند افراد بزرگسالی که مین زیر پاهایشان منفجر شده و آسیبهای جدی دیدهاند.
حال این سوال مطرح است که چرا پس از گذشت سالها از زمان جنگ، هنوز این مناطق مسکونی پاکسازی نشدهاند؟ یا اینکه چرا این مناطق که مشکوک به وجود مین است، نشانهگذاری یا علامتگذاری نشدهاند تا افراد عادی نتوانند به مینها نزدیک شوند؟
سلیمان اویسی و هادی لگزی دو نفر از قربانیان مین در روستای قره موسی از توابع روستای بوکان شهرستان مهاباد هستند که بهواسطه مجروحیت خود از مشکلات فراوانی رنج میبرند. این دو نفر که در دوران نوجوانی خود دچار مجروحیت شدند، با حضور در تحریریه «قانون» از بیمهری مسئولان طی این سالها گفتند که نظرتان را به آن جلب میکنیم.
آقای اویسی، ضمن بیان واقعه بفرمایید در آن زمان چند ساله بودید؟روز 1373.4.10 بنده دچار مجروحیت شدم که در آن سال 12 سال و چهار ماه داشتم. آن روز من در مزرعه خودمان مشغول چرای گوسفندان بودم و مزرعه ما نیز کنار پایگاه نظامی بود که البته هفت سال بود این پایگاه نظامی متروکه شده بود. هرچند سال 1370 منطقه را از وجود مین با بلدوزر پاکسازی کردند که البته پاکسازی به صورت کامل انجام نشد، زیرا بسیاری از مینها هنوز به صورت عمل نکرده در منطقه باقی مانده است. روز حادثه به همراه برادرم و پسر عمو و دو نفر از دوستانم شیئی به اندازه فندک توجهمان را جلب کرد. من آن را در دست گرفتم، وقتی پیچ زردرنگ روی آن را فشار دادم در دستانم منفجر شد. پس از این اتفاق من را به بیمارستان امام در شهر تبریز منتقل کردند. وقتی در بیمارستان بودم مأموران کلانتری از من و خانوادهام سؤالاتی کردند و صورت سانحه هم قبلا تهیه شده بود. حتی اداره اطلاعات شهرستان نیز سانحه را تأیید کرده بود.
مجروحیت شما شامل چه مواردی است؟در این سانحه بنده یکی از چشمانم کاملاً نابینا و چشم دیگرم هم فقط سایه و نور را احساس میکند. یکی از دستانم از مچ قطع شد، دست دیگر هم سه تا از انگشتانم قطع شده. گوش چپم هم ناشنوا شده که صدای وز وز در گوشم خیلی اذیتیم میکند که پزشکان میگفتند برای عمل مبلغ 5 الی 6 میلیون پول لازم است که من توانایی پرداخت آن را نداشتم.
آقای اویسی، از بنیاد جانبازان هم به سراغ شما آمدند؟طی 50 روزی که من در بیمارستان بستری بودم از بنیاد جانبازان آمدند و به خانوادهام گفتند مشکلی نیست ما پرونده شما را به آذربایجان غربی ارسال میکنیم و شما در فهرست جانبازان قرار میگیرید. ولی متاسفانه طی این چند سال پرونده من مدام با مشکلاتی مواجه شده است. گاهی یک نیروی نظامی اشکالتراشی میکرد که ما در آن منطقه مین نداشتیم و به دلیل اینکه در صورت سانحه ذکر شده بود این اتفاق به علت سهلانگاری رخ داده، بنیاد جانبازان به استناد آن بند من را در زمره جانبازان قرار ندادند تا سال 1377 که کمیسیون ماده 2 استانداری در ارومیه جلسهای ترتیب دادند و مبلغ 8 میلیون به ما به عنوان دیه پرداخت که البته همان زمان اعلام کردند این پول ربطی به بنیاد جانبازان و ایثارگران ندارد و مربوط به فرمانداری و از طرف وزارت کشور است. بنیاد جانبازان ضمن بهانهتراشی اعلام کرد که چون دیه گرفتید تحت پوشش بنیاد جانبازان قرار نمیگیرید. ما نیز به دادسرای نظامی در مهاباد شکایت کردیم پرونده به دادگاه عمومی بوکان ارسال شد و تا سال 90 اقدام خاصی صورت نگرفت و در این سال کمیسیون ماده 2 شهرستان جلسهای برای ما و آقای لگزی ترتیب داد که در آن جلسه رأی قبلی خودشان را لغو و اعلام کردند که به دلیل مجروحیت زیاد باید جانباز شناخته شوند و دیه ربطی به عدم جانبازی این افراد ندارد و به بنیاد شهید ابلاغ کردند و به ما گفتند به بنیاد شهید مراجعه کنید ما هم رفتیم گفتند یکی، دو ماه طول میکشد ولی پس از مدتی گفتند شما به دلیل دریافت دیه نمیتوانید تحت پوشش جانبازی قرار گیرید ما هم به دیوان عدالت اداری شکایت کردیم.
با توجه به مجروحیتتان شما قادر به انجام کار هستید؟ هزینههای زندگی خود را چطور تأمین میکنید؟هزینهها و مخارج زندگی ما را پدر و مادرم تأمین میکنند. بنده ازدواج کرده و دارای دو فرزند هستم. پسر اولم کلاس اول دبستان و دومی نیز دو سال و چهار ماهه است. پدرم با کشاورزی به ما کمک میکند. به دلیل نابینایی و اینکه یک دستم از مچ قطع شده من نمیتوانم در مزرعه پدرم کار کنم. البته بنده کارشناسی مشاوره هستم ولی طی این سالها بیکارم.
آیا از طرف مسئولان کمکی به شما شده است؟خیر، طی این سالها مسئولان یک ریال هم به من کمک نکردند. من دو بار سال 75 تحت عمل جراحی پیوند قرنیه قرار گرفتم و یک میلیون و 200 هزار تومان پرداختم. پس از آن چند عمل روی دستم انجام دادند، شانه چپم نیز تحت عمل جراحی قرار گرفت که تمام هزینهها را خانوادهام پرداخت کردند. تنها کاری که مسئولان انجام دادند این بود که ما تحت پوشش بهزیستی قرار گرفتیم که بهزیستی ماهی 60 الی 70 هزار تومان به ما میپردازد و نیمی از شهریه دانشگاه بنده را نیز پرداخت کردهاند.
آیا سازمانهای مردمنهاد برای کمک به شما اقداماتی انجام دادهاند؟هیچ سازمان و نهادی به ما کمک نکرده و در منطقه ما سازمانهای مردمنهاد وجود ندارد. سال 1383 کنگره پاکسازی مین برگزار شد که بسیاری از چهرههای حقوقی و خانم شیرین عبادی هم حضور داشتند. در آن کنگره قول دادند که به ما کمک کنند که البته هیچ نتیجهای نداشت.
آقای لگزی، شما از زمان حادثه بگویید.سال 1379 و زمانی که بنده 14 سال داشتم این اتفاق افتاد. در آن زمان من سال اول دبیرستان بودم و فردای آن روز هم امتحان ریاضی داشتم. صبح به مزرعه و به سراغ گاو و گوسفندانمان رفتم. ساعت 10 با یکی از همسایهها و پسرعمویم در حال بازی بودیم که فقط یادم هست شیئی را در دستم گرفتم و چیز دیگری از انفجار به خاطر ندارم. وقتی چشمم را باز کردم دیدم سه هفته است که در بیمارستان شهید مطهری ارومیه هستم که البته طی این سه هفته در کما بودم. پس از سه هفته من را به بیمارستان امام خمینی ارومیه بردند یک ماه هم در این بیمارستان بودم.
مجروحیت شما شامل چه مواردی است؟دو چشم من کاملاً نابیناست که البته یکی از چشمانم را تخلیه کردهاند. دو دستم هر دو از مچ قطع شده و کلا از لحاظ بدنی آسیب زیادی دیدهام. از همه مهمتر اینکه زیبایی صورتم را از دست دادهام.
شما چگونه پیگیر حق خود بودید؟من خودم مشغول پیگیر کارهای حقوقیام شدم. در کمیسیون ماده 2 استانداری به بهانه اینکه در آن زمان من بیشتر از 14 سال سن داشتم (من در زمان وقوع حادثه 14 سال و هشت ماه داشتم) درخواست من را رد کردند و گفتند هشت ماه اضافه دارید. پس از پیگیریهای فراوان از طریق سازمان قضایی نیروهای مسلح از نیروی انتظامی شکایت کردم که مبلغ 30 میلیون به عنوان دیه به من پرداخت کردند؛ البته خود قاضی عنوان کرد این دیه ربطی به مسأله جانبازی ندارد. من آن زمان به قاضی گفتم اگر این پول مانع میشود که من در فهرست جانبازان قرار گیرم پول دیه را نمیخواهم که قاضی گفت نه این فقط دیه است و جانبازی تو مسأله جداگانهای است. من هم با توجه به صحبتهای قاضی دیه را دریافت کردم.
این مینها درست در مناطق مسکونی کار گذاشته شدهاند؟به دلیل اینکه منطقه کوهستانی است، زمان جنگ این مینها در کوهها کار گذاشته شده بودند اما پس از گذشت چندین سال این مینها با گل و لای از روی کوهها به پایین سرازیر شده و چون مزارع ما هم نزدیک کوه است، بنابراین چاشنی این مینها را ما میدیدیم و از روی کنجکاوی به آنها دست میزدیم.
تقاضای شما از مسئولان چیست؟ما طی این سالها با بحث روانی و مشکلات مالی ساختیم اما در حال حاضر مشکلات زیادتر شده است. من از مسئولان چیز زیادی نمیخواهم، فقط حقم را میخواهم. طبق مصوبات دولت و مجلس افرادی که آسیبدیده دوران جنگ هستند باید تحت پوشش بنیاد ایثارگران قرار بگیرند. من 16 سال هم دنبال این حق بودهام. بنده به واسطه مجروحیت مشکلات زیادی دارم که یکی از آنها مشکلات مالی فراوان است. طی این سالها پدر و مادرم به من کمک میکنند اما با تحت پوشش قرار گرفتن در بنیاد ایثاگران بخشی از مشکلاتم مرتفع خواهد شد. افرادی که در کردستان آسیبدیدۀ مین هستند همه تحت پوشش بنیاد جانبازان قرار گرفتهاند اما ما که در آذربایجان غربی و کُرد هستیم مورد تبعیض واقع شدهایم. مسئولان منطقه ما بهانه میآورند و در حالی که اکثریت افرادی که ما با آنها مواجه هستیم فکر میکنند ما جانباز بوده و از لحاظ مالی تأمین هستیم. مسئولان دو چشم و یک دست و زیبایی من را با 8 میلیون معامله کردند.
دولت در موضوع قربانیان مین دارای مسئولیت مطلق استحسین احمدینیاز، وکیل دادگستری که به تازگی وکالت این دو عزیز را به رایگان پذیرفته است به «قانون» گفت: مسأله قربانیان مین را از چند منظر باید مورد بررسی قرار داد. اولاً اینکه دولت در موضوع قربانیان مین دارای مسئولیت مطلق است و طبق قانون دولت در مقابل تمامی قربانیان مین مسئول است. چون مینهای زمینی سلاحی است که صرفاً در اختیار دولت است و اشخاص، حق دسترسی به مینهای زمینی ندارند. بنابراین چون کاربرد این سلاح توسط دولت صورت میگیرد، پس دولت دارای مسئولیت است.
این وکیل دادگستری ادامه داد: ثانیاً اینکه قربانی مین به هر دلیلی اعم از عدم شناخت یا سهلانگاری که روی مین برود، دولت ملزم به پرداخت خسارت است. بنابراین هر نوع توجیه اعضای کمیسیون ماده 2 یا بنیاد جانبازان در این زمینه خلاف قانون است. اکثریت پروندههای کمیسیون ماده 2 مستقر در فرمانداریها در گذشته بدون دلیل بایگانی شده و حق بیشتر قربانیان مین تضییع شده، پس میطلبد تا رئیسجمهور به عنوان رئیس دولت تدبیر و امید دستور بررسی مجدد تمامی این پروندهها را صادر کند.
وی با اشاره به اینکه "قربانیان مین فاقد هر نوع تشکل مدنی یا حمایتی هستند، بنابراین ایجاب میکند تا قربانیان مین دارای نهاد مدنی خاص خود باشند تا بتوانند از حقوق صنفی یا حمایتی آنها حمایت کنند"، خاطرنشان کرد: قربانیان مین باید با هم از طریق نهادهای مدنی خاص خود در ارتباط بوده و توانایی ارتباط با هم و استفاده از تجارب هم برخوردار باشند. دولت، سازمانهای مردم نهاد و نهادهای دولتی ذیربط وظیفه امیدبخشی به قربانیان مین را دارند.
احمدینیازبا بیان اینکه "مسأله آموزش قربانیان مین و چگونگی آن با دوران پس از آسیب بسیار مهم است تا به آنان یاد داده شود"، توضیح داد: قربانیان مین مستلزم حمایتهای قانونی داخلی و بینالمللی هستند. باید به شهروندانی که در مناطق آلوده به مین زندگی میکنند آموزشهای لازم برای نحوه برخورد با مین یاد داده شود.
این وکیل ادامه داد: نکته بعدی اینکه در حال حاضر ضرورت دارد قوانین در این زمینه اصلاح شود. متأسفانه ما شاهد خلأ و ضعف قانون در بحث قربانیان مین هستیم؛ بنابراین ضرورت بررسی و تدوین قوانین کارآمد و مؤثر که نوین و بهروز باشند وجود دارد.
وی با بیان اینکه "ایجاب میکند تا نماینده تشکل مدنی قربانیان مین یا وکیل دادگستری آنان در کمیسیونهای ماده 2 یا شورای عالی مینروبی حضور داشته باشند تا از حقوق قربانی مین حمایت و دفاع کنند"، افزود: واقعیت این است که همه اعضای کمیسیون ماده 2 طرف دعوی قربانی مین بهشمار میروند و این خلاف عدالت است که یک طرفه به قاضی بروند و الزاماً باید وکیل یا نماینده صنفی قربانی مین در جلسه حضور یابد تا کمیسیون ماده 2 وفق عدالت و اصول حقوقی گام بردارد.
احمدینیاز در پایان یادآور شد: درمان قربانیان مین از اول تا انتها و در فرآیند تعویض پروتزها باید رایگان و توسط دولت تضمین شود. نباید هیچ هزینهای از قربانی مین اخذ شود و دریافت هرگونه وجهی خلاف قانون است. در فرآیند رسیدگی به مسأله قربانیان مین باید بین محکومیت و الزام نهاد مسئول مین به پرداخت دیه با تصویب حقوق جانبازی قربانی مین تفاوت قائل شد و قربانی مین مستحق دریافت هر دو است. دولت در مقابل قربانیان مین ملزم به پرداخت خسارات تنبیهی است و همچنین دولت موظف باید ورای خسارات به قربانیان مین از حیث دیه و احتساب جانبازی، خسارات تنبیهی هم به آنان پرداخت کند.