اغلب گونههای غیربومی حیات وحش که در کشورمان کشف میشوند، به ویژه میمون های رزوس که ظاهرا تمایل به نگهداری شان در جامعه زیاد است، مرگ است؛ مرگی با تزریق دوز بالای دارو که مسئولان هم از ناخوشایند بودنش آگاهند و به این دلیل، بحث بیماری «ابولا» را پیش میکشند.
به گزارش «تابناک»، از نهم بهمن ماه سال 1391 که کاوشگر پیشگام که کپسول زیستی حاوی موجود زنده را در سفری 16 دقیقهای به ماموریت زیرمداری برد و به زمین بازگرداند تا موفقیتی چشمگیر در این خصوص برای کشورمان به ثبت برسد، «میمون رزوس» برای بسیاری از ایرانیان به گونهای شناخته شده تبدیل شد. میمونی که سرنشین این کاوشکر بود.
گونهای که با نام ماکاک رزوس (Macaca mulatta) هم شناخته میشود و یکی از انواع میمون است که بومی جنوب، شرق و جنوب شرقی آسیاست و نه تنها نگرانی ای نسل وی را تهدید نمیکند، بلکه توانسته با مداخلات انسان در طبیعت، مهاجرت هایی را تجربه کرده و کلونی هایی در دیگر قاره ها نیز تشکیل دهد.
این گونه به دلیل جثه کوچک و ظاهر دوست داشتنی ای که دارد، مدتی است که به صورت قاچاقی به کشورمان نیز راه یافته و با نرخ های متفاوتی (غالبا در محدوده نرخ 1 میلیون تومان) به فروش میرسد ولی از آنجا که دست آموز نمودن و به اصطلاح تربیت کردنش آسان نیست، گاه در طبیعت رها میشود و اشکالاتی میآفریند. اشکالاتی که اگر زود رفعه و رجوع نشوند، میتواند خسارات جبران ناپذیری به همراه داشته باشد.
با این حساب عجیب نیست که هر از چندگاهی از به دام افتادم میمون های رزوس در برخی شهرهای کشورمان میشنویم و یا شاهد کشف تعدادی از آنها از فروشندگان و قاچاقچیان حیوانات هستیم. اتفاقی که برای بسیاری از گونه های قاچاق دیگر نیز رخ میدهد و این سوال را در ذهن دوست داران حیات وحش کلید میزند که براستی چه بر سر این دست کشفیات میآید و چه فرجامی در انتظار گونه های جلب شده از فروشندگان و قاچاقچیان قرار دارد؟
شاید اگر هرجای دنیا باشد، گزینه هایی مانند عودت دادن این حیوانات به اقلیمی که از آن گرفته شدهاند، یا نگهداری در باغ وحش ها و مراکز نگهداری از حیوانات و امثال اینها، سرنوشت گونه های غیر بومی ای مانند رزوس ها باشد اما ظاهرا در کشور ما اوضاع فرق میکند چراکه جز چند قلاده از این رزوس ها که راهی مراکز تحقیقاتی میشوند، سایر کشفیات این چنین راهی جز مرگ پیش رویشان نیست؛ آن هم توسط مسئولان سازمان محیط زیست کشور.
این را به تازگی دامپزشک کلینیک بازپروری حیات وحش پردیسان به یک خبرگزاری گفته و در توجیه آن افزوده: «برای گونههایی که «ارزش زیستمحیطی ندارند» [ادعای این دامپزشک] گزینههایی همچون رهایی میمونها در طبیعت، بازگرداندن آنها به کشور مبدأ، احداث جایگاه نگهداری مناسب توسط سازمان محیط زیست، انتقال به باغ وحشهای متقاضی دارای جایگاه استاندارد و درمان، عقیمسازی و...، نشدنی و ناپذیرفتنی است، چراکه میمونهای رزوس نه تنها ارزش زیستمحیطی ندارند بلکه گونههای مهاجم نیز هستند.»
این دامپزشک که کار معدوم سازی این میمون ها بر عهده وی و تیم همکارانش است، در ادامه گفته: «به طور مشخص در مورد میمون رزوس نکته دیگری هم اهمیت دارد و آن هم بیماریهای بسیار بسیار خطرناک و غیرقابل کنترل مشترک این گونه با انسان است. کشورهایی که این گونهها را به صورت بومی در کشورشان دارند با ویروسهایی مثل ابولا و ماربورگ درگیرند. در برخی از این کشورها میبینید شیوع خیلی خاصی رخ میدهد و تعداد بسیار زیادی تلفات انسانی ایجاد میکند. چه برسد به کشوری مثل ایران که اصلا گونههای پریماس نداشته و حالا یک دفعه با میمونی مثل رزوس که برای طبیعت بسیار خطرناک است رو به رو میشود.»
دامپزشک حیات وحش پردیسان با اشاره به اینکه شنیده هایش از ورود سالانه ۳۰۰ رزوس به ایران دارد، اعلام میکند: «پژوهشهایی که انجام شده نشان میدهد ۷۶ درصد اینها ناقل ویروس هرپسB هستند. یعنی این که هیچ علائمی از خودشان نشان نمیدهند اما میتوانند این ویروس را انتقال دهند که ویروس بسیار خطرناکی برای انسان به شمار میرود و حتی کشنده است. اینها میتوانند ناقل ویروسهایی مثل ماربورگ و ابولا هم باشند که شاید شنیده باشید در آفریقا یک اپیدمی بسیار وحشتناک ایجاد کرد و تلفات بالای انسانی را به دنبال داشت.»
با این حساب به نظر میرسد که ایده وی و همکارانش در معدوم نمودن این میمون ها با روش تزریق دارو، ایده خوبی است که باید بابت اتخاذ آن، از این دامپزشکان سپاسگزار هم باشیم؛ به شرطی که سراغ دیگر متخصصان نرفته و از خودمان نپرسیم که چرا به رغم اطلاع از این خطر روزافزون و بسیار نگران کننده، مسئولان مختلف و به ویژه متولیان بحث سلامت در جامعه، یعنی وزارت بهداشت،- در این خصوص اقدامی صورت ندادهاند و سکوت کردهاند؟
سید جاوید آل داود، عضو هیئت علمی دانشکده دامپزشکی دانشگاه تهران و مدیر انجمن حمایت از حیوانات در این باره به «تابناک» میگوید: آنچه در اخباری تحت عنوان "میمونهای رزوس وارداتی ناقل ابولا می باشند" منتشر شده و به سرعت به ایجاد رعب و وحشت در جامعه نسبت به این حیوانات انجامیده را یا محصول انجام وظیفه عجولانه یک خبرنگار میتوان دانست و یا عدم آگاهی و دانش کافی گوینده، چرا که بنابر گفتههای همین دامپزشک، میمونهای رزوس موجود در پردیسان به عنوان نمونه آزمایشگاهی به مراکز تحقیقاتی منتقل میشوند که در صورت اثبات ناقل بودنشان به ویروس ابولا هیچگونه توجیهی برای این اقدام وجود ندارد.
وی میافزاید: از سوی دیگر اعلام ناقل بودن جمعی از جانداران به یک بیماری نیازمند انجام آزمایشات لازم است حال آنکه به گفته همین دامپزشک آزمایشی روی گونه های مذکور صورت نگرفته است.
این دامپزشک در ادامه میگوید: اینکه "قابلیت ناقل بودن" را به اشتباه "ناقل بودن" عنوان کنیم به مثابه این است که چون انسان قابلیت ناقل بودن ویروس اچ آی وی را دارد بگوییم همه انسانها ناقل ویروس اچ آی وی هستند، اشتباهی که فارغ از عمدی یا سهوی بودنش از سوی یک پزشک غیرقابل توجه است.
آل داود ادعای دامپزشک مرکز بازپروری پردیسان مبنی بر ناقل بودن میمون های وارداتی (که دقیقا مشخص نشده کدام میمون ها هستند چون طبیعتا همه میمون ها وارداتی و غیربومی هستند) را بهانهای برای جلوگیری از هزینه تراشی برای سازمان میخواند و میگوید: چنین اظهار نظرهایی برای شانه خالی کردن از نگهداری از این حیوانات بیگناه -که سالها بازیچه دست سیرکبازان، معرکه گیران و قاچاقچیان بودهاند و امروز برای "به اصطلاح" نگهداری به پردیسان منتقل شدهاند، میباشد.
عضو هیئت علمی دانشکده دامپزشکی دانشگاه تهران در ادامه میگوید: از دامپزشک کلینیک پردیسان میخواهیم به جای مدد رساندن به مسئولان سازمان حفاظت محیط زیست در پاک کردن صورت مساله، آن هم با معدوم سازی گونه های قاچاق و شانه خالی کردن از بار مسولیت برخورد با قاچاق حیات وحش، سندی دال بر ناقل بودن میمون های رزوس موجود در کشور ارائه کنند و در غیر اینصورت در اسرع وقت نسبت به شفاف سازی و رفع ذهنیت منفی ایجاد شده در سراسر جامعه نسبت به حیوانات غیربومی خصوصا میمون رزوس که به میزان کافی مورد بی مهری و ظلم مسولان و جامعه قرار گرفته، اقدام نماید.
وی در پایان تاکید کرد: در صورت صحت این گونه اظهارات و اثبات اینکه میمون های موجود در کشور ناقل ویروس ابولا هستند، بیم آن میرود که همه گیری ابتلا به ابولا به دلیل گستردگی حضور این میمون ها در کشور و بخصوص در مراکز تحقیقاتی وزارت بهداشت رخ دهد که خطری بزرگ و بالقوه برای مردم است و وزارت بهداشت باید در رابطه با آن پاسخگو باشد.