سی و چهارمین جشنواره فیلم فجر، ساعتی پیش در شرایطی به پایان رسید که همچون اختتامیه دورههای پیشین این رویداد، شاهد غیبت قریب به اتفاق چهرههایی بودیم که شانسی برای بردن سیمرغهای بلورین این رویداد نداشتند و به همین دلیل به این مراسم نیامده بودند؛ اما آیا چنین شیوهای در دیگر نقاط دنیا نیز مرسوم است؟
به گزارش «تابناک»، سالن اصلی برج میلاد، امشب میزبان گروهی از سینماگران بود که نظاره گر آیین اختتامیه سی و چهارمین جشنواره فیلم فجر بودند؛ سینماگرانی که گروهی از ایشان امشب از پلههای سن بالا رفتند، ادای احترام کردند و تندیسها و سیمرغهای بلورین را از آن خویش ساختند؛ اما گروهی از این سینماگران با وجود آنکه حتی نامزد دریافت جایزه در هیچ بخشی نبودند، از فرش قرمز عبور کردند، روی صندلیها مستقر شدند و همکارانشان را تشویق کردند.
با این حال، این سعه صدر و شادی جمعی سینماگران از درخشش همکارانشان، آنچنان که انتظار میرود در این دوره و دورههای پیشین فراگیر نیست و عمدتاً سینماگرانی روی فرش قرمز اختتامیه گام میگذارند که اطمینان بالایی برای بردن جوایز دارند و یا در تماس با ایشان تأکید شده حتماً در مراسم حضور یابند، چون ستاره شب هستند و در واقع مهمترین سینماگران حاضر در مراسم اختتامیه، سینماگران برنده هستند.
این شیوه عجیب اعتراض که به یک سنت تبدیل شده، نشان میدهد با وجود همه ادعاها، هنوز رفتار طیفی سینماگران متکی بر حرفهایگری نیست. در این دوره این عدم حرفهایگری از پیش از آغاز جشنواره با برخی حواشی نمود عینی یافت و در اختتامیه، با تعدادی صندلی خالی که نشانه غیبت برخی سینماگران صاحبنام بود، جلوه پررنگتری یافت.
محمد حیدری دبیر جشنواره سی و چهارم برای آنکه این صندلیهای خالی پر شود، رویه اختتامیه دورههای پیشین را در پیش نگرفت و با گشودن درها جمعیت را به سالن اختتامیه روان نکرد تا به قیمت یک هرج و مرج، قهر مرسوم برخی سینماگران از نظرها پنهان بماند و اجازه داد تا در شب درخشش جوانان سینمای ایران، واکنش مسبوق به سابقه و تأملبرانگیز برخی سینماگران پرسابقهتر نیز نمایان شود.
واقعیت این است که جشنواره فیلم فجر، نه برای اولین یا دومین دوره، بلکه برای سی و چهارمین دوره برگزار شده و در این دورهها، همواره رویه مشخصی وجود داشته و سینماگران به خوبی در جریان فضای جشنواره ـ چه در حوزه انتخاب و چه در حوزه داوری ـ هستند؛ بنابراین، سینماگران با پذیرش قواعد یک بازی مشخص با نتایج نامشخص، وارد این رقابت میشوند و به همین دلیل، انتظار میرود چه در این عرصه بازنده باشند و چه برنده، اصل بازی یا داوری را به چالش نکشند.
بهرام رادان یکی از حرفهایترین رفتارها را نشان داد و علیرغم آنکه مشخص بود برگزیده نمیشود،
نه تنها در اختتامیه جشنواره فیلم فجر حضور یافت، بلکه در اجرای این مراسم نیز مشارکت داشت هرچند نقدهای جدی به روند برگزاری جشنواره سیوچهارم وارد است، این نقدها ارتباط معناداری با داوریها ندارد؛ بنابراین، اینکه با عدم نامزدی یا عدم انتخاب یک اثر، سینماگران نقش آفرین در آن اثر حاضر به شرکت در اختتامیه جشنواره فیلم فجر نشوند و از تشویق همکارانشان استنکاف ورزند، نشان میدهد، هنوز سینمای ایران در برخی بخشها به بلوغ کافی نرسیده است.
اگر چنین رفتاری در جشنوارههای بینالمللی شاخص نظیر ونیز، کن و برلین و همچنین جوایز مطرح همچون اسکار و بفتا باب میشد، تعداد قابل توجهی از صندلیهای اختتامیه ادوار مختلف این رویداد خالی بود و بسیاری از سینماگران که بارها و بارها در این رویداد حضور یافتهاند و دست خالی اختتامیه را ترک کردهاند، نباید دیگر در این رویداد حضور مییافتند و یا رفتارهای پرخاشجویانه در پیش میگرفتند.
با وجود این، سینماگران شاخص جهان با پذیرش قواعد بازی در جشنوارههای سطح اول سینما ـ که اتفاقا گاهی به شدت سیاسی هستند ـ نه تنها در مقابل عدم انتخابشان گارد نمیگیرد، بلکه همکاران برندهشان را با شادی در جشن اهدای جوایز تشویق میکنند. نکته جالب اینکه وقتی سینماگران کشورمان نیز با آثارشان به این رویدادهای بینالمللی راه مییابند، پس از ناکامی با پذیرش قواعد آن جشنوارهها، اعتراضی نمیکنند و حتی در اختتامیه آن جشنوارهها نیز حضور مییابند!
این رویه یادآور رفتار برخی شهروندان کشورمان در طول سفر به کشورهای اروپای غربی است که زباله بر زمین نمیاندازند، از چراغ قرمز عبور نمیکنند و دقیقاً شبیه آن دسته از شهروندان قانونمند اروپایی رفتار میکنند که همواره شاهد مثال قرار میگیرند؛ اما همین هموطنان به محض بازگشت به وطن، زباله در کف خیابانهای پایتخت رها میکنند، چراغ قرمز را نادیده میگیرند و نشان میدهند هیچ جای دنیا وطن آدم نمیشود!
ای کاش در دورههای بعدی جشنواره فیلم فجر، این منفعت گرایی فردی کمرنگتر شود و سینماگرانی که با پذیرش قواعد بازی ـ امکان برد یا باخت با سلیقه ی خوب یا بد یک گروه داور ـ وارد این رقابت میشوند، حتی اگر بازنده شدند، در میدان بمانند، برنده را تشویق کنند و این آوردگاه بزرگ فرهنگی را با مشق اخلاق برای مردمی که ناظر هنر هفتم هستند، ترک و خود را برای دور بعدی این رقابت آمادهتر کنند.
ذکر این نکته ضروری است که این نقدها متوجه اختلاف نظرهای سیاسی و هنری میان گروهی از هنرمندان و مسئولان نیست، بلکه متمرکز بر فرصت بزرگ این جشن سینمای ایران برای همدلی و نزدیک شدن اهالی هنر هفتم از هر طیف فکری است و طبیعتاً انتظار میرود در چنین رویدادی شاهد عکس این رویه نباشیم و انفکاک اهالی هنر هفتم بیش از پیش نمود عینی نداشته باشد.
هرچند برخی سینماگران نجیب کشورمان نظیر ابراهیم حاتمیکیا در مراسم اختتامیه حضور نیافتند، این رویداد را به چالش نکشیدند و به نوعی قاعده بازی را پذیرفتند؛ اما در مقابل برخی پدرخواندههای سینمای ایران، پس از اعلام نامزدها، بدترین توهینها را متوجه جشنوارهای کردند که بارها منتخبش بودهاند و این نقد نیز متوجه همانهایی است که بیشترین سود را از این جشنواره بردهاند، ولی در هر دورهای که سود کافی نبردند، مشروعیت جشنواره را در ادوار معاصر به چالش میکشند. خلاصه آنکه تا این پدرخوانده بر خلاف نامشان به بلوغ نرسند، نمیتوان امیدی به بهبود سینمای ایران داشت.