سازمان تروربستی منافقین در تلاش است در جریان انتقال ۳۰۰ نفر از اعضا خود از کمپ لیبرتی در عراق به کشور آلبانی، سهتن از سرکردگان این گروهک را که به عنوان تروریست تحت تعقیب و پیگرد پلیس بینالملل قرار دارند با حمایت سازمان ملل به اروپا فراری دهد.
به گزارش نسیم آنلاین ، سازمان منافقین در تلاش است تا سهتن از اعضای رده بالای خود را در میان اعزام 300 نفره سال 2016 به آلبانی فراری دهد.
در ادامه اخراج منافقین از کمپ اشرف و استقرار آنها به پادگان آمریکایی لیبرتی در عراق تعداد قابل توجهی از اعضای این گروهک با هماهنگی سازمان ملل در حال انتقال به آلبانی هستند.
منافقین در حالی پس از اخراج از کمپ اشرف و انتقال به لیبرتی در غرب بغداد امکان خروج از عراق را از دست دادهاند که تعدادی از اعضای رده بالای این سازمان نیز در کنار دیگر اعضای گروهک منافقین در لیبرتی گرفتار شدهاند.
در شرایطی که به دلیل حضور بلند مدت و غیرقانونی منافقین در لیبرتی، گروههای خشمگین مردمی در عراق عملیاتهایی را بر علیه این فرقه انجام دادهاند؛ نگرانی این سازمان در خصوص امنیت و سلامت اعضای خود به خصوص کادر رده بالای این گروهک تروریستی افزایش پیدا کرده است .
در همین راستا نماینده منافقین در لیبرتی با ابراز نگرانی در خصوص سلامت و امنیت اعضا خود در گزارش مبسوطی مراتب نگرانی خود را در این خصوص به دفتر سازمان ملل در بغداد ارائه کرده است.
از سوی دیگر در شرایطی که تعدادی از اعضای رده بالای فرقه رجوی حاضر در کمپ لیبرتی از طرف پلیس اینترپل تحت تعقیب و پیگرد قانونی بوده و امکان خروج آنها از این کمپ آن هم از کانال سازمان ملل و مجاری قانونی مهیا نیست، گروهک تروریستی منافقین در تلاش است با استفاده از نامهای مستعار و وارد کردن این عده از سران خود در میان تیمهای 30 نفرهای که قرار است به آلبانی فرستاده شود امکان فرار کادر رده بالای این گروهک از کمپ لیبرتی را که تحت پیگرد بینالمللی نیز هستند فراهم کند.
در ادامه همین پروژه سازمان درصدد است امکان فرار سه تن از سران خود به نامهای رقیه عباسی، ژاله مهرامنیا، سیما وطنخواه از لیبرتی به آلبانی مهیا کند.
رقیه عباسی، فرمانده قرارگاه عملیاتی داخل ایران منافقین
رقیه عباسی که به عنوان یکی از سران منافقین شناخته میشود زنی با چهار فرزند بود که بدنبال همسرش احمد محمدی وارد فرقه مجاهدین شد و در آشپزخانه و کودکستان این سازمان کار میکرد اما در حوالی سال 70 و بدنبال تاکتیک سازمان مبنی بر فرمانده شدن زنان او یک شبه ارتقا پیدا و از فرمانده آشپزخانه به فرماندهی نظامی ارتقاء یافت؛ عباسی ابتدا رئیس ستاد مرکز 10 به عنوان یکی از سه مرکز نظامی این سازمان شد و پس از مدتی نیز به فرماندهی این مرکز ارتقاء یافت. او در سالهای استقرار درکمپ اشرف با ثابت نمودن سرسپردگی و اطاعات کورکورانه و مغزشویی کامل در موضع فرمانده باقی ماند و چندین سال سرکرده مراکز نظامی زنان و دختران جوان بوده است.
علاوه بر جنایاتی که بیرون از گروهک منافقین در دوران ریاست عباسی بر مرکز 12 اتفاق افتاده در زمانی که وی فرمانده مرکز یا قرارگاه علوی بود تعدادی از نفرات ناراضی مراکز تحت مسئولیت عباسی به صورتی مشکوک خودکشی کرده و یا به قتل رسیدهاند؛ برخی جدا شدگان نجات یافته از سازمان منافقین که از نزدیک با او کار کرده و تحت مسئولیت عباسی بودهاند در خاطرات منتشر شده خود نوشتهاند "رقیه عباسی برای اثبات خوش خدمتیهایش بطور هیستریکی با مردان ضدیت به خرج میداد و همواره بعناوین مختلف سعی درسرکوب آنان نموده و از کوچکترین اشکالی نمیگذشت و افراد تحت حیطه مسئولیتش را بشدت مورد اذیت، آزار و تنبیه تشکیلاتی قرار میداد؛ در دورانی که وی مسئول قرارگاه علوی بود تیمهای عملیاتی زیادی تحت مسئولیت عباسی به ایران اعزام شد که اکثر آنان را با علم نداشته نظامیاش به کشتن داد. بطوریکه نام قرارگاه علوی با ناکامی و شکست عجین شده بود."
رقیه عباسی از چهرههای منفور در سازمان منافقین است و زنان و مردان زیادی در این گروهک از وی متنفر هستند. بعدها او با همان چهره خشن و سرکوبگر مسئولیت افامهای زنان را بعهده گرفت و زندان، بند و محدودیتهایی افزون بر ضوابط فرقهای بر زندگی تیره و تار زنان و دختران جوان در این فرقه افزود.
در خاطرات ناصر سید بابایی از جدا شدگان سازمان منافقین درباره عباسی قید شده: "در بیشتر نشستهای عملیات فرماندهان زن قرارگاه مثل رقیه عباسی فرمانده قرارگاه 4 یا فرشته شجاع مسئول پذیرش در سال 80 و قرارگاه 12 در سال 82، مکرر سوژهها را تهدید به قتل میکردند، اگر سوژهها از قبول حرفهای افراد نشست که به آنها فشار میآوردند، خودداری میکردند و سلطه بیچون و چرای سازمان را نمیپذیرفتند به آنها می گفتند: تو را جر میدهیم! آن روی سگ مجاهدین را ندیدهای! کاری میکنیم که هر لحظه مرگ را آرزو کنی! چنین لفاظیها و بیحرمتیهای زنان عضو شورای رهبری منافقین نسبت به افراد در اشرف امری عادی و همیشگی بود تا نفرات را وادار کنند که تن به دستورات سازمان بدهند و مطیع بیچون و چرای آنان باشند و اگر سوژهها مقاومت می کردند و از تهدید فرماندهان زن هراس به دل راه نمیدادند شبانه آنان را سر به نیست میکردند و دیگر کسی ردی از آنان پیدا نمیکرد و هرگز معلوم نمیشد به کجا منتقل شدند؟ و چه بلایی به سرشان آورده اند؟..."
ژاله مهرامنیا، همسر محافظ رده یک رجوی
نفر دوم از سران گروهک تروریستی منافقین که این گروهک به دنبال فراری دادن وی به آلبانی است ژاله مهرامنیا به همراه خواهرش لادن مهرامنیا است که از اعضای رده بالا و نزدیک به دستگاه رجوی هستند.
لادن مهرامنیا سالهاست که در دفترمرکزی مریم قجر در پاریس کار میکند و ژآله مهرامنیا نیز به نوعی فامیل سببی مریم قجر محسوب میشود.
همسر ژآله مهرامنیا، علیرضا صدر حاج سید جوادی نفر شماره یک حفاظت رجوی است و خواهر شوهر وی شهرزاد صدر زن برادر مریم قجر است.
گفتنی است در شرایطی که به دلیل ترس مریم قجر و مسعود رجوی از جان خود همواره مراقبت کردهاند تا نزدیکان خود را از نور چشمیها و اهالی فامیل و هم خون خود قرار دهند تا مبادا خطری آنها را تهدید کند.
انتخاب علیرضا صدر، شهرزاد صدر، محمود قجر، لادن و ژاله مهرامنیا و دیگران در مناسب کلیدی سازمان مافقین نیز از این دست انتخابها به شمار میآید.
سیما وطنخواه، مسئول یگان حفاظت رجوی
نفر سوم لیست سران منافقین برای فرار از کمپ لیبرتی سیما وطنخواه نام دارد که در جوانی به این فرقه پیوسته و در سال 66 در این تشکیلات با فردی به نام محمد شریفی ازدواج کرد. وطنخواه چند سال در قسمتهای نظامی کار میکند و سپس در حوالی سال 1370 به یکان حفاظت رجوی منتقل میشود. وی چندین سال به عنوان مسئول یگان حفاظتی قرارگاه های رجوی و چند سالی هم به عنوان مسئول انتظامات و یگان حفاظت نزدیک رجوی بوده است.
فاطمه وطنخواه رحمانی با نام سیما وطنخواه بیش از دو دهه در خدمت حفاظت رجوی کار کرده است و با اثبات سرسپردگی در زمره اعضای وفادار و نزدیک قرار میگیرد.
به طوری که در دهه 80 تا 90 که رجوی خود را مخفی کرده و از اعضای حفاظتش کاسته شد کماکان تعدادی زنهای با سابقه به حفاظت و انجام خدمات دفتری او اشتغال داشتهاند و سیما وطنخواه نیز همچنان در سمت خود یعنی در ارتباط با دفتر مرکزی و در کار آرشیو و سیستم خبررسانی رجوی وفادار و پابرجا مانده است.
به گفته شاهدان عینی سیما وطنخواه با اسم مستعار فاطمه رحمانی به لیبرتی منتقل شد و در لیبرتی از نگرانی شناسایی شدن در ترددهای داخل کمپ صورت خود را با آق بانو (دستمال سر کردی) میپوشانده است.