بهتازگی مرکز آمار ایران نتایج
آمارگیری نیروی کار در پاییز سال جاری را منتشر کرده است. به نظر شما
مهمترین ویژگی این گزارش چه بود؟
افزایش نرخ مشارکت اقتصادی زنان تا ١٣,٢ درصد، خبر امیدوارکننده این گزارش بود. چون متأسفانه در سالهای اخیر شاهد نزول معنادار نرخ مشارکت زنان بودیم. با وجود تبلیغاتی که دولت گذشته در جلب و جذب مشارکت اقتصادی زنان انجام میداد، آمار رسمی مرکز آمار ایران نشان میدهد مشارکت اقتصادی زنان در فاصله سالهای ٨٤ تا تابستان ١٣٩٣، حدود هفت درصد کاهش یافته و به ١١.٧ درصد رسیده بود. این در حالی بود که در سالهای فعالیت دولت اصلاحات، یعنی در فاصله سالهای ١٣٧٦ تا ١٣٨٤، نرخ مشارکت اقتصادی زنان از حدود ١٠ درصد به بیش از ١٧ درصد افزایش یافته بود. حالا هم (در دولت تدبیر و امید) فقط در فاصله یک سال، این نرخ ١.٣ درصد افزایش یافته است.
به نظر شما، رشد نرخ مشارکت اقتصادی زنان تا چه حد مهم است که از آن بهعنوان ویژگی گزارش اخیر مرکز آمار ایران یاد میکنید؟
نرخ ١١,٧ درصدی به این معنا بود که از هر صد زن حدود ٨٨ زن در خانه ماندهاند. این نرخ نسبت به توانمندی زنان ایرانی که هماکنون گرایش بیشتری به تحصیلات عالی نسبت به مردان دارند و نیمی از جمعیت کشور را تشکیل میدهند، بسیار پایین است. گذشته از این، چرا باید از ظرفیت ٥٠ درصدی زنان در سرمایه انسانی کشور برای توسعه و پیشرفت کشور بهرهگیری نشود؟ این در حالی است که نرخ مشارکت اقتصادی در میان مردان بیش از ٦٣ درصد و نزدیک به میانگینهای جهانی یعنی ٦٥ تا ٧٠ درصد است اما متوسط نرخ جهانی مشارکت زنان حدود ٤٥ درصد است. این تفاوت فاحش نرخها به معنای مردانهکردن اشتغال در جامعه ماست که مغایر سیاستهای کلی اقتصاد مقاومتی است که تأکید بر مردمیکردن اقتصاد دارد و نه مردانهبودن اقتصاد و اشتغال.
تعبیر شما از مردانهشدن اشتغال با آمار بیکاری نیز مطابقت دارد؟
مطابق همین گزارش اخیر مرکز آمار ایران، نرخ بیکاری مردان ٩ درصد ولی نرخ بیکاری زنان ١٨,٩ درصد است. همچنین در فاصله سنی ٢٠ تا ٢٤ سال، نرخ بیکاری مردان ٢٢ درصد و نرخ بیکاری زنان ٤٥.٨ درصد است.
تبعات این بهاصطلاح مردانهشدن اشتغال، چه بوده و تا چه حد قابل ارزیابی است؟
بههرحال بدیهی است رویکرد مردانهشدن اشتغال موجب گسترش فقر در میان زنان میشود. نمیتوان کتمان کرد که در حال حاضر بنابر آمار غیررسمی، حدود ٢,٥ میلیون و بنابر آمار رسمی ١.٤ میلیون زن سرپرست خانوار در کشور وجود دارد و سالانه ٦٠ هزار نفر به آن اضافه میشود که دلیل عمده آن اوجگیری نرخ طلاق در سالهای اخیر بوده است. به عبارت دیگر، مطابق اعلام مقامهای رسمی، در ١٠ سال گذشته تعداد خانوادههای دارای سرپرست زن نسبت به مردان ٥٨ درصد افزایش داشته است، همچنین گفته میشود حدود ٨٠ درصد این زنان سرپرست خانوار هم فاقد شغل و درآمد هستند و فقیر محسوب میشوند. همچنین ما با نرخ ٣٠درصدی مجردی جوانان مواجه هستیم. بنابراین رویکرد مردانهکردن اشتغال در عمل موجب گسترش حضور زنان در بخشهای غیررسمی اقتصاد و نیز افزایش آسیبهای اجتماعی ناشی از آن خواهد بود. آمارها در این زمینه معمولا در دولت گذشته محرمانه تلقی میشده ولی بنابر ادعای بسیاری از جامعهشناسان، آسیبهای اجتماعی در ایران در سالهای اخیر، بسیار زنانه شده است. به نظر من علتالعلل این رخداد، خانهنشینکردن زنان در دولت قبل برخلاف تبلیغات ظاهری مهرپروری و عدالتگستری، با تصویب محدودیتهای جنسیتی برای مشارکت زنان بوده است.
درحالحاضر برای اینکه روند رو به بهبودی که دوباره برای افزایش
مشارکت زنان آغاز شده متوقف نشود و بتوان از آن به تعبیر شما در مسیر تسریع
روند توسعه و پیشرفت کشور بهره برد، چه باید کرد؟
با وجود شکلگیری سرمایه انسانی تحصیلکرده در میان زنان ایرانی، افزایش مشارکت اقتصادی زنان میتواند با توسعه فعالیتهای کارآفرینانه زنان تحصیلکرده و با جذب زنان سرپرست خانوار میسر شود. به گواه گزارش مرکز آمار ایران، ٥٤,٣ درصد از اشتغال زنان در حوزه خدمات است. درحالیکه این نرخ برای مردان ٤٩ درصد است. بنابراین زنان با توجه به توانمندیهای خود، در مشاغل خدماتی کارآمد هستند و بهویژه در زمینه ارائه خدمات پزشکی، خدمات بازرگانی و مالی، مشارکت مطلوبی دارند. یکی از راهکارهای توسعه مشاغل خدماتی بانوان گسترش حضور آنها در بخش رو به توسعه (آیسیتی) است، گسترش خدمات این حوزه میتواند زمینه اشتغال خوبی را برای بانوان فراهم کند. اما بیتردید توسعه بخش خدمات منوط به توسعه دیگر بخشهای اقتصادی مانند صنعت و کشاورزی است. همچنین توسعه بخش خدمات بدون توسعه دیگر بخشهای اقتصاد یک کشور، درواقع به معنای رشد دلالی و واسطهگری است که منجر به اشتغال پایدار نخواهد شد.
به نظر شما نقش دولت در تحقق مطالبات اقتصادی و شغلی زنان چیست؟
طبیعتا برای تحقق اشتغال بالایی که زنان همزمان با صعود نرخ مشارکت اقتصادی مطالبه خواهند کرد، نمیتوان از دولت و سرمایهگذاری دولتی صرفا انتظار داشت، کمااینکه تجربه دولت قبل هم نشان داد ایجاد اشتغال از سوی دولت درنهایت میتواند منجر به ایجاد حدود ٦٠٠ هزار شغل در هشت سال شود؛ آنهم در شرایطی که پردرآمدترین دولت تاریخ ایران روی کار بود. بنابراین دولت باید زمینههای توسعه کارآفرینی در میان زنان را چه در قالب بخش خصوصی، تشکیل تعاونیها و نیز بهرهگیری از توان آموزشی تشکلهای مردمنهاد، گسترش دهد.