ظاهر سخنان منتسب به نادر قاضیپور منتخب مردم ارومیه برای مجلس دهم و نماینده ارومیه در مجالس هشتم و نهم مملو از زشتی و ناهنجاری است؛ از خاطرهای نه چندان اخلاقی با شیخ قدرت علیخانی تا اظهاراتی که زنستیزانه قلمداد شده و تا گوشه و کنایههایی که آشکارا قومگرایانه است؛ ولی با یادآوری کارنامه قاضیپور در دو دوره اخیر مجلس و اعتماد مردم ارومیه به وی، انصاف این است که سخنان وی را با نگاهی متفاوت نیز ارزیابی و بررسی کرد.
به گزارش «تابناک»، آمار تهیه شده توسط آزمایشگاه شبکههای اجتماعی دانشکده برق و کامپیوتر دانشگاه تهران، نشان میدهد با نگاه آماری، قاضیپور پرکارترین نماینده مجلس نهم بوده است. در ستون روزهای غیبت و دفعات تأخیر قاضیپور عدد صفر ثبت شده است. وی با امضای ۱۳۹ طرح به همراه یک نماینده دیگر، بیش از دیگر نمایندگان مجلس طرح امضا کرده است، با ۱۷ بار نطق بیش از همه نمایندگان دیگر نطق پیش از دستور داشته است، با ۶۵۸ تذکر کتبی به وزرا دوازده برابر متوسط مجلس پاپیچ وزرا شده و با ۱۳۹ بار سؤال از وزرا، با اختلافی فاحش بیش از هر نماینده دیگری وزرا را در معرض سؤال قرار داده است. البته این را هم باید به یاد داشت که صرف این آمار خارقالعاده، نشانه این نیست که قاضیپور کارآمدترین نماینده مجلس بوده است، ولی تا زمان فراهم شدن ابزاری مناسب برای مقایسه کیفی نمایندگان مجلس، ظاهرا راه دیگری برای مقایسه عمومی کارنامه نمایندگان نیست.
این کارنامه قاضیپور به زمان دولت یازدهم نیز محدود نیست. رسانههایی که گذشته قاضیپور را فراموش کردهاند برای شمشیرزنی همزمان به وی و احمدینژاد، او را وارث احمدینژاد نامیدهاند، در حالی که قاضیپور به نمایندگی از مجلس نهم، مسئول پیگیری شکایت از احمدینژاد نیز شده بود.
این کارنامه کاری و رأی مردم ارومیه اکنون در معرض یک علامت سؤال قرار گرفته است و عدهای حتی از ضرورت سختگیری در زمان بررسی اعتبارنامه قاضیپور در مجلس دهم سخن میگویند، ولی قبل از غرق شدن در هیاهوهای رسانهای، امکان این وجود دارد که پرسیده شود که مشکل سخنان منتسب به قاضیپور چیست؟ آیا سخنان بیادبانه منتسب به وی، رگههایی از واقعیتهای تلخ را نیز در خود جای نداده است؟
بخشهایی از این سخنان از نظر ادب و نزاکت قابل قبول نیست، بخشهای دیگر نسبت به اهالی منطقهای از کشور توهینآمیز است و بخشهایی دیگر از آن قومگرایانه و یا حتی نژادپرستانه است ولی حتی در مورد بیشتر همین سخنان نیز امکان طرح سؤالاتی تأمل برانگیز وجود دارد.
نخست اینکه، هرچند عبارات توهینآمیزی که درباره رقبای انتخاباتی قاضیپور مطرح شده است تا صلاحیت آنها برای حضور در مجلس زیر سؤال برده شود با هیچ معیاری قابل قبول نیست و میتواند نماد کامل قدرتطلبی بیمهار باشد، ولی برخی ادعاهای قاضیپور درباره رقبایش قابل تأمل است. مثلا قاضیپور از کاندیدایی سخن گفته است که «در خوی میگوید خوییام؛ به یکانی میگوید یکانیام؛ در دانشگاه میگوید دانشگاهیام؛ در میان ترکها میگوید ملیت چیام. تا دیروز راستی بود امروز شده چپ! اینها همهشان منافقاند!». آیا زشتی این نفاق مورد اشاره قاضیپور از زشتی ادبیات قاضیپور کمتر است؟
دوم آنکه باید یادآور شد در فضای انتخاباتی مجلس دهم و آرای سلبی که هدف آن بیش از آنکه فرستادن نمایندگانی مناسب به مجلس باشد، جلوگیری از رفتن افراد نامناسب به مجلس بود، نمایندگان زن مجلس نهم در رأس فهرستی بودند که ادعا میشد باید برای نرفتن آنها به مجلس تلاش شود، زیرا بیشتر از اینکه به حقوق زنان کمک کرده باشند با آن مقابله کردهاند. تلاشگران آن صحنه که اکنون سخنان قاضیپور درباره بیفایده بودن حضور زنان در مجلس را تخطئه میکنند، آیا میتوانند امیدوار باشند که زنان راه یافته از آرای سلبی انتخابات کارنامه بهتری در مجلس خواهند داشت؟ مرور سوابق این زنان منتخب تازه راه یافته به مجلس و برنامههای قابل تأمل ارائه شده توسط برخی از آنان، خود میتواند موضوع یک گزارش خواندنی باشد.
و در پایان اینکه بدون بررسی دقیق، باور کردن خاطره غیراخلاقی منتسب به قاضیپور درباره قدرت علیخانی نیز چندان منصفانه نیست. اگر کسی این ادعای قاضیپور را باور کند، قاعدتا با این پرسش مواجه خواهد شد که مگر نماینده قزوین در مجلس هشتم مرتکب چه خطایی شده که قاضیپور این گونه از وی انتقام گرفته است. به همین سبب است که بدون اظهار نظر شیخ قدرت علیخانی در این باره باور کردن ادعای قاضیپور چندان منصفانه نیست. اول باید توضیحات علیخانی را در این باره شنید.