محمدكاظم انبارلويي در سرمقاله رسالت نوشت:
1- امسال سال همدلي و همزباني دولت و ملت است. معدل راي ملت در تهران و اغلب شهرستانها حكايت از حال و هواي همدلي و همزباني دولت و ملت داشت.
2- سه دوره مجلس، در چهار دولت هشتم، نهم، دهم و يازدهم در دست اصولگرايان بود. طبيعي است كه از باب گردش قدرت، دوره چهارم اين گونه نباشد و مردم نمايندگان جديدي را از جناح مقابل برگزينند. لذا به طور طبيعي دو سوم نمايندگان مجلس نهم تغيير كرد. مردم ميخواستند حضور چهرههاي جديدي را تجربه كنند. آقاي محمدرضا باهنر كه بيشترين حضور را در مجالس پس از انقلاب داشت چنين رويكردي را درك كرده بود، لذا اصلاً خود را در معرض راي مردم نگذاشت.
3- مجلس اول همه دولتهاي پس از انقلاب، متناسب با گرايش همان دولت شكل ميگرفت. دولت يازدهم از اين قاعده مستثنا نبود.
4- علماي علم اقتصاد ميگويند توفيق در جلب آراء، محصول دو رويكرد و دو شناخت مردم از انتخاب شوندگان است؛ 1- جامعهپذيري 2- كارآمدي. جناح متمايل به دولت همانطور كه در انتخابات سال 92 نشان داده بود در جامعه پذيري دست برتر را دارد. در اين انتخابات هم با همين مزيت توفيق يافت. در برخي از استانها كه اصولگرايان توفيق نسبي و يا مطلق داشتند نان كارآمدي را خوردند.
5- شعار اصولگرايان در اين دوره "معيشت، امنيت و پيشرفت" بود. البته اين شعار، شعار درست و جالبي بود. اما به هر حال اين تصور در مردم هم وجود داشت. طي اين سه دوره اصولگرايان در اين باره هر چه حرف و عمل داشتند عرضه كردند، لذا لازم بود در همين عرصه، رقبايشان را هم تجربه كنند.
6- موج مثبت برخاسته از برجام، توفيق در مهار نسبي تورم، پرهيز از تندروي، رويكرد مثبت به اعتدال در تهران و اغلب شهرها يك واقعيت بود. مردم احساس ميكردند قرار است يك گشايشي در كارها صورت گيرد. اين گشايش با راي به جناح دولتي امكانپذير است.
7- ضعيف پنداشتن رقيب، فقدان گفتمان جديد، عدم نوسازي سازمان راي، ادامه بازي با ژنرالهاي قديم، فقدان ارائه يك تصوير خوب از كارآمدي، عدم تنظيم دوز نقد حريف و گاهي مظلوم كردن آنها و ... از دلايل عدم توفيق اصولگرايان و توفيق جناح متمايل به دولت بود.
8- عدم حضور موثر شيوخ اصولگرا در تبليغ و ترويج فهرستهاي ائتلاف و به كار نبردن همه ظرفيت و استعداد راي جناح، از ديگر دلايل اين عدم توفيق بود. گفتگوهاي همگرايي و رسيدن به يك فهرست، خوب پيش رفت اما در تبليغ و ترويج فهرست و عمق بخشيدن آن در سازمان راي، فرايند بسط گفتماني و آرماني، كوتاهي صورت گرفت و سونامي به وجود نياورد.
9- "نه به حريف" از سوي رسانههاي طرفدار دولت خيلي پررنگ مديريت شد به گونهاي كه اصلا مجالي پديد نيامده كه آنها به صورت ايجابي فكر كنند به چه كساني ميخواهند راي دهند. بهرهگيري از فضاي مجازي و مديريت بهينه "نه به حريف" در اين فضا با بهرهگيري از متدهاي جنگ رواني هوشمندانه انجام شد.
10- سرمايه اجتماعي اصولگرايان در اين انتخابات با راهبرد يك صدا، يك فهرست احيا شد. دليل اين احيا اين بود كه حداقل در تهران فهرست ائتلاف پس از فهرست جناح دولتي بود و نفر آخر به بعد از 600 هزار راي به 70 هزار راي سقوط كرد. اين نشان ميدهد اصولگرايان در تجميع اوليه راي موفق بودند اما مديران ائتلاف همه سرمايه اجتماعي اصولگرايان را نتوانستند به كار گيرند و بخشي از آن بلااستفاده ماند.
عدد اين سرمايه در انتخابات سال 88 در تهران نزديك به دو ميليون راي بود كه در اين دوره به بالاي يك ميليون فرو كاسته شد. اين سرمايه در جيب برخي احزاب و گروهها و افراد اصولگرا بلوكه شده است. بايد براي رها كردن آن در انتخاب آينده فكري كرد.
چه بايد كرد؟1- اولين گام، احترام به فهم و راي مردم و پذيرش اين مهم است كه اصولگرايان در كلان شهر تهران و برخي كلان شهرها با توفيق روبهرو نبودند. علامت اين احترام، كمك به دولت و مجلس آينده براي ثبت يك درجهاي از كارآمدي نظام در حل مشكلات مردم است.
2- اصولگرايان بايد دولت و مجلس آينده را در ارائه يك تصوير مثبت از اقتدار و امنيت ملي ياري كنند. ثبات سياسي در منطقه و جهان، حرف اول را در عبور از مشكلات اقتصادي و تضمين پيشرفت كشور ميزند. ما بايد سهم خود را در اين باره ادا كنيم.
3- اصولگرايان بايد به دولت و مجلس آينده فرصت دهند، خود را در آيينه حركتهاي ايجابي ببينند و اثبات خود را در نفي رقيب جستجو نكنند.
دهها مسئله كليدي در حوزههاي سياسي، اقتصادي، اجتماعي و فرهنگي وجود دارد كه آنها بايد به آن پاسخ دهند. شرط درست اين پاسخگويي پايبندي رئيس جمهور و نمايندگان پيروز جناح طرفدار دولت به سوگندي است كه براي پاسداري از دستاوردهاي انقلاب و دفاع از آزادي، استقلال ملي و قانون اساسي ياد كرده و ميكنند. لذا فصل رقابت را پايان يافته تلقي نموده و فصل برادري و همكاري را آغاز كنند.
4- اجراي برجام و نيز وعدههاي رئيس جمهور در گشايش مسائل سياسي در داخل و خارج و نيز وعدههاي اقتصادي دولت با چالشهاي جدي روبهروست. اولاً بايد دولت را در مواجهه با قدرتهاي جهاني بهويژه آمريكا كمك كرد و اگر بدعهدي دشمنان در پايبندي به تعهداتشان جدي شد، اوضاع را براي بازگشت به نقطه صفر و تقابل جدي با آمريكا مديريت كرد.
5- كمتر از دو سال به انتخابات شوراها و رياست جمهوري مانده است. اصولگرايان بايد در تعامل با هم و توانايي در توليد گفتمان و نفوذ در افكار عمومي و تجميع سرمايه اجتماعي خود، ركورد تازهاي به جاي بگذارند.
6- اصولگرايان با چهرههاي جديد و برنامههاي نو در سپهر سياست ايران بايد ظاهر شوند. اين ظهور بايد استعداد و ظرفيت نسل سوم را در تحويل گرفتن انقلاب از نسل اول و دوم نشان دهد.
سازمانها و احزاب سياسي اصولگرا از پيري و كهولت رنج ميبرند و نياز به نوسازي دارند تا بتوانند سازمان راي را احيا كرده و در اقناع افكار عمومي توفيق يابند.
برگزيدگان اصولگرايان براي انتخابات آينده بايد از دل فهم راس و بدنه اصولگرايي بجوشد و در يك نقطه به هم برسد تا شكاف در تصميمگيري و تصميمسازي پديد نيايد.
7- خودشيفتگي را بايد كنار گذاشت. خودشيفتگي، خودپسندي و خودرايي ميآورد. راي اصولگرايي نبايد به عدد سلايق موجود در خيمه اصولگرايان تقسيم شود. كساني كه چنين خصلتهايي دارند نبايد جايي در وادي اصولگرايان داشته باشند.
8- تمرين همگرايي در ائتلاف بزرگ اصولگرايان بايد استمرار پيدا كند و بستر خود را در ظرفيتهاي اصولگرايي مهيا نمايد. كساني را كه جلوتر از همه حركت ميكنند، بايد متقاعد كرد با جمع حركت كنند و كساني را كه عقب ماندهاند بايد به جمع رساند و راهبرد "يك صدا، يك فهرست" را تداوم بخشيد.
9- نقد مشفقانه، رصد هوشمندانه، همكاري صميمانه با جناح دولتي بايد تداوم يابد. اين نقد بايد همراه با ارائه طريق حكيمانه باشد. نبايد فراموش كنيم همه ما سوار يك كشتي هستيم و در توفانهاي منطقهاي و جهاني هدف دزدان دريايي قرار داريم. همه ما و همه ملت بايد يك صدا عليه دشمنان اسلام، نظام، امام و رهبري باشيم.