شكوفه حبيبزاده: انگشت اتهام به سمت عربستان است. ميگويند اين عربستان است كه با كاهشندادن توليد نفت خود منجر به سقوط قيمت نفت شده و تا زماني كه توليد خود را كاهش ندهد بازار به تعادل نميرسد. اين تحليلي است كه از سوي شركتهاي بزرگ نفتي جهان ارائه ميشود. آنها ميگويند سقوط قيمت نفت منجر شده شركتهاي نفتي كوچك و متوسط جهان ورشكسته شوند و شركتهاي بزرگ هم ٣٠٠ هزار نفر از كاركنان خود را از سال ٢٠١٤ به اين سو اخراج كنند. اما واقعا اين عربستان است كه اقتصاد جهان را تا اين حد تحت تأثير قرار داده و بايد توليد خود را كاهش دهد؟ عربستان در مقابل اين انتظارات پاسخ ميدهد تولید نفت جهان حدود ٩٣ میلیون بشکه در روز است که سهم عربستان از این مقدار ١٠,٥ میلیون بشکه است، پس چرا باید همه از عربستان بخواهند تولید نفتش را کاهش دهد درحالیکه کسی به تولیدکنندگان ٨٣ میلیون بشکه نفت دیگر فشار نمیآورد؟ چرا کسی به روسیه، نروژ، مکزیک و ایالات متحده فشار نمیآورد که از میزان تولید خود بکاهند؟ براي يافتن پاسخ اين پرسش با فريدون بركشلي، رئیس گروه مطالعات انرژی وین و رئیس اسبق امور اوپک به گفتوگو نشستيم. بركشلي در اين مسئله با عربستان همعقيده است و تأكيد ميكند: «باید به بازار جهانی نفت و به تولیدکنندگان بزرگ این پیام را بسیار واضح و آشکار بدهیم که دوران سواری مجانی به سر آمده است». مشاور مؤسسه مطالعات بینالمللی انرژی اما در مقابل، رفتار عربستان را در حوزه نفت كه محور اصلي سياست خارجي اين كشور است موردنقد قرار ميدهد و ميگويد: «سكان سیاست خارجی عربستان پس از درگذشت پادشاه سابق و رویکارآمدن سلمان بن عبدالعزیز، به دست جوانی افتاده که تجربه اداره شرایط بحرانی امروز را ندارد. فکر میکنم عربستان در سیاست خارجی انسجام گذشته خود را از دست داده و به همین دلیل شاهد آن هستیم که در بحث نفت که همواره کانون اصلی سیاست خارجی عربستان بوده، سیاستهای متضاد اعمال میشود... . در این زمان عربستان در حال برداشت از ذخایر ارزی است که در طول سالها درآمد بالای نفتی بهدست آورده است. ازدستدادن آن منابع ارزی برای عربستان نوعی خودکشی سیاسی است... . عربستان بازنده بازی خطرناکی است که امروز در حال انجام آن است. زیرا عربستان بدون منابع مالی در واقع کشوری نیست که بتواند نفوذ خود را بر کشورهای اسلامی که موضوع بسیار حیاتی برای این کشور است، اعمال کند».
از سال ٢٠١٤ تاکنون، ٣٠٠ هزار نفر در شرکتهای انرژي بیکار شدهاند که علت آن را در کاهش شدید قیمت نفت میتوان یافت. برخی معتقدند عملکرد عربستان چنین وضعیتی را برای بازارهای نفت پدید آورده است. به نظر شما آیا رفتار عربستان در بازارهای نفت، جهان را به سوی ورشکستگی خواهد برد؟
سقوط قیمت نفت فارغ از اینکه انگشت اتهام را به سوی عربستان، روسیه یا مازاد عرضه بگیریم، موجب سقوط ارزش سهام شرکتهای نفتی در تمام جهان شده است. بهطور طبیعی شرکتهای کوچک و متوسط بیشترین آسیب را دیدند و مرتبا آمار جدیدی از ورشکستگی و تعطیلی شرکتهای نفتی در سراسر دنیا بهویژه در آمریکا ميشنويم. این ورشکستگی شامل شرکتهای متوسط و کوچکی است که در شیلاویل نیز فعالیت میکنند. به این دلیل که شرکتهای فعال در شیلاویلها، عموما شرکتهایی متوسط هستند. این شرکتها بهطور مرتب آمار تعطیلی دکلهای حفاری در مناطقی که میدانهای شیلاویل وجود دارند، میدهند. برخی از این آسیبها دائمی هستند. اینطور نیست که اگر شرکتی ورشکسته شد، بتواند بلافاصله و بهراحتی به حالت قبلی بازگردد، زیرا ساختار نفتهای غیرمتعارف کلا با ساختار نفتهای متعارف متفاوت است. در اینجا نمیتوانیم انگشت اتهام را به سوی عربستان، روسیه، اوپک یا کشورهای دیگری که نفت مازاد دارند، بگیریم. بازار جهانی نفت صدمه جدی خورده است. ممکن است در اثر تداوم قیمتهای پایین، مدتزمان زیادی طول بکشد تا بازار جهانی نفت بتواند خود را بازسازی کند. در اینجا نباید چندان به دنبال مقصر بگردیم. باید بازتاب و انعکاس فرصتها را شناسایی و سعی کنیم در آینده بازار نفت از این نوع آسیبها نبیند. طبیعی است دو کشور یعنی عربستان با ١٠,٦میلیون بشکه در روز و روسیه با ١٠.٤میلیون بشکه در روز، مسئول دوسوم نفتی هستند که در جهان تولید میشود. اکنون ارقامی که بهدست آوردیم مؤید آن است که روزانه ٤.٨میلیون بشکه در روز نفت مازاد بر مصرف عرضه میشود. بهعلاوه در انبارها و در مخازن پالایشگاهها و ترمینالهای نفتی، حدود ١.١میلیارد بشکه نفت مازاد وجود دارد که برای آن خریداری نیست. اگر ما فقط عرضه و تقاضا را مبنای قیمت نفت بدانیم، درحالحاضر قیمت واقعی نفت زیر ٢٠ دلار است. علت آنکه قیمت نفت در حدود بیش از ٣٥دلار است، به دلیل بحران خاورمیانه است. جنگ سوریه، دعوای روسیه و ترکیه، فضای میان ایران و عربستان و... عوامل روانیای هستند که درواقع قیمتها را بالاتر از آنچه عرضه و تقاضای موجود دیکته میکند، نگه میدارند، وگرنه قیمت نفت با این میزان مازاد عرضه و تقاضای ضعیف، کشش قیمت نفت بیش از ٢٠ دلار در هر بشکه را هم ندارد.
آیا بحران اقتصادی ناشی از کاهش قیمتها به خاورمیانه خواهد رسید؟
کشورهای خاورمیانه مازاد عرضه فراوانی دارند. بهعلاوه آنکه عربستان ٥٨٠ میلیارد دلار ذخایر ارزی دارد. این کشورها از این ذخایر ارزی استفاده میکنند. بنابراین بعید میدانم بحران اقتصادی ناشی از کاهش قیمتها، هنوز به اقتصاد خاورمیانه نفوذ کرده باشد. اگر این وضعیت ادامه یابد تا اواخر ٢٠١٨ این بحران خود را نشان ميدهد، اما اکنون کشورهای خاورمیانه عموما به روش سابق، اقتصاد خود را اداره کرده یا از ذخایر ارزی خود مصرف میکنند. عربستان اکنون بودجه عمرانی خود را دوبرابر کرده و به دنبال انعقاد قراردادی ١٨میلیارد دلاری با آمریکا برای خرید هواپیما و سیستمهای بسیار پیشرفته نیروی هوایی است و هزینههای بالایی را انجام میدهند.
اما بهتازگی خبر آمده عربستان به دنبال وامهای خارجی است. عربستان خود اذعان کرده بحران نفتی روی اقتصاد این کشور تأثیر گذاشته. این مسئله نمیتواند ناشی از انتقال آن بحران به این کشور باشد؟
عربستان اکنون سه میلیارد دلار وام درخواست کرده. این میزان در مقابل اقتصاد بزرگی مانند عربستان رقم ناچیزی است. من این استقراض را ناشی از بحران اقتصادی عربستان نمیبینم. این وامها، وامهای متداولی هستند که کشورها برای پروژههای خاصی از منابع رسمی بینالمللی مانند صندوق بینالمللی پول یا بانک جهانی استقراض میکنند. ارقامی که میتواند نشان از بحران واقعی باشد، هنوز منتشر نشده است.
آیا عربستان آنطور که خود بر آن تأکید دارد، قصد دارد رقبای خود در شیلاویلها و روسیه را از میدان بهدر کند یا گوشه چشمی هم به ایران دارد؟ گفته میشود عربستان بهدنبال خنثیکردن نتایج اقتصادی برجام است تا همچنان بتواند قدرت خود را در منطقه حفظ کند.
نکتهای که از جمعبندی تحقیقات من به دست آمده، آن است كه کشور عربستان هرگز مانند امروز و بهطور مشخص پس از مرگ عبداللهبنعبدالعزیز، پادشاه قبلی خود، بیانضباط نبوده است. اکنون وزارت خارجه عربستان بسیار آشفته است. به نظر من سكان سیاست خارجی عربستان پس از درگذشت پادشاه سابق و روی کارآمدن سلمانبنعبدالعزیز، به دست جوانی افتاده که تجربه اداره شرایط بحرانی امروز را ندارد. فکر میکنم عربستان در سیاست خارجی انسجام گذشته خود را از دست داده و بههمیندلیل شاهد آن هستیم در بحث نفت که همواره کانون اصلی سیاست خارجی عربستان بوده، سیاستهای متضاد اعمال میشود. یعنی از طرفی عربستان در حال جنگ برای از صحنه بیرونکردن نفتهای غیرمتعارف آمریکاست و وادارکردن روسیه به کاهش تولید و از یک طرف فشار بر ایران که در بازگشت خود به بازار جهانی نفت، نتواند انتظارات خود را بهجا آورد. در این زمان، عربستان در حال برداشت از ذخایر ارزی است که در طول سالها درآمد بالای نفتی بهدست آورده. ازدستدادن آن منابع ارزی برای عربستان نوعی خودکشی سیاسی است، به دلیل آنکه عربستان اکنون فقط ماهی ٢٠ میلیارد تومان در یمن هزینه میکند. در سوریه و لبنان هزینههای سنگینی میپردازد که پایانی بر آنها نیست. بنابراین عربستان در سیاست خارجی خود که کانون اصلی آن نفت است، اهداف متضاد و مغایر با هم را اعمال میکند. عربستان بازنده بازی خطرناکی است که امروز در حال انجام آن است، زیرا عربستان بدون منابع مالی درواقع کشوری نیست که بتواند نفوذ خود را بر کشورهای اسلامی که موضوع بسیار حیاتی برای این کشور است، اعمال کند.
آیا ضرر و زیان شرکتهای نفتی ناشی از بحران بازارهای نفتیای که عربستان هم بهنوعی در آن سهم دارد، مشخص است؟
از نوامبر ٢٠١٣ تا ژانویه ٢٠١٦، پنجهزار میلیارد دلار منابع مالی و قدرت خرید از تولیدکنندگان و صادرکنندگان نفت به کشورهای مصرفکننده نفت منتقل شده است. این بزرگترین جابهجایی مالی اخیر اقتصاد جهان است. البته بخشی از این انتقال پول از طریق ذخایر قبلی ارزی این کشورها انجام گرفته است. اما بههرحال، قدرت خرید جدیدی است که به کشورهای صنعتی منتقل شده و این کشورها را منتفع کرده است. این انتقال ثروت کمک شایانی به بهبود بنیه اقتصادی این کشورها که جملگی در وضعیت اقتصادی نامطلوبی بهسر میبرند، خواهد كرد. اما درمقابل، ارزش سهام شرکتهای نفتی پایین آمده و حتی شرکتهای کوچک و متوسط نفتی ورشکسته شدهاند. شرکتهای بزرگ نفتی هم کارکنان بسیاری را از کار اخراج کردهاند. ارزش سهام شرکتهای بزرگ نفتی تا حدی ریزش داشته که از فهرست ٥٠ شرکت اول جهان در بورسهای جهانی، فقط یک شرکت نفت و گاز آمريكايي اكسانموبيل (eksan mobil) باقی مانده كه آن هم اين دليل است كه در تمام چرخه صنعت نفت فعال است. درحالیکه در یک زمانی ٢٠ شرکت نفتی در فهرست ٥٠ شرکت نفتی اول جهان داشتیم. این نشان میدهد شرکتهای نفتی در حال آسیب هستند. بسیاری از این آسیبها میتواند جبرانناپذیر باشد. بهویژه برای شرکتهای خدماتی که برای رشد سرمایهگذاری بهمنظور توسعه تکنولوژی منابع مالی لازم ندارند؛ بنابراین صنعت نفت جهان به سوی روشهای قدیمی پرهزینه و کمنتیجه عقبگرد خواهد کرد.
عربستان میگوید فقط ١٠,٥میلیون بشکه از ٩٣ میلیون بشکه در روز را تأمین میکند. چرا باید این انتظار از عربستان وجود داشته باشد که از سهم خود بکاهد. چرا کسی به تولیدکنندگان ٨٣ میلیون دیگر که اینجا اشاره دارد به روسیه، نروژ، مکزیک و آمریکا چیزی نمیگوید. نظر شما درباره این دیدگاه عربستان چیست؟
حقیقتا بهعنوان یک کارشناس طرفدار اوپک، در اینباره با عربستان موافقم. ما باید به بازار جهانی نفت و به تولیدکنندگان بزرگ، این پیام را بسیار واضح و آشکار بدهیم که دوران سواری مجانی به سر آمده است. اکنون مدیریت بازار جهانی نفت عزمی جمعی میطلبد. اکنون نمیتوانیم از اوپک با ٣٠ درصد عرضه جهانی در بازارهای نفتی انتظار داشته باشیم بهتنهایی تولیدکننده شناور شود و با کاهش تولید نفت، به بازار جهانی نفت ثبات بخشد. تصور میکنم این عزم جمعی آرامآرام در حال شکلگیری است. در تاریخ ٢٠ مارس مصادف با نوروز سال ٩٥، کشورهای اوپک قرار است در مسکو اجلاسی داشته باشند و من این اجلاس را مقدمهای میبینم برای اینکه اجماع برای مدیریت جمعی بازار جهانی نفت ایجاد شود. هرچند به نظر من این اجماع، از عهده وزرای نفت خارج است و نیاز به اجلاس سران داریم. فکر میکنم وزرای نفتی برای فراهمآوردن شرایط برای برگزاری یک اجلاس سران گفتوگو خواهند کرد. در اجلاس سران اوپک، کشورها میتوانند علاوه بر ثبات بازار جهانی نفت، بسیاری از مشکلات منطقهای خود را نیز حلوفصل کنند. اکنون زمان مناسبی برای این اجلاس است. البته اینکه انتظار از عربستان زیاد است به این دلیل است که عربستان بهطور تاریخی، همواره نقش تولیدکننده شناور را ایفا کرده است. عربستان تا اواسط دهه ١٩٨٠، تولیدکننده شناور بوده و سهمیهای نداشته است. به عربستان اجازه داده شده بود که سهمیه نداشته باشد و نقش تولیدکننده شناور را بازی کند و هر زمان قیمتها بهشدت بالا رفت، تولید خود را بالا ببرد تا از افزایش بیش از حد قیمتها جلوگیری کند و هر آینه قیمتها پایین آمد، تولید خود را کم کند تا از سقوط قیمتها جلوگیری کند. عربستان به دلیل آنکه قدرت تولید و ظرفیت مازاد بالایی داشت، به عنوان تولیدکننده شناور معروف بود. این کشور با هماهنگکردن تولید خود به ثبات بازار کمک میکرد. در آن زمان، اوپک هم سقف تولید داشت و هم در تعیین قیمت نقش بازی میکرد، اما به مرور زمان متأسفانه اوپک قیمت را رها کرد و اکنون سقف تولید را نیز کنار گذاشته است. متأسفانه این اتفاق هم زمانی افتاد که ایران رئیس اجلاس اوپک بود. بنابراین اوپک نیاز به خانهتکانی و بازگشت به اساسنامه با یک اصلاح ساختار دارد.