مرتضی میرباقری در شرایطی پس از شش سال به معاونت سیمای رسانه ملی بازمیگردد که دوران پیشین فعالیتش در صدر مدیریت تلویزیون همراه با موفقیت بود؛ اما آیا در دوران تازه با محدودیت مالی شدید رسانه ملی، مدیر تازه تلویزیون موفقیت گذشته خود را در تولید محتوای باکیفیت و افزایش مخاطب تلویزیون تکرار خواهد کرد؟
به گزارش «تابناک»، هشتم شهریور هزار و سیصد و هشتاد و نه بود که یکباره خبر آمد مرتضی میرباقری از سمت معاون سیمای رسانه ملی برکنار شد و دوران مدیریتش در این کرسی حساس بدین گونه به پایان رسید و حتی میرباقری به واسطه نوع کنار گذاشتنش، در تودیع نیز حضور نیافت. شاید میرباقری تصور نمیکرد که چرخ گردون مجدداً پس از شش سال او را بر کرسی معاونت بنشاند و این مسئولیت را نیز از مدیر شبکه سوم سیما در دوران معاونت یعنی علی اصغر پورمحمدی تحویل بگیرد.
میرباقری در دوران معاونتش با اختصاص اعتبارات قابل توجه و برآوردهای منطقی و همچنین تأمین مالی برای پرداخت بموقع مطالبات برنامه سازان، بستر مناسبی فراهم کرده بود تا گروهی از کارگردانهای سرشناس سینما و ستارههای این حوزه نیز برای تلویزیون برنامه سازی کنند و از قضا پس از بازدید از سریال «نون و ریحون» که توسط فرزاد موتمن ساخته میشد و یکی از همین آثار بود، از مدیریت تلویزیون کشور کنار گذاشته شد.
اکنون اما به واسطه اتفاقات رخ داده و همچنین وضعیت اقتصادی کشور، تلویزیون توان مالی گذشته را برای اختصاص سرمایه کلان در حوزه تولید ندارد و چیزی حدود 80 تا 85 درصد بودجه و درآمدهایش صرف پیشتیبانی و نیروی انسانی میشود که نقش مستقیم حداقلی در تولید دارد. در واقع مدیران رادیو و تلویزیون مجموعاً میتوانند 15 تا 20 درصد منابع مالی این سازمان را صرف تولید کنند که البته با تعدیل وسیع نیرو در دوره سرافراز، این رقم اندکی افزایش یافت اما اتفاق چشمگیری رخ نداد.
به عبارت دیگر، میرباقری اکنون یک مسئولیت بسیار سخت بر عهده دارد و آن هم مدیریت رسانه ملی با حداقل اعتبارات و تلاش برای حداکثر بهره برداری و به میدان آوردن برنامه سازانی است که برخی از آنها طلبهای معوق با عمری بعضاً حتی بیش از دو سال دارند. طبیعتاً در چنین فضایی، رغبتی برای حضور مجدد و برنامه سازی برای تلویزیون کشورمان ندارند. این فضا دقیقاً برعکس دورانی است که میرباقری با پشتیبانی مالی مناسب، برای تلویزیون محتوا تولید میکرد.
با این حال نباید فراموش کرد که میرباقری چهرهای معتدل و مقبول -حتی در سطح دولت یازدهم- است که به واسطه سوابق مدیریت کلان در دولت هفتم در جایگاه رئیس سازمان ملی جوانان، فعالیتهای فراجناحیاش در دولت احمدی نژاد و در نهایت قائم مقامیاش در وزارت کشور، چهرهای مقبول برای طیفهای مختلف سیاسی و فرهنگی محسوب و این ابزار خاصی برای تغییر فضای موجود تلقی میشود.
در واقع به واسطه شخصیت خاص میرباقری، او میتواند گروه وسیعی از هنرمندان که به واسطه نوع عملکرد رسانه ملی در عرصههای سیاسی، اجتماعی و فرهنگی، به شدت مقابل حضور در مجموعههای تلویزیونی گارد دارند را به بازگشت به قاب شیشهای تلویزیون راغب نمایند؛ رویکردی که پورمحمدی نیز توانش را داشت و مهران مدیری، مهران غفوریان، جواد رضویان و... را به تلویزیون بازگرداند اما دستش برای تأمین مالی بستر لازم در قالب برنامههایی اینچنینی بسته بود و این چالش همچنان استمرار دارد.
نشست عبدالعلی علی عسگری، رئیس سازمان صداوسیما با حسن روحانی رئیس جمهور کشورمان نیز میتواند فرصتی برای جذب منابع تازه و کمکهای مالی دولت به رسانه ملی باشند تا شرایط سختی که این مجموعه در چند سال اخیر گذرانده، تغییر کند و دست میرباقری و مدیرانش در شبکههای تلویزیون برای تولید محتوای با کیفیت باز شود.
باید اندکی صبر کرد و دید، در آینده نزدیک، وضعیت اقتصادی رسانه ملی تا چه میزان دستخوش تغییرات اساسی میشود و در چنین بستری، میرباقری تا چه حد برای صرف منابع مالی در اختیار تلویزیون در زمینه تولید وسیع محتوای باکیفیت برای دهها شبکه تلویزیونی مبسوطالید خواهد شد؟