براساس محاسبات سازمان های معتبر بین المللی هر سال حدود 52 هزار نفر در کشور ما به خاطر مصرف سیگار جان خود را از دست می دهند.
روزنامه خراسان نوشت: یعنی هر روز تقریبا 14 نفر قربانی سیگارکشیدن می شوند تازه این عدد با احتساب و فرض دقیق و درست بودن آماری رسمی است که مصرف سالانه سیگار را در کشور حدود 52.000.000.000 نخ و افراد سیگاری را 12 درصد جامعه اعلام کرده درحالی که برخی کارشناسان این اعداد را بسیار بالاتر می دانند (حدود 65.000.000.000) یک حساب ساده و اجمالی به روشنی نشان می دهد تعداد قربانیان مستقیم مصرف سیگار در کشورمان فقط در کمتر از 5 سال برابری می کند با کل شهدایی که ایران عزیز برای دفاع از حیثیت و شرف و دین و میهن تقدیم کرد یعنی در شرافت مندانه ترین حالتی که یک انسان می تواند جان خود را فدا کند.
نکته دیگر این که آمار قربانیان مستقیم سیگار تقریبا 2.5 برابر تعداد کشته شدگان تصادفات جاده ای کشور است و این درحالی است که متاسفانه ایران در رتبه های بالای قربانیان جاده ای در دنیا قرار دارد.
حال واقعا چرا بعضی از ما به دست خودمان، جان عزیز و شیرین مان را یعنی اصلی ترین سرمایه و هستی خود را به مسلخ و قربانگاه می بریم و این گونه در حق خود، خانواده، جامعه و کشور که هرکدام حقی بر گردن ما دارند، ظلم و ستم روا می داریم؟ چرا برخی از ما یعنی حدود 10.000.000نفر ایرانی (براساس آمار اعلام شده رسمی) سالانه حدود 10.000.000.000.000 تومان پول را دود و سم و سرطان می کنیم و در جان خود و دیگران می ریزیم و هزینه ای معادل 30.000.000.000.000تومان (که صرف درمان بیماری های ناشی از مصرف سیگار می شود) یعنی معادل درصد قابل توجهی از بودجه عمرانی کشور را به آتش می کشیم و یا به جیب خارجی ها می ریزیم که البته با احتساب هزینه های حاشیه ای روزانه حدود 120 میلیارد تومان هزینه بر اقتصاد کشور تحمیل می شود یعنی پول هایی که می توانیم به راحتی با آن چرخ چند صد کارخانه و کارگاه تولیدی کوچک و بزرگ را به چرخش درآوریم و برای چند هزار جوان کشورمان اشتغال ایجاد کنیم و تولید را رونق بخشیم و کشور را تا حد زیادی از این رکود طاقت فرسا نجات دهیم.
این ماجرا آن گاه تلخ تر می شود که بدانیم که این هزینه 30 هزار میلیارد تومانی درمان بیماری های ناشی از مصرف سیگار را دولت از جیب آحاد مردم یعنی بیت المال و بودجه عمومی کشور یعنی همان حدود 10 میلیون سیگاری و 70 میلیون غیرسیگاری پرداخت می کند، پول هایی که اگر عزمی جزم در افراد سیگاری که به دنبال «رهایی» از این بلیه جانسوز و سرمایه بر باد ده هستند پدید آید و همتی جدی در تمامی مسئولان مرتبط با اجرای «قانون جامع مبارزه با دخانیات» پیدا شود، می تواند صرف سلامت جامعه، تولید، اشتغال زایی، عمران و آبادی، ورزش و ایجاد نشاط واقعی در جامعه بشود.
بر این باورم که اگر رسانه ها و خصوصا صدا و سیما با روش های کارشناسانه موثر «اقناعی» و نه صرفا «تهییجی» در کنار فعال شدن خانواده ها و نظام آموزش و پرورش و آموزش عالی و عمل کردن حوزه های علمیه و دیگر مراجع اثرگذار به وظایف ذاتی خود در این زمینه، عزم خود را برای کنترل و کاهش مصرف دخانیات در کشور جزم کنند، اتفاقات بسیار خوبی در راستای «خاموش شدن» «آتش گُر گرفته» دخانیات خواهد افتاد. راه دوری نرویم، خیلی ها یادشان هست که تا همین چندی پیش بعضی ها داخل وسایل نقلیه عمومی اعم از تاکسی و ناوگان نقلیه برون شهری ، رستوران ها، بیمارستان ها و حتی داخل مساجد (هنگام مجالس ترحیم) سیگار می کشیدند اما با انجام اقدامات موثر اقناعی فرهنگی و حساسیت نشان دادن مردم حالا دیگر اثری از سیگار کشیدن در بسیاری از این اماکن به چشم نمی خورد این خود به خوبی نشان می دهد اگر اراده و عزمی باشد و پای فشارهای سنگین و لابی مافیای سیگار و قاچاق سیگار در میان نباشد کارهای بسیار بزرگ تر از این می توان در کشور انجام داد و پر واضح است تا دامن دودی سرطانی سیگار این «ام الاعتیادها» و پدرخوانده و زمینه ساز و دروازه باز اعتیاد به مواد مخدر جمع نشود و تا این اوضاع بلبشوی توزیع و فروش مواد افیونی، دخانی و سیگار سامان نیابد بلبشویی که هرکسی در هر سنی می تواند در کمتر از 3 تا 5 دقیقه نه تنها به سیگار و مواد دخانی بلکه انواع افیون ها دست یابد و تا همه ارگان های ذی ربط به وظیفه قانونی خود در اجرای قانون خوب و جامع مبارزه با دخانیات که 10 سال از عمر تصویب آن می گذرد عمل نکنند در بر همین پاشنه «لق» می چرخد!
و برخی افراد همچنان با پُک زدن به سیگار و قلیان، جان و تن و روح و روان خود را میزبان انواعی از 52 بیماری، 24 نوع سرطان ،چند ده ماده سمی اعتیاد و مرگ زودرس ناشی از مصرف دخانیات می کنند. تن و جانی که می تواند و باید میزبان سلامت، شادابی، نشاط، تندرستی، عافیت، فعالیت روز افزون و امید به فردا باشد.
آیا روزی خواهد رسید که دیگر هیچ فردی لب به سیگار نزند؟ و آیا اگر گاهی و مدتی چنین ظلمی در حق خود و خانواده و جامعه کرد لااقل در جواب این سوال که چرا سیگار می کشی؟ نگوید: دوست دارم!دلم می خواهد! تن و جان خودم است! پول خودم است دوست دارم دودش کنم و در جانم سرطان و ... بریزم.
و اما سخنی با کسانی که سیگار می کشند برخی کارشناسان برای ترک سیگار می گویند:
1 – تعدادسیگار و دفعات آن را کم کنید.
2 – از آنجا که کشیدن هر سیگار بعد از غذا خصوصا غذاهای چرب، معادل یک پاکت سیگار ضرر دارد بعد از خوردن غذا سیگار نکشید.
3 – کشیدن یک سوم آخر سیگار بسیار پرضرر است، به یک سوم آخر که رسیدید سیگار را خاموش کنید.
4 – در خانه و نزد اهل خانه سیگار نکشید، چرا که علاوه بر بد آموزی ، «دود دوم» دودی که فرد سیگاری از دهان خود خارج می کند اثر بسیار زیانباری بر دیگران دارد، پس خانواده خود را به دست خود به دامن انواع بیماری و سرطان ها نیندازید.
5 – از خود بپرسید سیگار کدام مشکل شما را می تواند حل کند جز این که بر مشکلات شما می افزاید شاید از روشن کردن سیگار پشیمان شوید.
6 – هر وقت خواستید بدانید سیگار حداقل با ریه های شما چه کرده است فقط چند قدم بدوید، آن گاه بهتر می فهمید و باور خواهید کرد که سیگار چه بلاهایی که بر سر شما نیاورده است؟
رسیدن به روزهای بی دود و دخانیات با عزم و اراده مردم و مسئولان ، دست یافتنی است اگر ...