با فرا رسیدن ایام ماه مبارک رمضان، زمزمه هایی برای پخش دوباره ربنای شجریان از صدا و سیما شنیده می شود. همچنین سخنان دیروز رهبر انقلاب در جمع نمایندگان مجلس دهم و همچنین موضوع یارانه ها و ابلاغ جرم سیاسی از دیگر موضوعات مهم امروز بوده است.
به گزارش «تابناک»، روزنامه ایران در گزارشی با تیتر «<ربنا> متعلق به من نیست جزو
زندگی و عواطف مردم است» به گفت و گو با محمدرضا شجریان پرداخته است. این روزنامه
در بخشی از این گفت و گو به نقل از شجریان می نویسد: «ربنا را در سال 58 برای مردمی خواندم که با یک اخلاصی روزه میگیرند
و نزدیک افطار حال و هوای خاصی دارند و در واقع یک مناجات برای آنها است. در سال
74 برای آقای لاریجانی که آن موقع رئیس صدا و سیما بود نامه نوشتم و این نامه را هم
به این دلیل نوشتم که همه به من میگفتند چرا جلوی اینها را نمیگیرید زیرا صدا و
سیما آهنگهای شما را پخش میکند و کلیپ روی آن میگذارد که ما خودمان یک تصویر و تفسیر
در ذهن ما داریم اما صدا و سیما یک چیز دیگری را به ما نشان میدهد و عکس هایی را میگذاشتند
که هیچ ربطی به آهنگ نداشت. این مسأله را دو سه سالی میشنیدم و چندین بار هم برای
تهیهکنندگان تلویزیون پیام فرستادم که شما حق ندارید کلیپ بگذارید و برای مردم آن
را تفسیر کنید. خودم این کار را نمیکنم و آن را به عهده مردم گذاشتهام که هر کسی
مطابق تصور خودش، هر چه میخواهد از آن دریافت کند. این حق مردم است و این مربوط به
صدا و سیما نمیشود زیرا یک ریال برای تهیه این آهنگها هم خرج نکرده بود. من همه آهنگها
را بیرون از محیط صدا و سیما خوانده بودم. این کار عدم رعایت حقوق من بود. به همین
دلیل من هرچه پیغام میفرستادم باز هم گوش نمیکردند. همه فکر میکردند من صبح تا شب
در تلویزیون خوابیده ام و برای آنها کار میکنم. اینها سبب شد برای دکتر لاریجانی نامهای
بنویسم و در آن نامه عنوان کردم که ما با خون دل این هنر را به اینجا رسانده ایم. این
نوارها را با خون دل تهیه کرده ایم. شما اجازه پخش اینها را با تغییراتی که در آنها
داده اید، ندارید و از ایشان خواستم که دستور بدهند این نوارها پخش نشود. (ضمناً در
سال 56 نیز به دلیل ابتذالی که در پخش موسیقی در رادیو و تلویزیون آن زمان انجام میشد،
نامهای به مدیر تلویزیون وقت نوشتم و از او خواستم که دیگر کارهای من و صدایم را پخش
نکنند. من همیشه با هنر مبتذل مخالف بوده و هستم
در آنجا گفتم فقط اجازه پخش ربنا را دارید. زیرا برای افطار مردم آن را خواندهام. موضوع تمام شد ولی بعد از چند وقت دیدم دوباره این کار را انجام میدهند. این اواخر من دیدم که سرود «ای ایران ای سرای امید» که مربوط به کنسرت ما بود و ربطی به تلویزیون نداشت را در مناسبتهای مختلف آن را پخش میکنند که هیچ ربطی به مفاهیم خود آن تصنیف هم ندارد. این کار مربوط به سال 57 و 58 است و مربوط به الان نیست و مربوط به زمان دیگری است. به هر حال من شکایت کردم و حق هم به من داده شد و البته گفتهاند که شجریان خودش نخواسته ربنا پخش شود که این را کاملاً تکذیب میکنم.
ربنا متعلق به من هم نیست. متعلق به مردم است. جزو زندگی و عواطف مردم است و هیچکس حق ندارد آن را از مردم بگیرد. من که صاحب این اثر هستم و در واقع آن را خلق کردم هم میگویم متعلق به مردم است. من ربنا را هرگز از مردم دریغ نکردم. حالا اگر اقتضای سیاست است که صدای من را به هیچ صورتی پخش نکنند، خودشان میدانند ولی دروغ نگویند که ربنا را من نگذاشته ام پخش کنند.
آن بحثهای حقوقی بوده و نظر من بود که حق استفاده از آثار بدون اجازه من را ندارید. ولی ربنا متعلق به مردم و مخصوص افطار است.
در این اثر خودتان حال و هوای خاصی داشتید؟
بله. این اثر در لحظه خلق شد. آقای وجیه اللهی (رئیس وقت رادیو در سال 1358) در موردش صحبت کرده بود چون شاگرد داشتند. من به شاگردان خواندن مذهبی را یاد میدادم چون از بچگی خوانده بودم، این خواندن را هم بلد بودم و همه از من میخواستند که اذانهای مختلف را یاد بدهم و دعاهای مختلف را به آنها یاد میدادم. در مورد ربنا میگفتم این کار من نیست و شانه خالی میکردم. بالاخره آن شعر مثنوی را هم انتخاب کردند و من ظهر به خانه رفتم.
آن آیات را خودتان گزینش کردید؟ ظاهراً متعلق به سورههای مختلف است...
بله. سوره بقره و آل عمران بود فکرکنم. چند آیه آن را قبلاً مرحوم ذبیحی خوانده بود. من میخواستم چیزی نزدیک به آنچه ذبیحی خوانده باشد اما مهر خودم روی آن بخورد و صدا و حال و هوای خودم باشد. چون مردم به آن عادت کرده بودند و نمیخواستم خلاف عادت مردم حرکت کنم. مردم با ذبیحی ارتباط برقرار کرده بودند و نمیخواستم تقلید کنم. آیات را انتخاب کردم و درباره مقامهایی که اجرا کنم یک طرح مختصری بر آن زدم. بقیهاش را گذاشتم ببینم حال و هوایم در استودیو چطور است. آن روز در حال و هوای نزدیک افطار رفتم استودیو. چون حس و حال را زیاد حس میکردم، یک مناجات با خدای خودم کردم. بالاخره وقتی شما با خلوصی کاری را انجام میدهید این تأثیر خوب را میگذارد.
این را دادم به بچهها که تمرین کنند، تمرین هم کردند ولی نتوانستند بخوانند. فریدون شهبازیان دائم میگفت اینها خوب نخواندند ربنای خودت را بگذار. من هم میگفتم نمیخواهم صدای خودم پخش شود. اما در نهایت صدای خودم را پخش کردند.
اول مثنوی را خواندید یا ربنا؟ چون جالب است کوکهای اینها به هم میخورد.
جدا خواندم ولی یک کوک را گرفتم.
دقیقاً در مثنوی که میخوانید عراقاش کوک ربناست.
چون خودم این برنامه را طراحی کردم، آنها شعر را داده بودند و قرار بود شخصی چیزی را دکلمه کند. مخصوصاً این کار را کردم که روی کوک همان مثنوی، ربنا را بخوانم. چون پشت سر هم پخش میشود اگر دو کوک جدا باشد ناخوشایند میشود.
روزنامه قانون نیز در ستون نیش خط خود به موضوع پخش ربنای شجریان با کاریکاتور زیر واکنش نشان داد.
روزنامه جوان در گزارشی ضمن پرداختن به سخنرانی دیروز رهبر انقلاب در جمع نمایندگان مجلس در گزارشی با تیتر «بياهتمامي فرهنگي یعنی فقط 4 نفر نامزد کمیسیون فرهنگی شدند!» با اشاره به اینکه در روز هشدار رهبر انقلاب درباره ولنگاري فرهنگي نمايندگان بياهتمامي خود را نشان دادند، نوشت: «درست در روزي كه مقام معظم رهبري در ديدار نمايندگان مجلس دهم از اولويت فرهنگ سخن گفتند و از ولنگاري دستگاههاي فرهنگي در حوزه فرهنگ انتقاد كردند! تنها چهار نماينده مجلس براي حضور در كميسيون فرهنگي اعلام آمادگي كردند. كميسيوني كه گويا به خاطر آنکه آب و ناني در آن نيست، چندان مورد توجه قرار نگرفته، لذا طوري كه تعداد نمايندههاي خواستار حضور در كميسيون فرهنگي در ميان فهرست كميسيونها رتبه يكي مانده به آخر را به دست آورده است! اين استقبال كمرمق نشاندهنده همان ولنگاري است كه رهبري نسبت به آن هشدار دادهاند.
صبح ديروز، جلسه مجلس شوراي اسلامي زودتر از زمان معمول به اتمام رسيد تا نمايندگان به ديدار مقام معظم رهبري بروند. در اين ديدار رهبر انقلاب جملهاي كليدي درباره فرهنگ بيان كردند و گفتند: «مسئله اقتصاد، اولويت فوري و كنوني كشور است، اما فرهنگ در بلندمدت از اقتصاد نيز مهمتر است.» ايشان از نمايندگان خواستند تا فرهنگ را به عنوان اولويت كاري خود قرار دهند. همچنين رهبر انقلاب نسبت به ولنگاري و بياهتمامي در دستگاههاي فرهنگي هشدار دادند. موضوعي كه ميتوان عموميت آن را در بين برخي از دستگاههاي فرهنگي مشاهده كرد».
با این حال موضوع یارانه ها از موضعات روز بوده است. علی قنبری معاون وزیر کشاورزی در یادداشتی در روزنامه شرق با تیتر «بازنگری در حذف ٢٤ميليون یارانهبگير» نوشت: «با تصویب بودجه ٩٥، اتفاق مهمی در هدفمندسازی یارانهها رخ داد؛ اتفاقی که نه تنها با اراده دولت نبود بلکه با وجود مخالفتهای آشکار دولت، مجلس آن را تصویب کرد. در بند ٤٤ قانون بودجه ٩٥، معیارهای اشخاصی که باید از فهرست یارانهبگیران حذف شوند بهگونهای تعریف شد که باید حدود ٢٤ میلیون نفر یکباره از تیرماه مشمول حذف از دریافت یارانه شوند! این موضوع اگرچه یک گام ما را به یکی از اهداف مهم اقتصاد کلان یعنی آزادسازی نزدیک میکند اما نحوه تصویب، اشکالات و ابهامات آن در اجرا به گونهای است که عملیاتیکردن آن را برای دولت بسیار پرهزینه میکند. اینروزها بیش از هر زمان دیگری، سیاسیبودن اقتصاد ایران، خود را به رخ میکشد. مجلس اصولگرایان که در دورههای هفتم و هشتم، مُصرانه، طرح اعطای یارانه نقدی به همه اقشار جامعه را تصویب کرده بود و این طرح را بهعنوان یکی از ابزارهای سیاسی در اختیار دولت احمدینژاد قرار داد، در آخرین روزهای کاری خود در دوره نهم ناگهان کاهش ٢٤میلیونی یارانهبگیران را تصویب کرد! آن هم در شرایطی و با روشی که اجرای آن ابهامات تخصصی زیادی به همراه خواهد داشت و دولت یازدهم و اقتصاددانان با توجه به سختیهای اجرای روشهای مطرحشده و ممکننبودن شناسایی دقیق و بدون ابهام اقشار پردرآمد واقعی، با این موضوع و روش طرحشده مخالفت کردند. مجلس نهم شتابزده خواستار حذف یارانه سه دهک درآمدی شده و این در سال پایانی دولت حسن روحانی، شائبهزا شده است؛ چراکه اساسا بانک اطلاعاتی قوی برای این کار در اختیار دولت نیست. در کشورهای درحالتوسعه مانند ایران، معمولا درآمدها واقعی اعلام نمیشوند و بهجز کارمندان، کارکنان و کارگران که حقوق و دستمزد ثابت میگیرند، درآمد واقعی همیشه پنهان باقی میماند و به این ترتیب شناسایی پردرآمدترینها همواره در سایه ابهام خواهد بود؛ اما روشی که باید مجلس طرح میکرد یا دولت میتواند بهعنوان اصلاحیه به مجلس دهد، شناسایی کمدرآمدها و اعطای یارانه فقط به آنهاست و به این ترتیب حتی دولت میتواند میزان یارانه را کاراتر کند و فاصله اقشار کمدرآمد را با فقر، کاهش دهد و ضریب جینی را بهبود بخشد.»
از سوی دیگر روزنامه قانون در گزارشی با تیتر «نه به یارانه سوئیسی» نوشت: «در این یکی دو روز اخیر، سوئیسی ها حسابی خبر ساز شدهاند؛ آنها برای اولین بار در دنیا، همه پرسی تعیین حقوق بی قید و شرط ۲۲۰۰ یورویی برای تمام شهروندان این کشور را برگزار کردند که دست آخر با مخالفتی قاطع این طرح بایگانی شد. اگر بخواهیم این موضوع را تحلیل کنیم باید به اصلی ترین بخش این داستان اشاره کنیم که سوئیسی ها از گرفتن پول توجیبی از دولت یا همان سوبسید، اجتناب کردند؛ به عبارت دیگر، آنها به مواجب گرفتن از حکومت «نه» گفتند و ترجیح دادند که اقتصادشان، آلوده یک نوع پوپولیسم مدرن نشود.
جالب است بدانید که در همهپرسی انجام شده در روز یکشنبه، ۷۸ درصد شهروندان با این طرح مخالفت کردند و تنها ۲۲ درصد از مردم با این طرح موافق بودهاند.
اما طرح همه پرسی چه بود؟ بر اساس طرحی که دولت در سر داشت،حتی مهاجران هم در شمول یارانه بگیران ، گنجانده شده بودند. برای هر فرزند سوئیسی هم که به دنیا می آمد، دولت تضمین کرده بود که ۶۲۵ فرانک سوئیس (برابر با ۵۶۵ یورو) به حساب والدین واریز کند. به هر حال اما حالا که طرح یارانه ای شکست خورده، طرفداران و موافقان آن می گویند که به هر حال، آنها پیروز شده اند! استدلال آنها این است که وقتی حدود ۲۰ درصد رأیدهندگان به همهپرسی جواب مثبت داده اند این به معنای آن است كه صدایشان شنیده شده است. آنها گفتهاند که قصد داشتند با این رفراندوم نشان دهند که بحث درباره موضوع درآمد پایه در سالهای آتی در تمامی سطوح گسترش پیدا خواهد کرد. به هر حال این طرح شکست خورد همچنان که از قبل، قابل پیشبینی بود. در واقع در این طرح مشخص نشده بود که منابع مالی از کجا تامین می شود و در صورت اجرای طرح، چه پیامدهایی متوجه اقتصاد آرام سوئیس خواهد شد. نکته مهم اما این بود که مردم این کشور به خوبی پوپولیستی بودن و درجه بالای ریسک چنین طرحی را در ک کردند و به طراحان آن، جواب قاطعی دادند. اینکه در قرن بیست و یکم ، عده ای سیاستمدار خود را رابین هود فرض کنندو بخواهند از این طریق دل ملت را به دست بیاورندنسخه ای تاریخ مصرف گذشته است که دیگر خریدار ندارد.»
روزنامه شهروند نیز در واکنش به خبر هر ساعت نشستن 20 دقیقه عمر را کم می کند، کاریکاتور زیر را منتشر کرده است.
روزنامه وقایع اتفاقیه نیز در گزارشی با تیتر «سرانجام جرم سیاسی پس از100سال» با اشاره به ابلاغ قانون جرم سیاسی توسط رئیس جمهور نوشت:« نزدیک به 110 سال زمان در تاریخ ایران گذشت تا «تقصیرات سیاسیه» تکلیفش مشخص شود. روزهای آخر اردیبهشت امسال مجلس آن را تصویب کرد و بعد هم به تأیید شورای نگهبان رسید تا دیروز حسن روحانی آن را به وزارتخانههای کشور و دادگستری ابلاغ کند.
حالا جرم سیاسی برای خودش قانون دارد و مقولهای حقوقی- سیاسی پس از گذشت سالها از بلاتکلیفی درآمد. جرم سیاسی اگرچه از امروز در کشور اجرائی شده است اما پیشینهای به قدمت تاریخ ایران جدید دارد؛ اصل هفتاد و نهم متمم قانون اساسی مشروطه تأکید کرده بود: «در مواد تقصیرات سیاسیه و مطبوعات، هیئت منصفین در محاکم حاضر خواهند بود» اما نیاز بود بیش از یک قرن زمان بگذرد تا این «تقصیرات سیاسیه» تعریف شود. هر چند بسیاری از کارشناسان و حقوقدانان همچنان به قانون مصوب مجلس ایراداتی وارد میکنند اما نفس تعریف جرم سیاسی از آن جهت اهمیت دارد که هنوز بسیاری از کشورهای دنیا حاضر نشدند تن به تعریف جرم سیاسی بدهند و در این مسئله همچنان ناکام هستنـــد، علاوه برآن، حالا میتوان میان جرائم سیاسی با دیگـــر جرائم تفکیک قائل شد و به یکی از اصول قانون اساسی جمهـــوری اسلامی هم جامه عمل پوشاند؛ ضمن آنکه ایرادات آن حالا میتواند در بوته نقد قرار گیرد و به مرور و با وجود مجلسی جدید، اصلاح شود. بر اساس اصل 168 قانون اساسی، «رسیدگی به جرائم سیاسی و مطبوعاتی علنی است و با حضور هیئت منصفه در محاکم دادگستری صورت میگیرد. نحوه انتخاب، شرایط، اختیارات هیئت منصفه و تعریف جرم سیاسی را قانون براساس موازین اسلامی معین میکند.»
بخش آخر اصل 168 تا سالها مسکوت مانده بود و تعریف جرم سیاسی هم راه به جایی نمیبرد. مجالس پیش از انقلاب هم نتوانسته بودند به تعریفی برای این مهم برسند و بعد از انقلاب هم مجالس زیادی سعی کردند جرم سیاسی را تعریف کنند که هر بار نتیجهای در بر نداشت تا سرانجام پس از کــش و قــوسهای فراوان مجلس نهم، تصویب جرم سیاسی را در کارنامه خودش ثبت کرد».