هنرهای دستی جزو میراث ملی یک کشور محسوب می شوند که در زمانی نه چندان دور کاربردهای دیگری داشتهاند.
صنایع دستی حاصل هنر، ذوق و هویت است که در اقصی نقاط ایران یافت می شود. این میراث به نوعی بازگوکننده فرهنگ و تمدن به حساب میآید و در واقع میخواهد آیین خود را به آیندگان منتقل کند. آثار سنتی، نقش مهمی در انتقال فرهنگ و هنر بومی هر کشور دارند و برای رساندن پیام های فرهنگی، اجتماعی و مذهبی کمک شایانی به مردم دنیا می کنند.
این میراث در گذشته به عنوان منبع معاش و معیشت افراد و در ارتباط با زندگی اقتصادی آنها به کار گرفته می شده که البته با توجه به ارزش های هنری و فرهنگی که در این آثار وجود داشته است، به تدریج کارکردهای آنها تغییر کرده و کارکرد فرهنگی و هنری آنها جایگزین کارکردهای اقتصادی شده است. همچنین صنایع دستی علاوه بر انتقال فرهنگ و تمدن یک کشور قابلیت درآمدزایی و اشتغال زایی هم دارد و در واقع نوعی هنر است که در آن لوازم تزیینی و کاربردی تنها با استفاده از دست یا ابزار ساده ساخته می شود و معمولا پرطرفدار است.
تمامی صنایع دستی در تمام کشورهای دنیا در زمره آثار فرهنگی ملموس قرار دارند و بر این اساس نوع آموزهها و مفاهیمی که از طریق این آثار بهجامانده منتقل میشود، اهمیت زیادی دارد.
تمام هنرهای دستی و میراث فرهنگی یک کشور زاده دیدگاه و ذهنیتی است که آن را خلق کرده و بر این اساس ارزشهای معنوی زیادی دارد. امروزه با وجود افزایش سطح تکنولوژی، همچنان شاهد هستیم که صنایع دستی قابلیت و توانایی خود را در انتقال مفاهیم هر قوم حفظ کرده است و این قابلیتها با توجه به فرهنگ هر جامعه در هنرهای دستی اثر می گذارد. در واقع، صنایع دستی نتیجه تعامل صنعت و هنر است که باید با آرمان های فرهنگی و اجتماعی هر دورهای عجین شود. فقط از طریق این هنر و صنعت است که می توان دیدگاه ها را منتقل کرد و از این حیث این صنعت در کشور اهمیت زیادی دارد.
برای مثال وقتی عنوان می کنیم ایرانیها افرادی هستند که نگاه و دیدگاه کیفی به انسان و کلیه پدیده های هستی دارند و نه نگاه کمی! این مساله را می توان در تمامی صنایع دستی و میراث فعلی یا به جای مانده از این مردم در طول اعصار مشاهده کرد. ریزه کاری ها و ظرافتهای به کار رفته در هر اثر هنری با اثر دیگر متفاوت است و تمام این طرح ها برگرفته از میراث ناملموس ما و بنابراین معرف فرهنگ و اندیشه ای است که آن میراث را ساخته است. آنچه مقوله صنایع دستی را از هنر کاردستی متمایز می سازد، هدف از ساختن آنهاست.
حمایت از سازندگان صنایع دستیصنایع دستی همانطور که از نام آن مشخص است دو فاکتور اقتصاد و اجتماع را در کنار هم دارد. بنابراین باید نهادهای مختلفی اعم از اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی در کشور ما در کنار هم فعالیت کنند تا این هنر بتواند در قالب صنعت به کار گرفته شود. اکثر افرادی که در کشور ما به کار تولید صنایع دستی میپردازند معیشت روستایی و زندگی عشایری دارند و از این حیث قشر محرومی تلقی می شوند.
باید بتوانیم با راهکارهای حمایتی و ساختاری فعالیت اقتصادی این افراد را در قالب هنر و فرهنگی که از این طریق منتقل می کنند ارزش گذاری کرده و با بها دادن به این هنر مانع نابودی و خرید و فروش رایگان آن شویم. بهترین راه برای حفظ صنایع دستی کشور که برگرفته از میراث ناملموس و ماندگار کشور ماست، حمایت از سازندگان این وسایل است. این نیاز سنجی در سازمان میراث فرهنگی و صنایع دستی به رسمیت شناخته شده است در حالی که باید سازمانها و نهادهای دیگری هم به ابعاد اقتصادی این مساله توجه داشته باشند و با حمایت و همکاری این نهادها حمایت از سازندگان صنایع دستی محقق شود.
فراموش نکنیم که با وجود همه ضعفهایی که در حفظ و تولید صنایع دستی در کشور وجود دارد، در حال حاضر بیشترین درآمد کشور بعد از نفت از طریق صنایع دستی ایجاد می شود و این نشاندهنده اهمیت این بخش از اقتصاد و فرهنگ کشور است. صنایع دستی در گذراندن و تامین معاش خیل کثیری از مردم این کشور نقش دارد و در زمینه هنری و انتقال فرهنگ نیز فاکتور مهمی محسوب می شود.
صنایع دستی، اصیلترین صنعت کشورصنایع دستی روستایی همانطور که از نامشانبرمیآید، اصلی ترین و اصیل ترین شکل صنایع دستی در کشور است، زیرا این هنر با تکیه بر فرهنگ و آیین مردم روستایی ایجاد میشود. صنايع دستي ميتواند به صورت كارگاهی و خانگی باشد و قابليت استقرار در شهرها و روستاها را داشته باشد، اما بيشتر متكی به تخصصهای بومي و سنتی است و معمولا مواد اوليه آنها در داخل كشور وجود دارد. در کنار این در شهرها و کارگاه ها اگر کالایی تحت عنوان صنایع دستی تولید شود، این کار تخصصی است و افراد فقط برای تولید این کالا در شهر فعالند.
در حالی که در نقاط روستایی صنایع دستی در کنار بسیاری از مشاغل دیگری که افراد به عهده دارند، شغل دیگر آنها محسوب می شود. فرد روستایی در بخش های مختلف زندگی به این هنر دست می زند، چون به دلیل تامین مخارج زندگی چاره ای جز این ندارد. در حالی که تولید صنایع دستی در شهرها با اهداف دیگری صورت میگیرد که هرچند اقتصادی است، اما فردی نیست و به این اندازه مستقیم و ملموس با زندگی اقتصادی یک فرد و معیشت خانواده او در ارتباط نیست.
معمولا هنرهای دستی شهری، اغلب در كارگاهها ساخته میشوند و مردان بیشتر از زنان به آن اشتغال داشته و به عنوان فعالیت اصلی و دائمی محسوب میشوند. همچنین در کنار همه اینها صنایع دستی که در شهر تولید میشود از نظر خود آن صنعت نیز تفاوتهایی با صنایع دستی روستا دارد.
در صنايع دستی شهری، فرآورده ها غالبا به فراخور پسند بازار تولید میشوند، در حالي كه در صنايع دستی روستايی، توليد محصولات برای رفع نيازهای شخصی و خانوادگی يا احتياجات منطقه ای است. برای مثال در روستاها ما جاجیمبافی و گلیمبافی را بهعنوان یک فعالیت هنری و اقتصادی محسوب می کنیم، در حالی که در شهرها فرش بافی و فرشهای ابریشم و تابلوفرشهای دستباف در زمره صنایع دستی قرار میگیرند که امکان تولید آن در روستا به دلیل کمبود امکانات وجود ندارد.