سید احمد مقدسی در گفت و گویی صمیمانه با تابناک اقتصادی از حال و روز و مشکلات صنعت دامپروی گفت. از عدم حمایت های مناسب دولت ها و نداشتن ابزار اجرایی کارآمد وزیر جهاد کشاورزی انتقاد کرد. او باور دارد که در شرایط کنونی، با عملیاتی کردن مشوق های صادراتی صنایع لبنی، می توان این صنعت را از بحران عبور داد.
به گزارش
تابناک اقتصادی؛ در چند سال اخیر اوضاع صنعت دامپروری کشور، حال و روز خوشی ندارد و در این سالها، این صنعت دچار ضرر و زیانهای زیادی شده است. متأسفانه بسیاری از دامداریهای بعضاً کوچک توان ایستادگی در این شرایط را نداشتند و ورشکسته شدهاند. در این چند ساله راه کارهای مختلفی از قبیل تخصیص یارانه تا خرید تضمینی شیر و تصویب خرید شیر به قیمت 1440 تومان و این روزها نیز خبر اختصاص مشوق صادراتی 200 میلیارد تومانی، راه های نجاتی برای خروج از شرایط بحرانی بودهاند.
شاید این سؤال در ذهن بسیاری شکل گرفته باشد که، صنعتی که اهمیت زیادی در حفظ سلامتی افراد جامعه و سفره غذایی آنان دارد، چرا این روزها در شرایط بحرانی اقتصادی به سر میبرد.
تابناک اقتصادی بر اساس رسالت خود و به امید اینکه بتواند مشکلات این قشر زحمت کش را بیان کند تا مسئولین به فکر راه حل آن باشند و از این شرایط حساس عبور کنند، به سراغ یکی از کارآفرینان این حوزه، آقای سید احمد مقدسی رفت تا با ایشان از حال و روز این صنعت مهم و بالادستی گفت و گویی داشته باشد. سید احمد مقدسی به عنوان رئیس هیات مدیره انجمن صنفی گاوداران ایران، در این سالها با جدیت به دنبال حل مشکلات و دغدغه های دامداران ایران بوده و هستند. در حین گفت و گویی که با ایشان داشتیم، نشان میداد که چقدر برای حرفه خود دلسوزانه تلاش میکند و از اینکه خود و همکارانش، این شرایط را تجربه میکنند بسیار گلایهمند و ناراحت بود.
در ادامه متن کامل گفت وگو را می خوانید.
طبق مصوبه دولت از ابتدای تیرماه 1393 صنایع لبنی ملزم به خرید شیر خام با نرخ 1440 تومان بودند ولی ظاهراً این مصوبه دولت تا به امروز با فراز و نشیبهای زیادی روبرو بوده است و هنوز به درستی اجرا نشده است. با این اوصاف به نظر شما چرا این مصوبه به وجود آمد ولی به درستی اجرایی نشد؟
سؤال خوبی کردید، ببینید برای ریشه یابی دقیق این موضوع و یافتن دلیل اینکه چرا 2 سال است این مصوبه 1440 تومانی دولت روی زمین مانده است، بایستی به سال 1390 برگردیم. در آن سال دولت دهم قیمت شیر را 170 تومان پایین آورد و دلیل آن را اینگونه بیان کرد که پول نفتمان در هند با مشکل روبرو شده است و قصد داریم در قبال پول نفتمان، نهاده های دامی مثل جو، ذرت و سویا بیاوریم و به دامداران بدهیم. با این کار، عملاً صنعت دامپروری را دنده عقب بردند. که دولت قبل هم به این تعهدش به طور کامل عمل نکرد، اما قیمت شیر ارزان شد ولی متأسفانه ما شاهد ارزانی لبنیات برای مردم نبودیم.
در حالی که در آن مقطع زمانی ما به عنوان دامدار میگفتیم که شما با این علوفه ای که به دامدار میخواهید بدهید، نهایتاً 57 تومان میتوان شیر را ارزان کرد ولی مسئولین در جواب میگفتند که ما دو برابر علوفه میدهیم. دامدار هم میگفت ماشین تولید من، موجود زنده است و نمیتوانم به این ماشین زنده بگویم که دو برابر بخورد و دو برابر شیر تولید کند. در حالی که این موضوع غیر ممکنه و اتفاق نمیافتد. حتی اگر فرض کنیم که این اتفاق هم بیفتد باز دو برابر 57 تومان برابر با 114 تومان میشود. که باز هم 56 تومان دامدار دچار زیان میشود. یعنی اینجا میتوانیم بگوییم چرا این اتفاق 170 تومانی که دامدار را دنده عقب برد، اتفاق افتاد؟ و ما را در واقع از ریل خارج کرد و به حاشیه برد. خلاصه دولت وقت آمد برای اولین بار در تاریخ دنیا به زور متوسل شد و دامدارها را جرایم میلیاردی تعزیراتی کرد و بیچاره گاودار هم چون شیر تولید سریع الفساده و فساد پذیره، ناچار به تمکین شد و امروز میبینیم که خیلی از دامدارهای این کشور مثل خود بنده، این جرایم را قسط بندی کردهاند و دارند ماه به ماه قسط پرداخت میکند. به هر حال این اتفاق افتاد و خوش به حال خیلی از صنایع لبنی شد، زیرا لبنیات را برای مردم ارزان نکردند ولی برای گاودار ارزان شد و متأسفانه دولت دهم به تعهدش عمل نکرد و صنعت دامپروری را از ریل خارج کرد.
در ادامه با روی کار آمدن دولت جدید، این شیوه بر عکس شد چرا که ما معتقد بودیم که این تصمیم دولت دهم کاملا اشتباه بوده و اگر حتی به تعهداتش نیز عمل می نمود باز انگیزه تولید از تولید کننده گرفته می شد، به دلیل آنکه قرار بود سویا را به قیمت کیلویی 950 تومان به دامدار عرضه کنند در صورتیکه در بازار آزاد کیلویی 2200 تومان بود و این تفاوت 1250 تومانی باعث ایجاد نوعی رانت در این صنعت می شد و در نتیجه ما معتقد بودیم که با این کار انگیزه تولید از تولید کننده گرفته خواهد شد. پس در نتیجه مسئولین دولت جدید گفتند که ما این علوفه را نمیدهیم، این تصمیم در حالی گرفته شد که یارانه شیر تا سال 1390 سالانه 600 میلیارد تومان بود، که یک مرحله 300 میلیارد تومان یارانه پرداخت شد و یک مرحله هم 225 میلیارد تومان که جمعاً 525میلیارد پرداخت شده بود. ولی باز هم این پرداختها جوابگو نبود، چون ما را در حاشیه ضرر قرار داده بودند و ما 170 تومان از قیمت تمام شده عقب آمده بودیم.
نهایتاً در سال 1393 به درخواست انجمن، قیمت شیر در دستور کار ستاد تنظیم بازار قرار گرفت. در اینجا نیز با مشکل روبرو شدیم به دلیل اینکه فقط اتاق این ستاد در وزارت جهاد کشاورزی بود. این موضوع از دولت قبل شروع شده بود، زیرا دولت قبل تمام اختیارات و وظایف این بخش از وزارت کشاورزی را به وزارت صنعت، معدن و تجارت داده بود. وزارتی که میتوانیم اسم آن را وزارت واردات گذاشت نه وزارت صنعت، معدن و تجارت. مجلس هم ناچاراً قانون انتزاع را تصویب کرد تا این اختیارات بخش کشاورزی به وزارت جهاد کشاورزی برگردد ولی دولت دهم این قانون را ابلاغ نکرد.
در دولت یازدهم اولین کاری که صورت گرفت مربوط به ابلاغ این قانون بود و در نتیجه ستاد تنظیم بازار به وزارت جهاد کشاورزی برگشت. ولی بارها من آنجا گفتم که فقط مکان این ستاد برای وزارت جهاد کشاورزی است و وقتی دور میز مینشینیم از وزارت کشاورزی یک نفر الی دو نفر بودند و بقیه همه واردات چی هایی که مخالف بودند و با مکافات بسیار بالاخره ما مصوبه 1440 تومانی را بدون دریافت هیچ گونه یارانه ای، گرفتیم. آن زمان قیمتهای مختلفی مورد بحث بود. سازمان حمایت مصرف کنندگان و تولیدکنندگان 1420 تومان را اعلام کرد ، ما نیز 1570 اعلام کردیم و وزارت کشاورزی 1520 تومان اعلام کرد. بالاخره نزدیک به نظر سازمان حمایت، 1440 تومان تصویب شد. بر اساس این باید اجازه میدادند که لبنیات طبق نظر سازمان حمایت، 26 درصد گران شود و در نتیجه اجازه گرانی 11 درصد قبل از ماه مبارک رمضان سال 93 داده شد و قرار شد 15 درصد هم بعد از ماه مبارک رمضان گران شود.
اگر خاطرتان باشد، وقتی دولت یازدهم تحویل گرفته شد، تورم 42 درصد بود و شیر هم در این بخش قرار داشت. خوب دولت قصد داشت تورم را کنترل کند، و در نهایت دولت از جیب دام پرور، تورم بخش شیر و لبنیات و گوشت را کنترل کرد. در واقع ما تاوانش را تا به امروز پرداخت کردهایم. پس حالا که ستاد تنظیم بازار قیمت 1440 تومان را تعیین کرد، طبق قوانین سازمان حمایت ، میبایستی در صورتی که تولید کننده نتواند قیمت تعیین شده خود را دریافت نماید، موظف است میزان ضرر و زیان دامدار را بدهد. خلاصه سازمان حمایت در واقع ابزار اجرایی دولت در اجرای مصوبات دولت است. ولی این سازمان زیر نظر وزارت صنعت معدن است. در این شرایط وزارت جهاد کشاورزی باید این مصوبه را که توسط معاون اجرایی آقای رئیس جمهور برای دو بار ابلاغ شده بود را اجرا میکرد ولی ابزار اجرایی نداشت. خوب جلسات متعدد با سازمان حمایت داشتیم. سازمان حمایت هم در واقع در سکوت مطلق به سر میبرد. چرا که در سال 1394 طبق نظر بانک مرکزی جمهوری اسلامی، 8.2 درصد لبنیات گران شده بود، اما یک ریال شیر برای گاودار گران نشده بود. به عبارت ساده گاودار شیرش را در گرانترین حالت، 1250 تومان میفروخت ،بعد بطری شیر 2200 تومانی به 2500 تومان افزایش یافته بود. سؤال اینجاست که چرا سازمان حمایت مصرف کنندگان و تولیدکنندگان سکوت نموده بود؟ با توجه به اینکه 70 درصد قیمت تمام شده لبنیات، شیر خام میباشد، پس این حق تولید کننده است که 70 درصد آن 8.2 درصد افزایش را داشته باشد.ولی این سهم گاودار داده نشد. در واقع در اینجا سازمان حمایت مصرف کنندگان و تولیدکنندگان در سکوت مطلق باعث شد که این مصوبه اجرا نشود. ما از چشم سازمان حمایت مصرف کنندگان و تولیدکنندگان میبینیم، هیچ کس دیگری مقصر این کار نیست. وقتی بازار کشش ندارد و مردم توان خرید ندارند، این موضوع به دامدار ارتباطی ندارد، زیرا دولت یک قیمتی را برای شیر تعیین کرده و دامدار تولید کرده است، حالا این تولید روی دست دامدار مانده و باید به نازلترین قیمت بفروشد. کالایی که سریع الفساده و ظرف یک ساعت در تابستان خراب میشود.
پس من در واقع مقصر اصلی را وزیر صنعت، معدن و تجارت و معاون ایشان، رئیس سازمان حمایت مصرف کنندگان و تولیدکنندگان میدانم که به دولت و وزارت کشاورزی کمک نکردند تا این مصوبه دولت اجرایی بشود. و الّا اگر میخواستند تا حالا طی این دو مرحله در این 2 سال اجرایی شده بود و صنعت دامپروری به ریل اصلی برگشته بود. پس در واقع سنگینی کنترل تورم در بخش لبنیات بر دامپروری بود نه دولت.
به نظر شما وزارت جهاد کشاورزی در این وضیعت پیش آمده، عملکرد مطلوب و مناسبی داشته است؟
وزارت جهاد کشاورزی در این دولت نهایت حمایت خود را میکند، اما ابزار اجرایی ندارد. مثل این میماند که شما قهرمان شنا باشید و دستتان را ببندند و در آب بیندازند، خوب خفه میشوید. بله ابزار ندارد، باید این سازمان حمایت که به اصطلاح سازمان حمایت از تولید کننده است، در زیر مجموعه وزارت کشاورزی که غذای مردم را تولید میکند، قرار گیرد تا ابزار اجرای قانون در اختیار وزارت جهاد کشاورزی باشد.
نکته ای که شما میفرمایید این هست که وزارت جهاد کشاورزی ابزار به جهت اجرا و اعمال قانون ندارد و ابزار در اختیار وزارت صنعت معدن و تجارت است، خوب این را قانون گذار محترم حکم کرده، چرا در حقیقت با استفاده از ارتباطاتی که بوده، انجمن محترم به دنبال این نرفته است که قانون را با همکاری وزارت جهاد کشاورزی عوض بکند و این اختیار را به جایگاه مورد نظر برگردانید ؟
اتفاقاً ما این پیگیری را کردیم و خود مجلس به اینجا رسید که خلأ قانونی وجود دارد که متأسفانه مجلس قبل تمام شد و این موضوع را انشاالله از طریق مجلس جدید پیگیری خواهیم کرد. همچنین وزارت جهاد کشاورزی و معاونت بازرگانی این وزارت خانه به جد دنبال این هستند که سازمان حمایت را به زیر مجموعه وزارت جهاد کشاورزی برگردد.
در چند وقت اخیر مصوبه ای در جهت حمایت از صادرات تصویب شده است و در این باره مخالفان و موافقان نظرات خود را مطرح کردهاند. شما به عنوان رئیس هیأت مدیره انجمن صنفی گاوداران در خصوص مشوقهای صادراتی که ظاهراً هنوز با جدیت اجرا نشده است، چه دیدگاهی دارید؟ آیا با اجرای این مصوبه، شاهد تحول در صنعت دامپروری خواهیم بود؟
در پاسخ به این سؤال بایستی عرض کنم که ما در حدود 10 درصد شیر خام کشور را به لبنیات تبدیل و سپس صادر میکنیم. خوب وقتی نگاهی به کشورهای اطراف ایران میاندازیم، متوجه میشویم که روسیه دارای بازار 30 میلیون تنی میباشد که 15 میلیون تن آن را خود روسیه تولید میکند و بقیه این میزان را بایستی از دیگر کشورها وارد کند و همچنین کشور همسایه ایران یعنی پاکستان که بازار بسیار مناسبی برای صادرات میباشد. ولی در حال حاضر بحث روسیه به دلیل اتفاقاتی که در روابط آن با اروپا اتفاق افتاد، مورد توجه کشورهای صادر کننده قرار گرفته است.
کشور روسیه هم در این مدت شروع به تحقیق و بررسی کرد و برای اینکه اجازه ورود لبنیات از ایران را بدهد، از تمامی صنایع و کارخانه های مورد نظر و دامداریها و مزارع کشاورزی که به دامداری ها محصول میدهند، بازدید کردند و پس از یک سال بررسی، اجازه ورود لبنیات به روسیه را دادند. و این نشان میدهد که روسها برای اینکه یک سطل ماست به کشورشان بیاید و مردمشان مصرف کنند، چقدر حساسیت نشان میدهند. به هر حال صنایع لبنی توانستند اجازه ورود لبنیات و حتی گوشت را از روسیه بگیرند.
پس از اینکه روسیه، کشور ترکیه را تحریم کرد، کشورهای اروپایی به این فکر افتادند که قطعاً ایران و مصر جای آنها را در بازار روسیه میگیرند. در نتیجه برای جلوگیری از این اتفاق، شروع به پرداخت مشوقهای صادراتی به صنایع خود کردند و به ازای هر کیلو شیر خشک که حدود 11 کیلو و ششصد گرم شیر خام میشود، 2 دلار دادند تا بتوانند بازارهای غیر روسیه، مثل افغانستان و پاکستان و عراق و حوزه خلیج فارس را بدست آورند. و در نتیجه خیلی سریع توانستند این بازار 500 میلیون نفری را تصاحب کنند و از دست ایران خارج کنند و موفق هم شدند. تقریباً از بهمن ماه سال گذشته لبنیات ایران دست خوش حوادث شد. ما به فکر این افتادیم که چه کاری انجام دهیم تا بازار را از دست ندهیم. با جلساتی که با تعدادی از دوستان صنایع لبنی داشتیم به این نتیجه رسیدیم که با بررسیهایی که ما انجام دادهایم، این موضوع کاملاً صحت دارد و آنها هم از این موضوع مینالیدند. نتیجه این شد که ما یک نامه ای را خدمت معاون اول رئیس جمهور و معاون برنامه ریزی آقای رئیس جمهور، آقای دکتر نوبخت و وزیر محترم کشاورزی نوشتیم و استدلالمان را هم آوردیم که اگر دولت به جای اینکه 600 میلیارد تومان در سنوات گذشته یارانه میداد و در نتیجه آن نه تولیدکننده و نه مردم راضی بودند، بیاید در شرایط کنونی برای رونق اقتصادی و پایداری صادرات و همچنین برون رفت از مشکل صنعت دامپروری کشور، مشوق صادراتی را اعمال کند و در نهایت این خواسته در بودجه هم دیده شد. از آن عددی که در بودجه دیده شد به درخواست وزیر جهاد کشاورزی حدود 200 میلیارد تومان از آن را تخصیص دادند و مصوباتش اخذ شد ولی هنوز تا به این لحظه ابلاغ نشده و امیدواریم که ظرف چند روزه آینده ابلاغ شود. که در صورت ابلاغ، صنایع لبنی به راحتی به دلیل نزدیکی با کشور هدف، با 1 دلار به جای 2 دلار دیگر کشورها بازار را به دست میآورند. البته کار قشنگی که صنایع لبنی کردند این هست که صادرات را قطع نکردند و به ضرر فرستادند تا بازار را از دست ندهند و منتظر هستند که این 200 میلیارد تومان ابلاغ شود که این بازار از بین نرود.
حال برای بعضی این سؤال پیش آمده که چراغی که به خانه رواست به مسجد حرام است این را بدهید مردم بخورند، که در پاسخ بایستی گفت که ما این تجربه را داشتهایم و در زمانی که لبنیات را به مردم میدادند باز به مصرف کننده واقعی نمیرسید و یک رانت و سفره خاص برای عده ای خاص باز شد. ولی مشوق صادراتی با ارائه برگ سبز گمرکی ایران و کشور مقصد باعث میشود که فساد بسیار کم شود.
آیا در جهت اجرای این مشوقهای صادراتی، برای کارخانهها شرطی در قبال قیمت خرید شیر از دامدار لحاظ شده است؟
قاعدتاً شرطی وجود دارد که کارخانههایی میتوانند این از این مشوقها استفاده کنند که 1440 تومان خرید کنند. و حتی اگر این شرط هم نباشد، چون 10 درصد شیر خام صادر میشود در نتیجه خود این موضوع تقاضا ایجاد میکند و آن مصوبه 1440 تومانی اجرا خواهد شد. ولی یکی از شروط، این هست که مصوبه دولت اجرا شود. و با این کار وزارت جهاد کشاورزی پول بدست میآورد و اعمال قدرت میکند و میتوان صنعت دامپروری را از ورشکستگی نجات داد.
از ابتدای خرداد دولت دستور داد که شیر مازاد از طریق خرید تضمینی جمع آوری شود، ارزیابی شما از این روند خرید شیر مازاد به چه صورت است؟
بحث خرید تضمینی در مواقع بحران عملیاتی میشود و بنده از دولت خواهش میکنم که خرید تضمینی شیر را مثل گندم و جو و ذرت و کلزا به صورت همیشگی انجام دهد و مقطعی نباشد و این خرید تضمینی به عنوان یکی از ابزارهای وزارت کشاورزی محسوب میشود. من امیدوار هستم که مجلس محترم و معاونت راهبردی ریاست جمهوری، بودجه لازم برای اجرای این قانون در اختیار وزیر محترم قرار بدهند. در سال گذشته به صورت مقطعی اجرا کرد ولی تداوم نداشت. امسال هم وقتی کارخانه های کوچک که صادرات خوبی نداشتند، نتوانستند شیر برخی از گاودارها در شهرستانها را تحویل بگیرند، در نتیجه در این شرایط بحرانی، شروع به خرید تضمینی کردند. ولی من خواهش میکنم که دولت محترم بودجه این مسئله را هر سال در بودجه لحاظ کند. در صورتیکه نیاز به خرید تضمینی نباشد، در نتیجه این بودجه به خزانه بر میگردد.
در واقع با این کار به نوعی یک حاشیه امنی برای تولیدکننده ایجاد میشود و نکته جالب توجه این موضوع است که گندم و جو و کلزا ممکن است 10 روز یا 20 روز بماند و خراب نشود اما موضوع شیر که در زمستان فقط 24 ساعت و در تابستان تنها 1 ساعت میتوان نگهداری کرد، کاملاً متفاوت است پس بایستی افضل بر گندم باشد و بودجه آن را همان طور که برای گندم در نظر میگیرند برای شیر هم لحاظ کنند.
روند اجرای قانون افزایش بهرهوری که در سال 89 در مجلس تصویب شد را چگونه ارزیابی میکنید و از چه زمانی اجرا شد؟
از اول خرداد امسال اجرایی شده است.
چرا در سال 95 اجرایی شده است؟
خوب قانون صراحتاً گفته است اگر دولت قیمتی را برای کالاهای بخش کشاورزی تعیین کرد ولی تولیدکننده نتوانست بفروشد، در نتیجه دولت آن قیمت حداقلی را که خودش تعیین کرده است را بخرد. در همه جای دنیا هم همین طور هست. فکر نکنید فقط در ایران این موضوع مطرح است. در قانون هدفمندی یارانهها دو تا را مستثنی کردند، یکی یارانه نان و یکی یارانه لبنیات بود، اما دولت دهم، هدفمند آن را قطع کرد و سر مردم را با 45500 تومان برید و برای شیر هم یارانه ای نداد. من شیر را حساب کردم، اگر نفری 2000 تومان میداد، تمام بود اما هدفمند قطع شد. ببینید شیر را نمیتوان با نان مقایسه کرد، نان را میخورید برای اینکه سیر شوید ولی شیر را میخورید برای اینکه مریض نشوید و بیماری نگیرید. دولت این پولها را بصورت جزیره جزیره برای دارو و درمان مردم هزینه میکند ، خوب بیاید برای هزینه پیشگیری مردم قرار بدهد.
این قیمت 1440 را وقتی دولت تعیین کرد، پولش را هم دست وزیر کشاورزی بدهد که اگر شیر دامدار را نخریدند، وزارت کشاورزی بخرد و به شیر خشک تبدیل و صادر کند. چون گاوداری مثل صنعت دیگری نیست، وقتی گاوی به کشتارگاه برود، 3 سال طول میکشد تا دوباره یکی دیگر جای آن قرار دهم. پس یک صنعت بسیار حساس و آسیب پذیر میباشد و صنعت بالادستی است و اگر زمین بخورد ، کشاورزی و صنایع لبنی را با خودش قطعاً پایین میکشد.
در حال حاضر میانگین مصرف شیر در ایران به چه میزانی هست و مقایسه ای با کشورهای اروپای داشته باشید و آیا روند در حال افزایش است؟ در برنامه ششم توسعه چه مقداری تعیین شده است؟
ببینید دولت آمده در قانون پنج ساله ششم هدف را قرار داده است که سرانه مصرف حداقل به 160 کیلو گرم برسد. من اینجا یک گلایه ای دارم از دولت محترم به علت عدم هماهنگی بین وزارت خانههایش. ببینید دولت برای من تولید کننده تعیین میکند که من در انتهای برنامه ششم میخواهم به عدد 160 کیلوگرم برسم، بعد وزارت کشاورزی اهداف را تعیین میکند و من تولیدکننده شروع به تولید میکنم و حالا تولید روی دستم مانده است، چرا؟ چون سرانه مصرف پایین است. متأسفانه وزارت بهداشت به رسالت خود عمل نمی نماید، من نمی دانم چه کار میکند، همه این پولی که برای درمان هزینه میکند را حساب کند و بعد بخش کمی از آن را برای پیشگیری قرار بدهد. در صورتی که بودجه برای همه نوع دارو و دوا و درمانی دارند ولی برای پیشگیری ندارند. ببینید الآن بطور میانگین هر ایرانی دو دندان خراب دارد، هر دندان را هم بخواهد درست کند، بایستی حداقل 250 هزار تومان هزینه کند و میشود 500 هزار تومان. حال 80 میلیون را در 500 هزار تومان ضرب کنید ببینید چه رقم بزرگی میشود.
میانگین سرانه تولید کشور ما در حال حاضر حدود 110 کیلوگرم به ازای هر نفر در سال میباشد و میزان سرانه مصرف هم بر اساس 9 میلیون تن شیری که در کشور دارد تولید میشود 100 کیلوگرم میباشد چون حدود 10 کیلوگرم صادر میشود اما استاندارد جهانی 300 کیلوگرم میباشد. در حقیقت ما یک سوم استاندارد جهانی لبنیات مصرف میکنیم. ما در میانگین مصرف در حدود 89 کیلوگرم بودیم و رساندیم به 100 کیلوگرم و تولیدمان حدود 90 کیلوگرم بود و به 110 کیلوگرم رسانیدم. پس نتیجه میگیریم که وزارت کشاورزی و تولیدکنندهها که ماها باشیم کارمان را درست انجام دادهایم یعنی میتوانیم بگویم از برنامه دولت هم پیشی گرفته ایم و جلوتر رفته ایم. اما وزارت بهداشت ما غافل بوده است و در خواب غفلت به سر میبرد.
من خواهشم این هست که بیایند فکری بکنند. میگویند که مردم توان خرید ندارند، در حالیکه امروز نوشابه در کشورمان گرانتر از شیر میباشد. چطور مردم ما 4 برابر میانگین دنیا نوشابه مصرف می کنند؟ میدانستید میانگین مصرف نوشابه گازدار در ایران 40 لیتر در ساله اما دنیا 10 لیتر است. امروز چرا این اتفاق افتاده است؟ چون به نظر من فرهنگ مصرف ما غلط و اشتباه است و وزارت بهداشت به عنوان متولی این کار بایستی بیاید این ذائقه مردم را تغییر بدهد، الآن تیزری در تلویزیون و رادیو پیام دارد پخش میشود، ما باید برویم هزینه ساختش را با بدبختی بدهیم تا شش ثانیه پخش شود اما شما نگاه کنید چیزهای مضر پخش میشود. اما اتفاقی که دارد میافتد این هست که فرهنگ مصرفمان غلط است و از مدارس باید شروع شود و آگاهی بالا برود و سبک زندگی تغییر کند. اگر تغییر کند، ما برای تولید 12 میلیون تن در حال حاضر امکان تولید شیر داریم ولی فقط حدود 9 میلیون تن تولید میشود و 3 میلیون خالی است. چون مردم نمیخورند با اینکه قدرت خرید را دارند چرا که اگر نداشتند نوشابه را هم نمیخوردند.
پس من خواهشم این هست که دولت در رابطه با فرهنگ سازی مصرف لبنیات اقدامی بکند و در نتیجه 60 درصد در بازار تقاضا ایجاد کرده و در برنامه ششم هم هدف گرفتند که این 12 میلیون تن به 16 تا 18 میلیون تن برسد و اگر این فرهنگ مصرف تغییر نکند، قطعاً برای من انگیزه ای نخواهد بود حتی اگر وام بلاعوض هم بدهند که برو گاوداری بساز ، ولی وقتی من قرار است تولید کنم و به ضرر بفروشم خوب تولید نمیکنم. پس بایستی فکری بکنند و وزارت بهداشت در اینجا دارد کم کاری میکند.
الآن یکی از مسئولین در جلسه ای بودیم، گفتند صرفاً جهت اطلاع، تولید شیر بالا رفته، در حالی که بایستی گفت در صنعت دامپروری فرق میکند با صنعت خودرو سازی. الآن ما و دولت برای اصلاح نژاد، سال به سال اسپرم وارد میکنیم و بایستی گفت که ماشین تولید من یک موجود زنده ژنتیکی است که سال به سال روبه پیشرفت است، طبیعت این موجود به این صورت هست که افزایش پیدا کند، اگر امسال سی کیلوگرم باشد، هشت سال سال دیگر، سی کیلو و یک کیلو گرم میشود. چرا زنده است؟ چون انسانها زنده هستند، همین طور که جمعیت دنیا روبه افزایش است، این تعداد گاو هم روبه افزایش است. من بخواهم یا نخواهم این اتفاق میافتد. پس این حرفی که بعضی از افراد میزنند همه رد شده است و به دنبال این هستند که تولید داخل را نابود کنند و بعد واردات کنند.
حال من گلایهام از دولت این هست که چرا از ابزارهای اجرایی خود، به موقع و به جا استفاده نمی کند؟ ابزار اجرایی دولت چیست؟ کالاهایی که من توان تولیدش را دارم، دولت نباید اجازه بدهد که این کالاها به داخل وارد شود، اگر هم قرار است وارد شود، حداقل بایستی مثل کشور ترکیه که برای ورود شیر خشک 180 درصد تعرفه گمرکی گذاشته است، تعرفه مناسبی قرار دهد، چرا کشور من این تعرفهها را نمیگذارد. بعد ما باید بیاییم با بدبختی و بیچارگی برای هر کدام، تعرفه تعیین کنیم. کره در این مملکت دارد وارد میشود ، چون تعرفه پایین است.
حالا دولت میخواهد 200 میلیارد بابت مشوق صادراتی بدهد، مدام امروز و فردا میکند. دو ماه است که ما داریم پیگیری میکنیم. با سه معاون رئیس جمهور در این زمینه مکاتبه کرده ایم. خوب ببینید دولت از همین واردات کره میتواند خیلی راحت تعرفه بگیرد، چرا نمیگیرد؟ چرا برای کره که ضرر دارد برای مردم، ارز مرجع میدهد؟ جدیداً ما درخواستی از وزیر کشاورزی کردیم و ایشان نامه ای به رئیس کل بانک مرکزی ارسال و درخواست کردند و ارز کره قطع شد. الآن اینجا پودر آب پنیر داریم ولی چرا بدون تعرفه وارد میشود؟ چرا گوشت بدون تعرفه وارد میشود؟ بعد ما دو سه سال دویدیم تا توانستیم تعرفه گوشت را از 5 به 10 برسانیم، حالا هم ارز آن را قطع کردند. الآن ما نزدیک به92 درصد نیاز کشور گوشت داخلی تولید میکنیم. من قول میدهم اگر گوشت را برای ما اقتصادی کنند ، کمتر از 9 ماه صادر کننده بشویم، هرچند الآن هم هستیم. توان این را داریم که 1 میلیون و 200 هزار رأس دام سبک و 50 هزار رأس دام سنگین صادر کنیم. شأن مردم ما این نیست که گوشت آشغال برزیلی را بخورند و امروز گوشت درجه یک ایرانی روی دست گاودار ایرانی بماند. این موارد هست که دولت از ابزارش به موقع و بجا استفاده نمیکند. باید دولت محترم تمام تعرفه واردات شیر خشک، کره، پودر آب پنیر و مکملهایی که به نوعی از شیر خام تهیه میشود و همچنین گوشت قرمز را در دست وزیر جهاد کشاورزی قرار دهد تا تعیین تعرفه صورت بگیرد. تا در مواقعی که تولید در حال از بین رفتن است این تعرفه را بالا بیاورد و برعکس. من خواهشم این هست که دولت این موضوع را جدی بگیرد، این نباشد که مثلاً وزارت صنعت معدن و تجارت مجوز بدهد و وزارت بهداشت آن را تایید بهداشتی کند و... در حالی که وزارت جهاد کشاورزی به عنوان متولی تولید باید صاحب نفوذ و صاحب رای اصلی باشد. این ابزار باید دست وزارت جهاد کشاورزی باشد و الّا نه امنیت شغلی خواهیم داشتم نه امنیت غذایی. وگرنه الآن ببینید تمام کشورهای اروپایی به چه دلیل مشوق صادراتی میدهند؟ به چه دلیل محصولات خود را به اطراف ما ارزان میفروشند؟ برای اینکه تولید ما را از بین ببرند. ببینید ما از اروپا تا شرقیترین نقطه آسیا، نمونه و رقیب ایران در تولید شیر خام و گوشت نداریم و به نظر من در این زمینهها است که استکبار و استثمار جهانی دارد خودش را نشان میدهد، چرا بیاید جنگ کند، جنگ نرم همین است. کشورهای دیگر با پرداخت یارانه و مشوقهای صادراتی، تولید ملی ما را نابود میکنند بعد فردا ما باید برویم پنیر دانمارکی و کره هلندی بیاوریم.
اگر بخواهیم شعار اقتصاد مقاومتی را به گفته مقام معظم رهبری اجرا کنیم، من معتقدم در این کشور فقط بخش کشاورزی توانسته است این مسئله مهم را عملیاتی کند.
ببینید اگر دولت این ابزار اجرایی را به جای اینکه به 10 نفر بدهد، فقط به وزیر جهاد کشاورزی بدهد ، در نتیجه تکلیف تولید کننده معلوم می شود، چون وقتی به یک کمیته ای چند نفره میدهند ، وزیر محترم کشاورزی در آنجا فقط یک رای دارد و اکثریت هم موافق واردات هستند. در نتیجه در صورت اجرای این کار، به راحتی میتوانیم صادرات 600 تا 700 میلیون دلاری لبنیات کشور را ظرف کمتر از دو تا سه ماه به سه تا چهار میلیارد دلار در سال برسانیم. ببینید امروز کشورهای حوزه خلیج فارس و عراق و پاکستان را در نظر بگیرید، همین پاکستان یک بازار مصرف 15 میلیون تنی است و خودش 6 میلیون تن تولید دارد و به اندازه تولید کشور ما نیاز به واردات دارد ولی الآن کشورهای اروپایی، ترکیه و مصر بازار این کشور همسایه ایران را گرفتهاند.
الآن ظرفیت تولید صنایع لبنی چقدر است؟
ظرفیت تولید در حال حاضر، 12 میلیون تن در صنایع لبنی و حدود 3 میلیون تن در صنایع شیر خشک میباشد. شیری که جذب صنایع لبنی میشود، شش و نیم تن میباشد و نزدیک به 52 درصد ظرفیت کار میکنند.
این 12 میلیون تنی که ایجاد شده، چند میلیون در دست برندهاست و چند میلیون در شرکتهای کوچک میباشد؟
تقریباً 80 درصد آن در دست برندهاست، و کوچکها هم که همه از بین رفتند چون با شیر یارانه ای دولتی به وجود آمده بودند، شیر یارانه ای را از آنها گرفتند در نتیجه همه بسته شدند.
الآن کارخانه ای را در نظر بگیرید که برند هست و توانایی صادرات دارد، ولی با نصف ظرفیتش کار میکند، اصلاً ما فرض بگیریم که مردم ما هم توان خرید ندارند و همان 100 لیتر را مصرف میکنند و از طرفی این همه بازار در اطراف داریم و تقاضا و شیر هم وجود دارد، پس چرا تولید بیشتر نمیشود؟
سؤال خوبی پرسیدید، ببینید ما بازار عراق ، افغانستان، پاکستان و حوزه خلیج فارس را داریم و روسیه را هم وارد شدهایم ، چیزی که خارجیها به دنبال آن هستند، اول، کیفیت کالاست ، دوم، تداوم حضور آن کالا و به روز بودن بسته بندی و طعم و تنوع محصول میباشد و در نهایت بحث قیمت مطرح میباشد. حالا ما دو تا را داریم و یکی را از دست دادیم و آن قیمت میباشد که از دست دادهایم. نکته مهم این است که بدست آوردن بازار روسیه کار راحتی نیست ، یعنی امروز قیمت تمام شدهی ما با اروپا و آمریکا یک قیمت میباشد، اما دولتهای اروپایی و امریکایی و کانادایی، بابت صادرات لبنیاتشان مشوق صادراتی میدهند، که این مشوقها به گاودارهایشان برمیگردد.
امروز شیر خشک ما 10500 تومان برای کارخانجات تمام میشود ولی برای فروش باید به قیمت 7000 تومان بفروشند تا بازار منطقه را از دست ندهند، در صورتیکه اروپاییها به قیمت 7000 تومان میفروشند، پس در نتیجه ما اگر 3500 تومان مشوق صادراتی بدهیم، میتوانیم در بازار هدف حضور داشته باشیم. و بحث تداوم هم بایستی به صورتی باشد که این مشوق صادراتی را دولت نه برای یک سال بلکه همه ساله در اختیار وزیر جهاد کشاورزی قرار بدهد و هر موقع نرخهای جهانی کاهش پیدا کرد برای اینکه بازارهای صادراتی از بین نرود و یک صادرات پایدار داشته باشیم مشوق صادراتی را به صنایع لبنی تزریق کند تا بتوانند حضور داشته باشند.
در حال حاضر، چگونه است که وزیر صنعت معدن و تجارت، 2 هزار و 700 میلیارد تومان با وام خرید خودرو به صنعت خودروی ورشکسته ایران کمک میکند، در حالیکه صنعت ما 600 میلیارد تومان در سال میگرفت که این را دولت حذف کرد. و در حالیکه اشتغال صنعت خودرو وابسته است و صنعتش وابسته و فسیل است ولی صنعت ما در همه بخشها به روز میباشد. امروز سرانه تولید ما به ازای هر گاو رتبه دوم را در دنیا دارد یعنی 10 تن و 200 کیلو، و در حالیکه آمریکا با 11 تن اول و ایران و کانادا دوم هستند.
در پایان بایستی بگویم که دولت فکر نکند که با ایجاد تعرفه یا ممنوع کردن واردات شیر خشک که اخیراً اتفاق افتاده، کار تمام شده است. این صنایع فرآوری، آنقدر صنعتشان انعطاف پذیر است که با وارد کردن بعضی مکملهای طبیعی که از شیر خام در اروپا تهیه میشود و با ورود اینها به صنایع لبنی، امروز دارند تولیدات لبنی خود را ادامه میدهند و حتی صادراتشان را هم با آن مکملها و مواد اولیه انجام میدهند که در نتیجه شیر خام را از ما نمیخرند، چرا؟ به خاطر اینکه امروز گمرک جمهوری اسلامی بر اساس مجوز وزارت بهداشت، سازمان غذا و دارو اجازه واردات اینها را میدهد، در صورتیکه در حال حاضر توان تولید این پروتئینها و مکملها در بخش دامپروری کشور را داریم و باید وزارت خانه ای که متولی تولید در این بخش است اجازه ندهد که بدون نظر وزارت جهاد کشاورزی واردات انجام شود، یا ممنوع کند یا تعرفه مناسب در نظر بگیرد.