اثرگذاري ايران و متحدانش در منطقه به اندازهاي است که آمريکا هم پذيرفته بدون موافقت و جلب نظر ايران، هيچ راهي براي مشکلات منطقه وجود ندارد و از سوي ديگر، به دليل توان نظامي ايران، حذف آن هم امکان پذير نيست... اما آيا ايران واقعاً يک ابرقدرت منطقهاي است؟
...اهميت ابرقدرت بودن آمريکا به اين است که سهم عمدهاي از اوقات فراغت مردم جهان را محصولات آمريکايي پر ميکند و اين حتي شامل کشورهايي هم ميشود که آمريکا نتوانسته در آنها به لحاظ سياسي و نظامي نفوذ کند؛ مثل کشور خودمان، چين و روسيه...
نسل نويسندگان، شاعران و حتي موسيقيدانان بزرگ عرب از بين رفته يا در حال از بين رفتن است و هنرمند از نظر مردم عرب، کسي است که خوب ميرقصد. متفکران امروز جهان عرب، کساني هستند که در روزنامهها تحليل سياسي مينويسند يا با شخصيتهاي سياسي مصاحبه ميکنند و هر کشوري که پول بيشتري بدهد، به راحتي حقيقت را زير پا گذاشته و مدح او را ميگويند. نويسندگان و هنرمنداني چون «آدونيس» و «مارسل خليفه» براي فرار از ديکتاتوري و سطحي بودن عرب به اروپا مهاجرت کردهاند و نسل هنرمنداني چون فيروز و وديعالصافي نيز رو به انقراض است. در جهان عرب امروز که فاسدترين خوانندهها تنها صدها هزار دلار هزينه گروه حفاظتشان ميکنند، نويسنده شاخصي چون جورج جرداق که داراي اعتبار جهاني است اگر روزي نيم ساعت در راديو صوت لبنان برنامه اجرا نکند، از گرسنگي خواهد مرد...
ايران هماكنون دو شبکه تلويزيوني عرب زبان دارد؛ «الکوثر» و «العالم». شبکه الکوثر به دليل سياستش، عمده مخاطبانش شيعيان هستند و نميتوان آن را يک شبکه عام دانست و العالم هم يک شبکه خبري و سياسي است که سهمي در سرگرم کردن مردم ندارد. در مقابل، عربستان سعودي به رغم سياستهاي سختگيرانه مذهبياش در بعد رسانهاي در سطح جهان عرب، بسيار فعال است و تعداد زيادي شبکه تلويزيوني ماهوارهاي دارد.
مجموعه شبکههاي MBC که شامل چهار شبکه است، شبکه العربيه، مجموعه شبکههاي روتانا که شامل پنج شبکه سينما و موسيقي است، مجموعه شبکههاي ART که دقيقاً از تعداد آنها اطلاعي ندارم، ولي گمان ميکنم حدود ده شبکه است، شبکه مذهبي الرساله، دو شبکه مستقبل و اخبار مستقبل و به تازگي هم 51 درصد سهام شبکه تلويزيوني LBC لبنان را که پربينندهترين شبکه تلويزيوني جهان عرب است، خريده و آن را به يک شبکه کاملاً سعودي تبديل کرده است. مجموع اين شبکهها، موضوعات گوناگوني از جمله سياست، موسيقي، سينما، برنامههاي تفريحي و حتي ورزش را پوشش ميدهند...
درباره روزنامهها، ما دو روزنامه «الوفاق» و «کيهان» عربي را به زبان عربي منتشر ميکنيم، اما دامنه توزيعش در سطح شهر تهران است و ممکن است حتي کيوسکهاي شهر ري هم اين روزنامهها را نداشته باشند. به کيفيت مطالب اين روزنامهها و اينکه آيا اگر توزيع گستردهتري داشته باشند، کسي آنها را ميخواند يا نه، کاري ندارم. مهم اين است که اين دو روزنامه در درجه نخست به دليل شيوه عجيب توزيعشان، هيچ تأثيري بر جهان عرب ندارند. در مقابل، عربستان سعودي مالکيت مهمترين روزنامههاي جهان عرب همچون «الشرقالاوسط» و «الحيات» را دارد. روزنامهاي چون «المستقبل» هم مستقيم به سعودي وابسته است و روزنامه داخلي مثل «عکاظ» هم به دليل قدرتش، داراي تأثير منطقهاي است...
در مدخل شهر صور در جنوب لبنان، درست روبهروي محل عمليات شهيد احمد قصير، يک سينمايي است که شايد تنها سينما در منطقه شيعهنشين جنوب لبنان باشد. صاحب اين سينما و عمده مخاطبانش، شيعه هستند، اما فيلمهايش توسط شرکتهاي توزيع فيلمي که وابسته به کمپانيهاي آمريکايي است، تأمين ميشود. حدود يک سال پيش، اين سينما، فيلم ضد ايراني 300 را به نمايش گذاشته بود. فهميدن اين موضوع زياد سخت نيست که نمايش اين فيلم در قلب جامعه شيعه لبنان با چه هدفي صورت گرفته. در آن زمان، رايزن فرهنگي وقت جمهوري اسلامي ايران، سخت مشغول برگزاري کنفرانسي درباره سيره يکي از علماي بزرگ لبنان بود و انگار نه انگار که اصلاً چنين فيلمي در کل لبنان و تنها سينماي موجود در منطقه شيعهنشين اکران شده است. يکي ديگر از کارهاي اين رايزن محترم اين بود که به محض پذيرش اين مسئوليت ـ در حالي که سفير ايتاليا تلاش ميکند تا هر طور شده، زبان ايتاليايي به عنوان زبان سوم در مدارس لبناني تدريس شود ـ ايشان تشخيص دادند که کلاس تدريس زبان فارسي ضرورتي ندارد و آن را تعطيل کردند...
متن کامل را در ستون «يادداشت» بخوانيد.