بازدید 4559

فكر مي‌كردم عاشقم است اما به رويم اسيد پاشيد

کد خبر: ۶۳۳۵۹۵
تاریخ انتشار: ۲۹ مهر ۱۳۹۵ - ۱۰:۵۵ 20 October 2016
دختر جواني كه يك ماه قبل از سوي نامزدش مورد اسيدپاشي قرار گرفته بود، پس از بهبودي به دادسراي جنايي آمد و ماجرا را شرح داد.
 
به گزارش جوان، صبح روز دوشنبه 29 شهريور امسال بود كه مأموران پليس از حادثه اسيدپاشي به صورت دختر جواني در خانه‌اي حوالي منطقه گيشا با خبر و راهي محل شدند.
 
بررسي‌ها نشان داد لحظاتي قبل پسر جواني به نام شايان روي نامزد 24 ساله‌اش شيما اسيد پاشيده و پس از رساندن او به درمانگاه از محل گريخته است.  پس از اين مأموران براي تحقيقات بيشتر راهي بيمارستان مطهري شدند.
 
شيما كه از ناحيه گردن، كمر، دست و صورتش به شدت با مايع اسيدي سوخته بود به مأموران گفت: من نامزد شایان هستم. چند روز قبل متوجه شدم او با دختر جوان ديگري رابطه دوستي برقرار كرده است و به همين دليل با او درگير شدم و شايان روي بدنم اسيدپاشيد.
 
در حالي كه تحقيقات درباره اين حادثه ادامه داشت، مأموران شايان را در يكي از خيابان‌هاي جنوبي تهران شناسايي و بازداشت كردند. متهم در بازجويي‌ها مقابل قاضي مدير روستا، بازپرس شعبه ششم دادسراي امور جنايي تهران به اسيدپاشي روي نامزدش اعتراف كرد. وي مدعي شد نامزدش او را فريب داده و به او گفته است كه خانواده‌اش پولدار هستند و در يكي از مناطق شمالي پايتخت زندگي مي‌كنند، وی گفت: مدتي قبل متوجه شدم همه حرف‌هاي او دروغ است تا اينكه روز حادثه با هم درگير شديم و من مايع لوله بازكني را كه در خانه داشتم، روي او ريختم . 
 
صبح ديروز شيما پس از بهبودي و گذشت يك‌ماه از حادثه به دادسراي جنايي آمد و حادثه را براي قاضي مدير روستا شرح داد.

دختر جوان در گفت‌وگو با خبرنگار ما از ماجراي اسيدپاشي مي‌گويد.
 
چند سال شايان را مي‌شناسيد؟

سه سال قبل با شايان در پاركي آشنا شدم و از آن روز به بعد با او در ارتباط بودم و قرار بود با هم به زودي ازدواج كنيم.
 
شايان در بازجويي‌ها گفته بود او را فريب داديد به همين دليل روي شما اسيد پاشيده است؟

نه. دروغ مي‌گويد ما هر دو عاشق هم بوديم، اگر اين اتفاق پيش نمي‌آمد به زودي ازدواج مي‌كرديم.
 
يعني با هم اختلاف داشتيد؟

بله. ما هميشه با هم دعوا مي‌كرديم به طوري كه همسايه‌ها به سر و صداي ما عادت كرده بودند. وقتي با هم درگير مي‌شديم، من به داخل حياط مي‌رفتم و با سر و صدا همسايه‌ها را خبر مي‌كردم و شايان هم از دعوا منصرف مي‌شد.
 
چرا؟

شايان شيشه مصرف مي‌كرد و گاهي هم قرص مي‌خورد به همين دليل گاهي توهم داشت و با هم درگير مي‌شديم .
 
منظورتان اين است كه در توهم شيشه روي شما اسيد پاشيد؟

شايد هم آن شب شيشه مصرف كرده بود، اما فكر مي‌كنم به خاطر موضوع ديگري بود.
 
چه موضوعي؟

او خيلي به من وابسته بود. روز قبل من بيرون بودم و خيلي خسته شدم. وقتي شب به خانه آمدم، خوابيدم اما شايان بيدار بود و فكر كرد من به او توجهي ندارم كه ‌ روي من اسيدپاشيد.
 
درباره حادثه بيشتر توضيح بدهيد؟

آن شب من ساعت 10 به خانه آمدم و به خاطر اينكه خسته بودم خوابيدم، اما شايان بيدار بود و داخل خانه مدام راه مي‌رفت و با خودش بلند بلند حرف مي‌زد به طوري كه چندين‌بار از خواب بيدار شدم تا اينكه نزديك صبح از خواب بيدار شدم، به آشپزخانه رفتم و بعد از اينكه آب خوردم، دوباره به رختخواب برگشتم تا بخوابم كه ديدم شايان، بطري پلاستيكي شبيه بطري گلاب در دست دارد و مايع داخل آن را كه شبيه چايي بود، تكان مي‌دهد.

از آنجايي كه همه ظرف‌ها و ليوان‌ها كثيف بود، فكر كردم شايان تنبلي‌اش کرده و چايي را داخل بطري ريخته است و در حال سرد كردن چايي است. او ثانيه‌هايي بعد بالاي سرم ايستاد و گفت دوست داري مايع داخل آن را روي تو بريزم. من واقعاً فكر كردم مايع داخل آن چايي است و شايان هم شوخي مي‌كند كه به او گفتم بريز، اما متوجه شدم او عصباني است كه با هم درگير شديم. وقتي به طرف من آمد احتمال دادم قصد دارد مرا كتك بزند كه مانند هميشه به داخل حياط رفتم و با داد و فرياد خواستم او را منصرف كنم، اما شايان به دنبال من آمد و مايع داخل بطري را به بدنم پاشيد.
 
بعد چه شد؟

وقتي مايع را به بدنم پاشيد، فريادم به آسمان بلند شد و خودم شروع كردم به ريختن آب روي بدنم. من خواستم به داخل خيابان بروم كه شايان مانع شد و گفت خودم به بيمارستان مي‌رسانمت. در حالي كه من از شدت سوختگي به خود مي‌پيچيدم، ‌ او خيلي بي‌خيال بود و داشت به موهايش ژل مي‌زد و لباس‌هايش را مرتب مي‌كرد كه با داد و فرياد من، همسايه‌ها به در آپارتمان ما آمدند و شايان هم مجبور شد در را باز کند و مرا با خودرواش به كلينيكي در آن نزديكي رساند، اما كلينيك بسته بود و شايان هم مرا داخل خيابان تنها گذاشت و با خودرواش فرار كرد.
 
چطور به بيمارستان رفتيد؟

وقتي خودم را به كلينيك رساندم متوجه شدم، بسته است و بلافاصله به طرف شايان برگشتم كه ديدم او فرار كرد. در چنين شرايطي از خودروهاي عبوري درخواست كمك كردم تا اينكه دقايقي بعد خودرويي نگه داشت و مرا به بيمارستان رساند.
 
مايع اسيدي را از كجا آورده بود؟

خانه ما قديمي بود و لوله‌هاي فاضلاب آن هميشه گير دارد به همين خاطر هميشه مايع لوله باز كن در خانه داشتيم.
 
فكر مي‌كرديد نامزدت رويت اسيد بپاشد؟

نه. چون فكر مي‌كردم او عاشق من است و خيلي مرا دوست دارد، اما به رویم اسید پاشید.
تور تابستان ۱۴۰۳
آموزشگاه آرایشگری مردانه
خرید چیلر
تبلیغات تابناک
اشتراک گذاری
برچسب منتخب
# اسرائیل # حمله ایران به اسرائیل # توماج صالحی # خیزش دانشجویان ضد صهیونیست # انتخابات
وب گردی