دو پسرخاله كه چهارسال قبل خريدار خانهاي را روي پل عابرپياده در شرق تهران به قتل رسانده بودند، بار ديگر در شعبه 10 دادگاه كيفري استان تهران محاكمه شدند.
به گزارش جوان، هفتم مردادماه سال 91 مأموران كلانتري 147 گلبرگ از مرگ مشكوك مردي در بيمارستان تهرانپارس باخبر و در محل حاضر شدند. جسد متعلق به مرد 55 سالهاي به نام رضا بود كه بر اثر اصابت جسم سخت به سرش فوت شده بود. بعد از انتقال جسد به پزشكي قانوني در تحقيقات ميداني مشخص شد، مقتول صبح روز حادثه براي تنظيم نهايي خريد يك خانه با فروشنده كه مردي بنگاهدار بود، قرار داشته است. بنابراين مأموران به مرد بنگاهدار كه مرد 33 سالهاي به نام مجيد بود، مظنون شدند و او را بازداشت كردند.
او در شرح ماجرا به پليس گفت: مقتول مرا ميشناخت و براي او چند معامله انجام داده بودم، به همين دليل به من اعتماد داشت. در اين مدت وقتي متوجه شدم كه رضا وضع مالي خوبي دارد، وسوسه شدم. با خودم فكر كردم با يك قرارداد ساختگي به بهانه فروش يك ملك از او پول زيادي بگيرم و با آن كار كنم و بعد از گذشت چند ماه معامله را فسخ و پولش را با ضرر و زيان پس بدهم. به همين دليل يك قولنامه ساختگي تنظيم كردم و مبلغ 20 ميليون تومان از او گرفتم.
براي جلب اعتماد رضا، خانهاي را كه صاحب آن براي اجاره دادن به من سپرده بود، نشانش دادم و با يكي از دوستانم به نام بابك صحبت كردم تا به جاي فروشنده، در بنگاه حاضر شود و قولنامه را امضا كند. بعد از چند ماه رضا اصرار داشت، ملك مورد نظر را تحويل بگيرد و هر چه تلاش كردم معامله را فسخ كنيم و پولش را با ضرر و زيان بگيرد، قبول نكرد. هر روز با من تماس ميگرفت و پيگير بود. شب حادثه با پسرخالهام معين صحبت كردم و قرار شد صبح آن روز سر قرار برويم و با ضربه چوب او را مجبور كنيم تا قولنامه را پس دهد. وقتي سر قرار حاضر شديم، او را زديم و قولنامه را سرقت و فرار كرديم تا اينكه متوجه شديم فوت شده است. بعد از ادعاي مجيد، پسرخالهاش معين 22 ساله بازداشت شد. بابك 37 ساله هم كه در جريان كلاهبرداري نقش داشت، دستگير شد.
معين در شرح ماجرا گفت: شب حادثه با مجيد بودم كه به من گفت رضا يكي از آشناهاي قديمي او است كه از طريق قولنامهاي ميخواهد خانهاش را بگيرد. به اين بهانه از من خواست تا در قرار ملاقات ضربهاي غافلگيرانه بزنم تا قولنامه را از او بگيرد. ابتدا قبول نكردم، اما مجيد مرا راضي كرد. روز حادثه سر قرار رفتيم و من با چوب يك ضربه به پشت سرش زدم. رضا روي زمين افتاد، اما بلند شد و حرف ميزد. ترسيده بودم هر چه مجيد اصرار كرد ضربه ديگري بزنم، نتوانستم. به همين خاطر چوب را از دستم گرفت و چند ضربه به او زد. وقتي روي زمين افتاد، مدارك را برداشتيم و فرار كرديم.
با اقرارهاي سه متهم به دستور بازپرس مجيد و معين به جرم مشاركت در قتل و بابك به جرم مشاركت در كلاهبرداري روانه زندان شدند و اين پرونده بعد از صدور كيفرخواست در شعبه 74 دادگاه كيفري استان تهران رسيدگي شد. در آن جلسه بعد از تقاضاي قصاص از سوي اولياي دم، هر سه متهم بار ديگر حادثه را شرح دادند.
هيئت قضايي بعد از شنيدن آخرين دفاع، متهمان مجيد و معين را به جرم مشاركت در قتل به قصاص و بابك را به جرم مشاركت در كلاهبرداري به حبس محكوم كرد. اين رأي پس از آنكه به ديوان عالي كشور فرستاده شد، توسط قضات شعبه 47 ديوان نقض و به شعبه 10 دادگاه كيفري يك استان تهران ارجاع شد.
روز گذشته بار ديگر اين پرونده روي ميز هيئت قضايي شعبه 10 قرار گرفت. بعد از آنكه اولياي دم درخواست قصاص دادند، هر سه متهم به دستور رئيس شعبه در جايگاه حاضر شدند و حادثه را شرح دادند و بازسازي كردند. مجيد در آخرين دفاع گفت: قصد كشتن او را نداشتم، فقط ميخواستم او را غافلگير كنم و مدارك و قولنامهام را بگيرم. از اولياي دم ميخواهم كه مرا ببخشند.
در ادامه معين نيز در آخرين دفاعش گفت: شبي كه مجيد با من صحبت كرد، اصلاً زير بار نميرفتم و قبول نميكردم، اما او گفت بچه شدي و ميترسي؟! فريب همين حرف پسرخالهام را خوردم و قبول كردم. من هم طلب بخشش دارم. بعد از آخرين دفاع بابك متهم سوم كه با قرار وثيقه 60 ميليوني آزاد بود، هيئت قضايي براي او اين بار به جرم معاونت در كلاهبرداري وثيقهاي به مبلغ 200 ميليون تومان مشخص و همانجا دستور بازداشت وي را صادر كرد. هيئت قضايي بعد از شنيدن آخرين دفاع متهمان وارد شور شد.