دلنوشته معاون ظریف در مورد یکی از السابقون انقلاب

کد خبر: ۶۴۰۵۱۵
|
۲۴ آبان ۱۳۹۵ - ۱۱:۱۳ 14 November 2016
|
6017 بازدید
حسین جابری انصاری معاون وزیر خارجه دلونشته ای در مورد یکی از السابقون انقلاب منتشر کرد.

جابری انصاری در صفحه ی اینستاگرام خود نوشت: بانو مرضیه حدیدچی معروف به طاهره دباغ (زادهٔ بیست و یکم خرداد هزار و سیصد و هجده در همدان) از مبارزان دیرین و السابقون السابقون انقلاب اسلامی و نمادی از زنان مسلمان فعال حاضر در همه عرصه های اجتماعی ایران، بعلت بیماری حاد قلبی در بیمارستان خاتم الانبیاء تهران بستری شده است. 

با مرور فرازهایی از زندگی و تلاشهای بی وقفه وی در راه استقلال و آزادی و اعتلای ایران اسلامی و یادآوری برشی کوتاه و گویا از زندگی او، برای سلامتی اش دعا می کنیم.

قبل از پیروزی انقلاب اسلامی - از شاگردان شهید آیت الله سید محمدرضا سعیدی - دو بار بازداشت و شکنجه شدید وی و دخترش رضوانه دباغ توسط ساواک - فرار و خروج از ایران با کمک شهید محمد منتظری و با گذرنامه جعلی (هزار و سیصد و پنجاه و سه) - شش ماه کارگری در یک هتل در لندن، به عنوان نظافتچی در قبال مقداری غذا و جایی برای خواب - شرکت در اعتصاب غذا برای آزادی زندانیان سیاسی ایران در فرانسه و انگلیس - توزیع اعلامیه‌های امام خمینی در میان زائران حج در عربستان سعودی - آموزش مبارزات چریکی در سوریه و لبنان زیر نظر شهید محمد منتظری و با حمایت امام موسی صدر - مشارکت در برپایی یک اردوگاه نظامی در سوریه برای آموزش مبارزان ضد شاه و کمک به آشنائی نسل جوانی از ایرانیان مبارز با تاکتیک‌های شبه‌نظامی - از همراهان امام خمینی در نوفل لوشاتو. بعد از پیروزی انقلاب اسلامی - فرمانده سپاه همدان - اولین فرمانده سپاه غرب کشور - عضو هیات سه نفره اعزامی از سوی امام خمینی به مسکو جهت تسلیم پیام به میخائیل گورباچف آخرین رهبر اتحاد جماهیر شوری سابق در سال هزار و سیصد و شصت و هفت (به همراه آیت الله جوادی آملی و دکتر محمد جواد لاریجانی) - سه دوره نماینده مردم تهران و همدان در مجلس شورای اسلامی - مسئول بسیج خواهران کل کشور - استاد مدرسه عالی شهید مطهری و دانشگاه علم و صنعت - قائم مقام دبیرکل جمعیت زنان جمهوری اسلامی - دریافت کننده نشان ایثار از رئیس‌جمهور سید محمد خاتمی (هزار و سیصد و هشتاد و دو) . یک خاطره کوتاه و گویا از زندگی بانو دباغ: در دوره دوم نمایندگی مجلس برای حل مشکلات اقتصادی چند خانواده، هر ماه مبلغی به آنها کمک می‌کردم. وقتی دوره نمایندگی ام به پایان رسید، دیگر پولی نداشتم به آنها کمک کنم. شب‌ها وقتی که بچه‌ها و همسرم می‌خوابیدند، با ماشین به فرودگاه یا میدان آزادی می‌رفتم و مسافرکشی می‌کردم. البته فقط افرادی که با خانواده بودند را سوار ماشین می‌کردم
اشتراک گذاری
تور پاییز ۱۴۰۳
بلیط هواپیما تبلیغ پایین متن خبر
برچسب منتخب
# قیمت طلا # مهاجران افغان # حمله اسرائیل به ایران # انتخابات آمریکا # ترامپ # حمله ایران به اسرائیل # قیمت دلار # سردار سلامی
الی گشت
قیمت امروز آهن آلات