درست است که محمدرضا باهنر برای حضور در مجلس دهم ثبتنام نکرد و بعد از 28 سال دیگر نماینده نیست اما همچنان یکی از کسانی است که نظراتش درباره اتفاقات مجلس مهم به حساب میآید. نایبرئیس پیشین مجلس معتقد است که بخشی از صحبتهای محمود صادقی در راستای انجام وظیفه نمایندگی نبوده است.
رئیس جبهه پیروان خط امام و رهبری در گفتوگو با ایسنا، درباره لغو سخنرانیها در برخی استانها میگوید که اگر قرار است فردی از صحبت منع شود حتماً شورای تأمین استان باید به این جمعبندی برسد. باهنر این مساله را طراحی برخی از علاقمندان دولت میداند تا فضای انتخابات آینده خیلی به چالشهای اقتصادی نکشد. نظر دبیر کل جامعه اسلامی مهندسین درباره احتمال تشکیل اتاق فکری علیه دولت این است که چنین گعدههایی همیشه وجود دارد ولی آنقدر اهمیت ندارد و هیچ دولتی نمیتواند بگوید که چون رقیب من نگذاشت، نتوانستم کار کنم.
مشروح گفتوگوی محمدرضا باهنر با خبرنگار ایسنا به شرح زیر است:
با توجه با اتفاق اخیری که برای یکی از نمایندگان مجلس (محمود صادقی) افتاد، حدود اختیارات یک نماینده مجلس چقدر است؟بارها گفتهام نماینده مجلس در اظهار نظری که وظیفه نمایندگیاش است و آرایی که میدهد از تحقیق مصون است اما نماینده با هر فرد دیگری در مقابل قانون یکسان است و اگر مرتکب جرمی شود مثل گذشتن از چراغ قرمز، جریمه میشود. نماینده در انجام وظایف نمایندگیاش حق ندارد به افراد دیگر تهمت بزند. مثلاً میتواند بگوید فلان وزیر ضعیف است یا به وظایفش عمل نکرده اما اگر به نماینده خبر برسد که مثلاً وزیری رشوه گرفته است باید تحقیق کند و شاکی شود و به دادستان مراجعه کند اما قبل از ثابت شدن این جرم در داگاه، نمیتواند اتهامی بزند و آن زمان آن فرد میتواند برای اعاده حیثیت شکایت کند.
اما طبق قانون نمایندگان حق سوال کردن دارند مثل سوال از رئیسجمهور وزرا.در قانون اساسی سوال و حتی استیضاح برای روشن شدن یک مطلب وجود دارد. البته طبق قانون اساسی قوه مقننه نمیتواند از قوه قضائیه سوال کند. قوا از هم مستقل هستند. نمایندگان که هیچ، کل مجلس هم حق ندارند مثلاً به یک پرونده قضایی ورود کنند و اگر قاضی حکمی صادر کرد اگر همه نمایندگان هم تصویب کنند که این حکم باطل است، باطل نمیشود.
حالا برای سوال از وزیر مثلاً اگر خلل و نقصی در جریان امور یک وزارتخانه باشد اگر دادگاه معاون وزیر و مدیرکل را محاکمه کرد و بعد ثابت شد که مثلاً رشوه گرفته آن موقع میتوان از وزیر سوال کرد که چرا فلان فرد فاسد را در یک پست حساس گذاشتی اما قبل از اثبات اتهام نمیتوان اتهام شخصی به فردی زد.
آزادی و مصونیت نماینده کاملاً مشخص است که تا کجاست. فکر کنم در دیدار نمایندگان مجلس هفتم بود که حضرت آقا تأکید کردند که نمایندگان خودشان خودکنترلی داشته باشند. تصویب قانونش هم خیلی طول کشید چون در مجلس بعضیها افراطی و تفریطی به قضیه نگاه میکردند ولی در نهایت جزء آییننامه داخلی مجلس شد که قانون و لازمالاجراست و هیأت نظارت بر عملکرد نمایندهها تأسیس شد که اگر قرار شد نمایندهای به دادگاه احضار شود ابتدا به اطلاع مجلس برسانند و با تشکیل هیأت نظارت اگر گفته شد کاری که نماینده کرده دقیقاً در جهت انجام وظایف قانونی بوده قابل تعقیب نیست. درباره موضوع آقای صادقی هیأت نظارت هم تأیید کرد حرفهایی زده که در راستای انجام وظیفه نمایندگی نیست.
بحث آقای صادقی را خیلیها با قضیه آقای لقمانیان در مجلس ششم مقایسه کردند. نظر شما چیست؟من در یکی از مصاحبهها خواندم ایشان گفته بود من به اصالت این مأمورین شک داشتم و به همین دلیل هم خودش چند روز بعد به دادسرا رفت. البته این موضوع را اگر یک نماینده نتواند تشخیص بدهد مردم عادی باید چه کنند؟! اینها یک مقدار استدلالهای سبکی است که مسموع نیست.
نقش هیأت رئیسه در این رابطه چیست؟هیأت رئیسه از طریق همان هیأت نظارت رسیدگی میکند. در این موضوع هم هیأت نظارت هم تأیید کرد حرفهایی زده شده که در راستای انجام وظیفه نمایندگی نیست.
موضوع دیگر به هم خوردن سخنرانی فعالان سیاسی و برخی نمایندگان مجلس است. در سخنرانیها قبلاً نظم جلسات به هم میخورد الان دیگر از اول اجازه داده نمیشود. فکر میکنید این مساله باید چگونه حل شود؟بالأخره در هر استان یا شهرستان مراکزی که باید در این مسائل تصمیم بگیرند تعریف شده هستند. اگر قرار است فردی از صحبت منع شود حتماً شورای تأمین استان باید به این جمعبندی برسد. آنچه شورای تأمین که استاندار، ناجا، دادستان و ... عضو آن هستند تصمیمی بگیرد عمل میشود.
بعضیها مطرح کردند که بعد از کنسرتها که باعث افتادن آقای جنتی شد این موضوع قرار است به چالش بعدی دولت آقای روحانی تبدیل شود و وزیر کشور تحت فشار قرار بگیرد.من از منظر دیگر به این موضوع نگاه میکنم. اصلاً شاید داستان زیرپوستی این قضیه چیز دیگری باشد. نه خود دولت اما یکسری از طرفداران دولت علاقمند نیستند که گفتمان انتخاباتی این دوره ریاستجمهوری بحثهای اقتصادی باشد چون در بحثهای اقتصادی کمبودها زیاد است علاقمندند که اگر قرار است فضا دوقطبی و سهقطبی شود فضا به مسائل غیراقتصادی کشیده شود. حالا یک روز کنسرت، یک روز سخنرانی و یک روز اعتراض برخی مراجع است. فکر میکنم این مسأله در پشت پرده مقداری در حال مدیریت است که فضای انتخابات خیلی به چالشهای اقتصادی نکشد و ممکن است مقداری طراحی باشد.
برخی میگویند مجلس هم بیشتر از اینکه به مسائل کلان بپردازد به این موارد میپردازد. آیا مجلس هم با دولت همداستان است؟بر مجلس حرجی نیست. نمایندهها وقتی میآیند، مدتی باید بگردند و خودشان را پیدا کنند که کجا هستند و چهکاره هستند. این به نقد سنگینتری برمیگردد چون ما در کشورمان حزب نداریم. نمایندگانی که به مجلس میآیند در سطح خودشان آدمهای خوب و معتبری هستند اما بسیاری از آنها با وظایف واقعی مجلس بیگانه هستند و نمیدانند نماینده مجلس باید چه کار کند. این یکی از اشکالات نداشتن حزب است. مثل این است که به یک فرد عادی که خیلی خوب و متدین است بگویند تو بیا و سردار شو! خب او هر قدر هم آدم خوبی باشد فرماندهی تیپ و لشکر را که بلد نیست.
در کشور ما الان کسی تردید ندارد که مهمترین مسألهای که باید پیگیری شود اقتصاد مقاومتی است اما الان چند درصد نمایندهها روی این مسأله حساساند؟ چند نفر از آنها این بندهای اقتصاد مقاومتی را خواندهاند؟ یا نشستهاند با هم همفکری کنند که چقدر کار شده و چه کار باید کرد؟ البته با توجه به اینکه این روزها بودجه را تحویل گرفتهاند قاعدتاً باید خود را پیدا کنند. این چهار سال مثل ابر بهار میگذرد و بعد نماینده باید گزارش عملکرد بدهد.
اخیرا یکی از مشاورهای معاونتهای رئیسجمهور به برگزاری هر روزه اتاق فکری علیه دولت اشاره کرده است. پیش از آن هم آقای نوبخت از شکلگیری اتاق فکر علیه دولت خبر داده بود. نظر شما در این مورد چیست؟
من نمیدانم این اتاقها ساعت چند و چطوری است که ما هم گاهی برویم و شرکت کنیم! بعضی از ما توهم توطئه داریم و به دنبال کشف یکسری توطئه میگردیم. برای بعضی نقاط ضعف خود هم میخواهیم بگردیم و یک علت بیرونی پیدا کنیم. آنوقت این توهم توطئه میشود. خب هر روز در سراسر کشور ممکن است جلساتی تشکیل شود و هر کسی مجلس و دولت را نقد کند، گعده شکل بگیرد و درددل کنند. از این گعدهها همیشه هست ولی آنقدر اهمیت ندارد. بالأخره هر دولتی که روی کار باشد رقیب و آلترناتیوی در بیرون دارد که نقد میکنند. بعضی اوقات منصفانه و عالمانه و بعضی وقتها غیرمنصفانه و جاهلانه نقد میکنند. در هر صورت هیچ دولتی حق ندارد بگوید که چون رقیب من نگذاشت من نتوانستم کار کنم. اگر اینگونه باشد هیچ دولتی نباید کاری کند.